۲۲ سال پس از حملات یازدهم سپتامبر؛ «القاعده» در چه وضعی قرار دارد؟

منبع: الشرقالاوسط
برگردان: روستایی
در ۱۱ سپتامبر امسال، دقیقاً ۲۲ سال از حملات ۱۱ سپتامبر در امریکا گذشت. طبق روال هر ساله، امریکاییها مراسم بزرگی برای بزرگداشت یاد و خاطره قربانیان این حملات برگزار کردند. حدود سه هزار تن در اثر این حملات کشته شدهاند. واقعیت آن است که اکنون این حادثه تاریخی بزرگ، شبیه سایر حوادث بزرگ تاریخی، به بخشی از تاریخ تبدیل شده است. خطری که سازمان القاعده در گذشته ایجاد میکرد و از جمله توانست هواپیماهای ملکی را از نیویارک و واشنگتن و پنسلوانیا برباید و حملات یازدهم سپتامبر را صورت دهد، تا حد زیادی از بین رفته است. امریکاییها و در کنار آنها بخش بزرگی از کشورهای جهان، موفق شدند سازمان القاعده را تضعیف کنند و رهبران برجسته آن را بکشند. حالا وضعیت طوری است که از ده سال به اینسو، خطر تروریسم با نام القاعده پیوند ندارد، بلکه به رقیب افراطی دیگرش گره خورده است: سازمان «داعش».
سازمان القاعده در چه وضعی قرار دارد؟
پاسخی که ممکن است بسیاری از ناظران به این پرسش بدهند، این است که سازمان القاعده در ضعیفترین حالت خود قرار دارد، هرچند ضعف آن به معنای نابودی کلی آن نیست. بهترین قرینه برای اثبات ضعف این سازمان، این است که بیشتر از یک سال است که این سازمان رهبر رسمی و اعلامشده ندارد؛ از زمانی که امریکاییها رهبر آن را در مخفیگاهش در کابل به وسیله حمله هوایی از بین بردند. همچنین قبل از آن، امریکاییها در ۲۰۱۱ اسامه بن لادن را در مخفیگاهش در پاکستان به قتل رساندند. در فاصله میان این دو تاریخ، استراتژی جنگ علیه تروریسمی که امریکا و همپیمانانش پس از یازدهم سپتامبر اعلام کردند، دهها تن از رهبران اصلی القاعده را که برای مدتی طولانی از چهرههای برجسته این سازمان به حساب میآمدند (از جمله ابو حفص المصری، ابو یحیا اللیبی، عطیه الله اللیبی… طبعاً فهرست طولانی است) از میان برداشت. علاوه بر کشتن اشخاص یادشده، امریکا موفق شد رهبران اصلی القاعده را که گمان میرفت در سازماندهی حملات یازدهم سپتامبر دست داشتند، دستگیر کند. اکنون آنها سالهاست که در زندان گوانتانامو در کوبا در انتظار محاکمه به سر میبرند. برجستهترین این افراد، خالد محمد الشیخ است که گفته میشود «مغز متفکر» حملات یازدهم سپتامبر بوده است.
پس از کشته شدن الظواهری، سازمان «القاعده» در سکوت کامل به سر میبَرَد؛ نه کشته شدن وی را تأیید میکند و نه تکذیب. همچنان جانشین او را نیز معرفی نکرده است، هرچند اکثریت ناظران به این باورند که امیر کنونی القاعده، سیف العدل، از رهبران مصری این سازمان است که چندین سال است در ایران زندهگی میکند. میتوان گفت که سیف العدل یگانه نام شناختهشده از رهبران سابقهدار القاعده است که تا هنوز زنده مانده است.
خاموشی رهبری فعلی القاعده همزمان با گزارشهای مختلفی است که نشان میدهد «القاعده» دوباره در حال مستقر شدن در افغانستان است و اعضای آن، با خانوادههای خود به این کشور انتقال یافتهاند. براساس اطلاعات رسیده، گروه طالبان پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱، از مهمانان جدیدش حمایت میکند. البته این گروه به امریکا تعهد سپرده که به مهمانانش اجازه نمیدهد از افغانستان برای سازماندهی حملات علیه اهداف خارجی استفاده کنند. تا کنون نشانهای وجود ندارد دال بر اینکه طالبان به این تعهد خود عمل نکردهاند؛ هرچند تا هنوز زود است بدانیم که آیا «القاعده» بازهم همانند دهه نود میلادی میخواهد دولتی در درون دولت باشد و بدون اجازه طالبان، دست به فعالیتهای تروریستی بزند یا خیر.
به رغم آنکه امریکاییها پس از کشتن ایمن الظواهری در کابل، این اطلاعات را رسانهای رساختند که شخص یادشده در حمایت شبکه حقانی قرار داشت، اما واقعیت آن است که اعضای القاعده که بهتازهگی به افغانستان برگشتهاند، فقط در مناطقی که شبکه حقانی در آن نفوذ گسترده دارد، زندهگی نمیکنند، بلکه در قندهار و ولایتهای همجوار آن نیز به سر میبرند. معنای این موضوع این است که حضورشان در افغانستان به اجازه رهبر طالبان صورت گرفته است، مشروط به آنکه در سازماندهی حملات تروریستی با استفاده از افغانستان سهم نداشته باشند.
شاخههای القاعده
وضعیت رهبری القاعده که چنین باشد، شاخههای این سازمان نیز در وضع مشابهی قرار دارند. در میان شاخههای سازمان یادشده، شاخه ساحل افریقایی آن، فعالتر به نظر میرسد. حکومتهای این منطقه که غرق در فقر و فلاکتاند، به نظر میرسد که توان از بین بردن خطر القاعده و نیز رقیب آن، داعش، را در صحرای بزرگ ساحل افریقا ندارند.
واقعیت آن است که ناتوانی این کشورها موضوع جدیدی نیست، اما با توجه به دومینوی کودتاهای نظامی که همه کشورهای منطقه، از جمله مالی و بورکینا فاسو و نیجر را درنوردیده، ناتوانی این کشورها آشکارتر شده است. این سه کشور، محور فعالیتهای القاعده را در این منطقه از جهان تشکیل میدهند. این کشورها دستکم از سال ۲۰۱۲ از حمایت آشکار فرانسه بهرهمند بودهاند. در اول، فرانسه در مالی مداخله کرد تا جلو فروپاشی دولت را در برابر یورش و فشار گروههای مسلح، از جمله القاعده، بگیرد؛ گروههایی که بعد از آشفتهگیای که در لیبیا پس از سقوط حکومت معمر القذافی در یک سال قبل رونما شده بود، انبارهای خود را از سلاح و مهمات انباشته بودند. مداخله فرانسه در مالی، پیشروی گروههای افراطی را مختل کرد، اما نتوانست به نابودی کلی القاعده منجر شود. این سازمان در مناطق دوردست فعالیت دارد و هرازگاهی حملات خونین را بر ضد نیروهای حکومتی راه میاندازد. کاهش نقشآفرینی فعالانه فرانسه در جنگ علیه گروههای افراطی در سالهای پسین، خشم و سرخوردهگی محافل نظامی در کشورهای ساحل افریقا را برانگیخته و سبب شده که از گروه روسی «واگنر» در این زمینه کمک بخواهند. آمدن گروههای مزدور مربوط به واگنر، سبب شد که از حضور فرانسویها کاسته شود. فرانسویها در کنار آنکه خود از ظرفیت بزرگ نظامی برخوردار بودند، مورد حمایت همهجانبه امریکا نیز قرار داشتند. میدانیم که امریکاییها و فرانسویها در نیجر پایگاهها و میدانهای هوایی نظامی داشتند.
روشن است که با توجه به وقوع کودتاهای پیدرپی نظامی در این منطقه از جهان و نیز کاهش حضور نظامی فرانسه و امریکا و همچنین ضعف امکانات «واگنر» پس از کشته شدن رهبر آن، یوگنی پریگوژین، کشورهای منطقه ساحل افریقا با بیسروسامانی شدید امنیتی مواجه خواهند شد و از این حالت، «القاعده» و سازمانهای شبیه آن و از جمله داعش کمال استفاده را خواهند برد.
در شرق کشورهای عربی، به نظر میآید که سازمان «القاعده» بیش از هر زمان دیگری دچار ضعف و فتور شده است. داعش موفق شد القاعده را در عراق از بین ببرد. نیز شاخه آن در سوریه، که جبهه النصره نامیده میشد، اعلام کرد که با آن قطع رابطه کرده و نامش را به «هیات تحریر شام» تغییر داد. با آنکه گروهی به نام «حراس الدین (پاسداران دین)» تا هنوز هم خود را وفادار به القاعده میشمارد، اما حوزه فعالیت آن، محصور به شمالغرب سوریه است؛ جایی که بازیگر اصلی در آن، هیات تحریر شام است.
در منطقه خلیج، در حال حاضر فعالیت سازمان القاعده منحصر در برخی مناطق یمن است و در آنجاها هرازگاهی حملات مسلحانه را سامان میدهد و دست به گروگانگیری در برابر پول میزند. با آنکه حضور نظامی القاعده در یمن، ضعیف است، اما تبلیغات رسانهای آن چشمگیر است. قراین حاکی است که پیوند شاخه یمن القاعده با سازمان مادر، در مقایسه به دیگر شاخهها نیرومندتر و مخصوصاً رابطه آن با امیر فعلی القاعده، سیف العدل، استوارتر است.
در گذشته، القاعده در مصر و بهویژه در شبهجزیره سینا حضور گسترده داشت، اما اکنون این سازمان در آن منطقه در نهایت ضعف قرار دارد. افراد مسلح در شبهجزیره سینا، پس از نیرو گرفتن داعش در دوران رهبری ابوبکر بغدادی در سال ۲۰۱۴، وفاداری خود را به داعش اعلام کردند، اما حالا در منتهای ضعف قرار دارند و نیروهای نظامی مصر توانستند آنان را از پایگاههای سابقشان برانند و تا حد زیادی امنیت را به شبهجزیره سینا برگردانند. همچنین شاخه القاعده در شاخ افریقا در وضعیت دشواری قرار دارد، چون «حرکت شباب» در سومالی روزبهروز حضورش در مناطقی که در گذشته در آنجاها حضور داشت، کاهش مییابد و نیروهای نظامی حکومت سومالی که از حمایت نیروهای هوایی امریکا برخوردارند، توانستهاند نیروهای القاعده را تضعیف کنند.
در سایه وضعیت دشواری که سازمان القاعده و شاخههای آن در سراسر دنیا با آن مواجهاند، به نظر میرسد که حملات «گرگهای تنها» که در سالهای گذشته شیوع یافته بود، هنوز هم ابزار اصلیای است که هم القاعده میتواند از آن استفاده کند و هم دشمن آن، داعش.