یادداشت: توماس نیکلاسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان است. آقای نیکلاسون در ماه اکتوبر سال روان میلادی به کابل رفت و با شمار زیادی از افراد دیدار و گفتوگو کرد. ما در این گفتوگو، به مسایل مختلف از جمله مسایل مرتبط به همین سفر پرداختهایم.
۸صبح: جناب سفیر، تشکر از شما و فراهم ساختن زمینه این گفتوگو. شما چندی قبل در کابل بودید و با شمار زیادی از مقامهای طالبان، فعالان جامعه مدنی، فعالان زن و دیگر فعالان دیدار کردید. بعد از این سفر، شما گفتید که برخی تغییرات در داخل در حال رخ دادن است. آیا شما هیچگونه تغییری در رفتار طالبان یا سیاستهای طالبان مشاهده کردید که بتواند منجر به ایجاد یک حکومت مشروع، منتخب و همهشمول شود؟
توماس نیکلاسون: تشکر از اینکه به من این فرصت را دادید. من بهصورت دقیق در اوایل اکتوبر سال جاری به کابل سفر کردم؛ یعنی حدود یک ماه قبل. اکنون من از بروکسل، جایی که در آن مستقر هستم، با شما صحبت میکنم. در جریان سفر به کابل، همانطوری که شما اشاره کردید، با شمار زیادی از فعالان جامعه مدنی، اهل تجارت و دیگران، صحبت کردم. من در این سفر دریافتم که وضعیت در مناطق مختلف کشور، متفاوت و گوناگون است و من این را باید پیشاپیش میدانستم. علاوه بر آن، وضعیت ـ اگر بتوانم بگویم ـ در پرتو سیاستگذاریها نیز متغیر و گوناگون است. بهعنوان مثال، در برخی ولایتها شرایط برای راجستر کردن انجوها بهتر است. برای تجارت نیز شرایط بهتر است. علاوه بر آن، فضا برای گفتوگو نیز با والیها و مقامهای طالبان، نسبت به دیگر مناطق، بازتر است. من این را در همین شرایط، یک نقطه مثبت یافتم. این البته چیزی بود که مردمی که من با آنها سخن گفتم، نیز تایید کردند. همزمان چیزی را که شاهد بودم، جابهجایی والیها از یک ولایت به ولایت دیگر بود. برخی گمارشهای جدید در سطح وزیران سرپرست را نیز شاهد بودیم که از آن جمله میتوان از جابهجایی سرپرست وزارت تحصیلات عالی یاد کنم. البته تاکنون بررسیهای کامل ما در این زمینه پایان نیافته است، اما اگر به جابهجاییها و نقش روزافزون قندهار ـ هرچه که شما نامش میگذارید و هر کسی که این فرد یا گروه است ـ به نظر میرسد که نقش این فرد و یا این گروه در قندهار، در رابطه به سیاستگذاریها در سطح ولایتها و کنترل در داخل در حال افزایش است. بنابراین، من مطمین نیستم و یا بهتر است بگویم نسبت به یک ماه قبل کمتر خوشبین هستم که این تفاوتها و این گوناگونیها در نهایت منجر به چه چیزی خواهد شد.
۸صبح: طالبان به شما و جامعه بینالمللی پیش از این تعهدات فراوانی دادهاند. آنها در روند دوحه نیز تعهداتی را داده بودند. با این حال آنها به هیچیک از تعهدات خود عمل نکردهاند، از آن جمله آنها به دختران اجازه آموزش سطح متوسطه را نمیدهند یا حضور و مشارکت زنان در زندهگی اجتماعی را محدود کردهاند یا تعهدشان مبنی بر ایجاد حکومت همهشمول را فراموش کردهاند؛ آیا جامعه جهانی به شمول شما، هنوز به طالبان اعتماد دارید؟
توماس نیکلاسون: من با شما موافقم که به بسیاری از تعهداتی که به مردم افغانستان و نیز به جامعه جهانی و شرکای بینالمللی داده شد، بهطور اندکی رسیدهگی شده است. اعتماد برای من برمبنای صداقت در گفتار است؛ برمبنای وفاداری به تعهدات است؛ مبتنی بر این است که وقتی قادر به انجام تعهدات خود نیستیم، به آن اعتراف کنیم. اگر من یک نمونه را که عبارت از باز کردن مکاتب متوسطه برای دختران در سراسر کشور است را در نظر بگیرم، برای ما بارها و بارها گفته شده است که باز کردن این مکاتب در راستای سیاستهای طالبان است. گفته شده که این مخالف اسلام نیست، یا مخالف تفسیر آنها از اسلام نیست؛ ولی گفته میشود که برخی موانع عملی در این راه وجود دارد. با وجود این، این موانع در مجالس گوناگون بهگونه متفاوتی ارایه میشد. بهعنوان نمونه گفته میشد که باید دختران و پسران بهصورت جداگانه درس بخوانند؛ چیزی که پیش از این نیز گفته شده بود. یا در مورد کمبود آموزگاران زن صحبت میشد، یا به کمبود وسایل نقلیه برای مکاتب اشاره میشد.
اما ما اندکاندک از نمایندهگان طالبان بهویژه در تابستان سال جاری در تاشکند، اوزبیکستان و نیز آنانی را که در کابل ملاقات کردم، در رابطه به آغاز عملی مکاتب متوسطه برای دختران، تعهدات کمتر و کمتر میشنویم. در ماههای مارچ و می هنگامی که من آنها را ملاقات کردم، آنها به مشکلاتی که تذکر دادم، ارجاع میدادند و میگفتند که با رسیدهگی به این مشکلات، مکاتب بهزودی باز میشود. من این مساله را در سفر اخیرم نشنیدم. این بهویژه در همین مورد خاص، خوشبینی مرا کمتر میسازد و این بهصورت کلی میتواند اعتماد مرا کم کند. کمبود اعتماد و نبود توانایی برای انجام یک سلسله اقدامات مشخص، میتواند وابسته به مسایل متعدد باشد. من این احتمال را میدهم که بخشی از این ناتوانی یا نخواستن برای انجام اقدامات عملی، بهویژه با سرپرستوزیرانی که ما با آنها صحبت کردیم، ناشی از این است که آنها در جریان وقایع نیستند و نمیدانند که کشور به کدام سمت میرود و یا نمیدانند که سیاستهای «قندهار» چه خواهد بود. بنابراین، من فکر میکنم حداقل از جانب آنهایی که من با ایشان صحبت کردم، این صداقت وجود دارد که دیگر تعهدی نمیدهند. این البته برای ما نیز نگرانکننده است.
۸صبح: آنها ادعا میکنند که باز کردن مکاتب ثانوی به روی دختران، ناشی از برخی مشکلات لوجستیکی است، چنانچه شما نیز به آن اشاره کردید. با این حال، مکاتب دخترانه قبل از قدرتگیری مجدد طالبان باز بود. مردم افغانستان خواهان بازگشایی این مکاتب برای دختراناند و حق آموزش، یک حق اساسی انسان است. آیا دلایلی که طالبان برای عدم بازگشایی مکاتب دخترانه ارایه میکنند، مشروع و منطقی است؟
توماس نیکلاسون: من در مورد موانعی که آنها در این رابطه یاد میکنند، قانع نشدهام که اینها موانع واقعی باشند. من این مساله را بیشتر یک مساله سیاسی میبینم. به ما در اواسط مارچ اطمینان مجدد داده شده بود که مکاتب در هفته بعدی باز میشود. این مساله حتا اعلام نیز شد، ولی عملی نشد. بنابراین ما بار دیگر به جلساتی که به ظاهر در قندهار برگزار شده بود، ارجاع داده شدیم که برخی از رهبری طالبان، یا رهبری ارشد طالبان هنوز قانع نشده بودند. چرا آنها قانع نشده بودند؟ یک تفسیر میتواند این باشد که آنها در واقع مخالف آموزش ثانوی دختراناند. آنها اهمیت آموزش دختران را درک نمیکنند و نمیخواهند زنان نقشهای متفاوتی در جامعه ایفا کنند، آنطوری که در کشورهای با اکثریت مسلمان، زنان نقش ایفا میکنند.
احتمال دیگر این میتواند باشد که آنها نسبت به ایجاد شگاف در داخل خودشان بر سر این مساله هراس دارند. بنابراین، اختلاف نظر اصلی در رابطه به سیاستگذاری در این مورد نیست، بلکه در مورد این واقعیت است که در میان رهبری طالبان اختلاف نظر وجود دارد.
من مطمین نیستم که کدامیک از این دو عنصر مهم و جدی است. بنابراین مساله اکنون سیاسی شده است و آنطوری که من فکر میکنم، اصل مساله دیگر جداسازی صنف درسی دختران و پسران، ترانسپورت و یا منابع نیست.
۸صبح: حداقل معیارهایی که برمبنای آن اتحادیه اروپا طالبان را به رسمیت بشناسد، چیست؟ آیا چنین معیارهای حداقلی وجود دارد که در نتیجه آن اتحادیه اروپا، طالبان را به رسمیت بشناسد؟
توماس نیکلاسون: من تصور نمیکنم چنین مسالهای قابل اندازهگیری باشد. من تصور نمیکنم که فهرستی از سه مساله را داشته باشیم، یا درجهای داشته باشیم که بتوان به آن دست یافت. با این حال من فکر میکنم که ما در این زمینه از سال گذشته و از زمانی که صحبت با طالبان را آغاز کردهایم، البته این را تاکید میکنم که این گفتوگوها، مذاکره نبوده است، زیرا ما وارد مرحله دادوگرفت نشدهایم، ما فقط تلاش میکنیم همدیگر را درک کنیم و ما نیز انتظارات خود را روشن ساختهایم. بنابراین، ما موضع روشن و مستحکم داشتهایم. من البته دلایلی دارم که وزیران ارشد طالبان این مسایل را میدانند و همانطوری که تذکر میدهم، آنها نیز این مسایل را بهروشنی میدانند. ما در واقع بر سر پنج عنصر عمده صحبت کردهایم. آنها عبارتاند از سفر مصون آن عده از افغانهایی که میخواهند و یا نیاز دارند از افغانستان خارج شوند. در رابطه به مساله دسترسی به کمکهای بشردوستانه است و اینکه کمکها باید بدون دخالت طالبان، به سراسر افغانستان و به مردم نیازمند برسد. در مورد مساله حقوق بشر است و مساله حقوق بشر بسیار فراتر از مساله حقوق زنان و مشمول حقوق زنان است. حقوق اقلیتها است و نیز آزادی رسانهها را شامل میشود؛ شامل ایجاد یک حکومت همهشمول میشود. من به این مساله بار دیگر برمیگردم و نیز شامل تعهد طالبان در رابطه به مبارزه علیه تروریسم میشود تا مطمین شویم که همسایهگان افغانستان از سوی سازمانهای تروریستی مورد تهدید قرار نمیگیرند.
این مسایل بسیار فراتر از تعهداتی است که طالبان در دوحه به ایالات متحده متعهد شدند. این مسایل در واقع منطبق بر منشور سازمان ملل متحد و احترام و رعایت قوانین بینالمللی نیز است.
در رابطه به مجموع این مسایل، من فکر میکنم طالبان بسیار ضعیف عمل کردهاند. در برخی عرصهها وضعیت بهتر است؛ بهعنوان نمونه در رابطه به خروج مصون افراد از افغانستان کارهایی شده، ولی مشکلات متعددی نیز وجود دارد که از جمله آن میتوان به تقاضای گسترده برای پاسپورت اشاره کرد. با این حال، بهصورت عمومی اکثریت افغانهایی که خواستار خروج بوده، توانستهاند از کشور خارج شوند. در رابطه به دسترسی به کمکهای بشری، میتوانم ادعا کنم که تا اوایل سال جاری بهخوبی پیش میرفت و اکنون نیز بهخوبی پیش میرود. البته طالبان تلاش کردهاند تا در این امر مداخله کنند، ولی آنها با مقاومت و ایستادهگی نهادهای کمکرسان بشری مواجه شدهاند. ایستادهگی این سازمانها در برابر مداخلات طالبان بسیار مهم است.
در رابطه به حقوق بشر و مساله همهشمول بودن، ما شاهد هیچگونه پیشرفتی نبودهایم. اگر بهعنوان نمونه به گزارش ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر به شورای امنیت سازمان ملل متحد اشاره کنم، این گزارش هرچند به برخی گامهای مثبت اشاره میکند، اما در کل یک تصویر بسیار مکدر و تاریک از وضعیت حقوق بشر در افغانستان ترسیم میکند. در رابطه به مساله همهشمول بودن و مشارکت افراد دیگری به غیر از طالبان، زنان و یا گروههای سیاسی دیگر در حکومت و یا حداقل گفتوگو با آنها، ما شاهد کمترین پیشرفتی هستیم.
در رابطه به مساله مبارزه با تروریسم من فکر میکنم ما شاهد یک نوع برخورد دوگانه هستیم. حضور رهبر القاعده در کابل تا ماه جولای، یک نشانه آشکار مبنی بر عدم تعهد طالبان است. البته من فکر کنم که آنها (طالبان) احتمال دارد تلاش کنند تا در برابر داعش دست به جنگ و یا اقدامات سرکوبگرانه بزنند که تا حدی در برخی جاها موفق بوده است؛ البته داعش هنوز یک خطر در داخل افغانستان است. ما همچنان شاهد نگرانیهای برخی از کشورهای همسایه نسبت به تهدیداتی که توسط شماری از سازمانها از داخل افغانستان میآید، بودهایم. این نگرانیها نسبت به مساله حضور تیتیپی (تحریک طالبان پاکستان)، ایتیآیایم (جنبش اسلامی ترکستان شرقی) و آیایمیو (جنبش اسلامی اوزبیکستان) و تهدیدی که این گروهها علیه همسایهگان افغانستان ایجاد کردهاند، میشود.
بنابراین ما حتا به هیچیک از مراحلی که بتواند بهزودی باعث به رسمیت شناختن طالبان شود، نزدیک نشدهایم. من نمیدانم امروز و یا دیروز شنیدم که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفت که طالبان را به جلسه فارمت مسکو دعوت نمیکنند؛ زیرا آنها قادر به ایجاد یک حکومت همهشمول نشدهاند. شاید این یکی از دلایل باشد.
از این رو، این مساله تنها شامل نگرانی اتحادیه اروپا نمیشود، بلکه اینها مسایلیاند که باعث نگرانی کشورهای همسایه افغانستان شده و حتا باعث نگرانی کشور روسیه که ما در حال حاضر با آن کشور اختلافات شدید سیاسی داریم، نیز شده است.
۸صبح: همانطوری که شما تذکر دادید، گزارشهای موثقی مبنی بر تجمع تروریستان بینالمللی در بسیاری از مناطق افغانستان وجود دارد که این گروهها شامل ایتیآیایم (جنبش اسلامی ترکستان شرقی)، جنگجویان تاجیک و تیتیپی (تحریک طالبان پاکستان) میشود. همانطوری که شما تذکر دادید، طالبان ادعا میکنند که علیه این گروهها میجنگند، اما ما گزارشهای موثقی داریم که طالبان به برخی از این گروهها پناهگاه فراهم کرده، کارت شناسایی داده و یا حتا برایشان پاسپورت افغانستان صادر کردهاند. بنابراین شما و اتحادیه اروپا چهقدر نسبت به آینده ثبات و امنیت در افغانستان و منطقه نگران هستید؟
توماس نیکلاسون: میخواهم به سرعت بگویم که ما در فقدان معلومات واقعی از آنچه جریان دارد، قرار داریم. البته گزارشهای استخباراتی و حتا گزارشهای رسانهای به نسبت گذشته، فاقد جزییات شدهاند. بلی ما نگران هستیم؛ البته این نگرانی در حال حاضر به دلیل امنیت اتحادیه اروپا و یا شهروندان اروپایی و یا کشورهای عضو این اتحادیه نیست. این نگرانیها ممکن است در آینده ایجاد شود. نگرانی فعلی ما و نگرانی من، امنیت شهروندان افغانستان است. ما شاهد حملات داعش و برخی از سازمانهای دیگر بر شهروندان افغانستان هستیم. حملاتی بر اماکن مذهبی، مساجد و مکاتب صورت گرفته است. این یک نگرانی جدی است و باید برای طالبان نیز یک نگرانی جدی باشد؛ زیرا این حملات ادعای طالبان را که گویا صلح و امنیت را آوردهاند، زیر سوال میبرد. این درست است که در حال حاضر برای بسیاری از افغانها، بهویژه مردان مصونتر است تا به گوشه و کنار افغانستان سفر کنند، چرا که دسترسی بهتر شده و جادهها امنتر است، اما اگر به شمار حملات انتحاری که علیه غیرنظامیان انجام میشود نظر بیندازیم، ادعای طالبان مبنی بر تامین امنیت و صلح، بیاعتبار میشود.
نکته دوم، نگرانی کشورهای همسایه است و این نگرانی من نیز است. ما شاهد اقدام مستقیم برخی از این کشورها از جمله پاکستان علیه تحریک طالبان پاکستان بودهایم. این اقدام البته تبعات شدیدی برای غیرنظامیان نیز در پی داشت که البته آسیبدیدهگان غیرنظامی در این ماجرا، حامیان تحریک طالبان پاکستان قلمداد شدند. این را نیز میدانیم که امنیت و ثبات افغانستان با امنیت و ثبات منطقه گره خورده است. بهترین و اساسیترین تضمین برای امنیت و ثبات افغانستان و نیز برای طالبان، این است که همسایهگان افغانستان نگران نباشند و یا شبها با خاطر آرام بخوابند.
بنابراین طالبان باید تضمینهای لازم را به کشورهای همسایه مبنی بر این مساله که گروههای یادشده خطری را متوجهشان نمیکنند یا دست به حملاتی علیه آنها نمیزنند، بدهند؛ زیرا این یک نگرانی واقعی برای همسایههای افغانستان است. به همین دلیل، اگر این مسایل مورد توجه قرار نگیرد، من فکر میکنم که این مساله میتواند به امنیت و ثبات آینده افغانستان آسیب بزند. این چیزی است که ما انتظارش را نداریم. ما انتظار داریم که شاهد یک افغانستان امن و باثبات باشیم و افغانستان کشوری باشد که در آن مردم در آرامش قرار داشته و حقوقشان مورد احترام قرار میگیرد. ما از طالبان میخواهیم که علیه این گروهها اقدام کنند، روابط خود را با آنها قطع کنند، جلو دسترسی آنها به منابع، اگر در اختیار آنها منابعی قرار داده شده، را بگیرند و علیه این گروهها بهویژه داعش، وارد اقدامات جدی شوند.
۸صبح: برخی از گروههای مخالف طالبان ادعا میکنند که اتحادیه اروپا تنها با طالبان تعامل میکند و به آنها توجهی نمیکند. آیا شما با گروههای مخالف طالبان چون جبهه مقاومت ملی و گروههای سیاسی دیگر که در این اواخر تشکیل شدهاند، در تعامل و گفتوگو هستید؟
توماس نیکلاسون: روابط ما با افغانها تنها در روابط با سرپرستوزیران (طالبان) محدود نمیشود. ما با جامعه مدنی، خبرنگاران، بازرگانان و مدافعان حقوق بشر صحبت میکنیم. همانطوری که تذکر دادم، من با شما از بروکسل امروز صحبت میکنم و ما امروز جلسهای را با زنان افغانستان ترتیب دادهایم که برخی از آنها از طریق مجازی به جلسه وصل شدند و برخی دیگر همینجا در بروکسل حضور داشتند و نیز زنانی که از سراسر اتحادیه اروپا، امریکای شمالی و دیگر مناطق دنیا در این جلسه حضور پیدا کردند. ما با آنها در مورد وضعیت افغانستان حرف زدیم و از آنها شنیدیم. من در چندین مورد با آقای (احمد) مسعود از راه دور گفتوگو کرده و به او بهصورت روشن خاطرنشان کردهام و او نیز میداند که موضع اتحادیه اروپا روشن است و آن اینکه ما از مقاومت مسلحانه ـ چه بهصورت سیاسی و چه بهصورت عملی ـ حمایت نمیکنیم. البته من گفتوگو با او را مفید یافتم و به تحلیل او از اوضاع گوش دادم. البته برخی از نکات این گفتوگوها را من با طالبان نیز در میان گذاشتهام؛ زیرا میخواهم در این مورد بهصورت کامل، شفاف باشم.
البته در این میان گروههای دیگری نیز هستند و ما در هفتهها و ماههای گذشته شاهد ابتکارات جدید (سیاسی) در مناطق مختلف جهان بودهایم که برخی از این ابتکارات را سیاستمداران و شخصیتهای برجسته قبلی راه انداختهاند. من از این ابتکارات استقبال میکنم، زیرا فکر میکنم که برای ایجاد یک دیالوگ جامع، نیاز جدی وجود دارد. برخی از این گروهها شاید الترناتیف طالبان باشند، برخی از اینها ممکن است به منافع افغانستان متعهد باشند و میتوانند برای آینده مملکت و ایفای یک نقش مفید، موثر باشند. با این حال، ما یعنی اتحادیه اروپا، قرار نیست ابتکار عمل را به دست بگیریم و یا پیشگام شویم، یا میان این گروهها دست به انتخاب بزنیم و تصمیم بگیریم و یا چیزی را برگزار کنیم. ما نمیخواهیم در رابطه به انتخاب مردم افغانستان برای رهبری آینده این کشور، مداخله کنیم. این کار البته پیش از این از سوی دیگران آزمایش شده و بسیار موفق نیز نبوده است. ما خوشحالیم که در جلسات با آنها شرکت کنیم، با آنها گفتوگو کنیم و از آنها بشنویم، ولی قرار نیست ما یک کنفرانس بزرگ برگزار کنیم و از طریق آن الترناتیفی برای افغانستان معرفی کنیم.
من به مردم افغانستان اعتماد فراوانی دارم و به توانایی آنها اعتماد دارم، به منابعی که آنها در اختیار دارند. به این اعتماد دارم که آنها میدانند به چه کسی اعتماد کنند. (مردم افغانستان) این را نیز میدانند که کشورشان به چه نیاز دارد. من فکر میکنم نقش ما باید نقش یک شنونده باشد تا اینکه ما جانب یک طرف یا یک گروه را بگیریم و یا از افراد خاصی حمایت کنیم.
۸صبح: بنابراین شما میگویید که هیچ امیدی برای چیزی شبیه به بن ۲۰۰۱ وجود ندارد. بهعنوان مثال اگر تحت رهبری اتحادیه اروپا و یا سازمان ملل متحد چنین چیزی برای آینده افغانستان برگزار شود؛ چرا که برخیها انتظار دارند که ممکن اتحادیه اروپا این ابتکار را به دست گرفته و چیزی شبیه کنفرانس بن را در آینده برگزار کند.
توماس نیکلاسون: در حال حاضر من چنین چیزی را نمیبینم و شاهد هیچگونه اقدام مثبت در این زمینه نیستم. شما و ما دیدگاهها در مورد کنفرانس بن را به اندازه کافی میدانیم. من البته خودم در آن زمان در آن روند دخیل نبودم، اما وقتی به گذشته نگاه میکنم، یکی از نواقص کنفرانس بن این بود که یکی از گروههایی که بهتازهگی شکست خورده بود، یعنی طالبان، شامل آن روند نشد و از آنها دعوت صورت نگرفت. البته دلیل بازگشت مجدد طالبان به قدرت نمیتواند این مساله باشد، اما من فکر میکنم که یکی از دلایل میتواند باشد. بنابراین انتخاب باید به واسطه افغانها صورت بگیرد. آیا یک کنفرانس بزرگ بینالمللی ممکن است برگزار شود؟ احتمال آن وجود دارد. ما در حال حاضر شاهد ایجاد چندین گروه سیاسی هستیم که ما از ایجاد آنها استقبال میکنیم. البته برای آنها وقت میگیرد تا مسایل را مشخص کنند و یا تفاوتهای خود را حل نمایند و بر سر یک سلسله اصول اساسی به توافق برسند. من البته ترجیح میدهم که آنها برای برگزاری چنین کنفرانسی درخواست بدهند، به عوض اینکه ما چنین کاری کنیم و آنها را از بیرون دعوت نماییم.
۸صبح: دو پرسش آخری: گفته میشود که اتحادیه اروپا در قضیه افغانستان در بیست سال گذشته سیاستهای امریکا را دنبال میکرد. آیا در حال حاضر اتحادیه اروپا یک سیاست مستقل نسبت به افغانستان دارد؟ اگر دارد، عناصر آن عبارت از چه چیزها است؟
توماس نیکلاسون: اتحادیه اروپا یک سیاست روشن نسبت به افغانستان دارد که سال گذشته از سوی وزیران خارجه اتحادیه اروپا در ماه سپتامبر تعریف شد. این همان سیاستی است که ما برمبنای آن عمل میکنیم. این سیاست شامل عناصر متعددی است که عبارتاند از تعهد دوامدار به مردم افغانستان که شامل عرصه سیاسی و مسایل مادی است و کمکهای بشری نیز شامل آن میشود. این سیاست نیازهای اساسی و ابتدایی به شمول کمکهای بشری اساسی را در بر میگیرد. این کمکها در حال حاضر حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون یورو را شامل میشود که یک رقم قابل توجه است. این سیاست همچنان شامل این است که افغانستان را منزوی نسازیم و حتا طالبان را منزوی نسازیم؛ به این معنا که با افغانستان در تعامل باشیم و این تعامل تنها به تعامل با طالبان محدود نیست، شامل عدم رسمیت طالبان است، شامل تعلیق کمکهای انکشافی سنتی از طریق حکومت است. کمکهای ما در حال حاضر بهصورت عمده از طریق نهادهای سازمان ملل متحد ارایه میشود و نه از طریق حاکمان فعلی افغانستان.
یک بخش دیگر این سیاست شامل تعامل با کشورهای منطقه و دیگر شرکا است که امریکا را نیز شامل میشود. بخشی از این سیاست، عناصر مستقل خودش را دارد؛ سیاستی که به واسطه وزیران خارجه اتحادیه اروپا تعریف و مشخص شده است. بسیاری از اهداف ما در محور یک افغانستان امن و باثبات میچرخد؛ افغانستانی که هم با خود و هم با همسایهگانش در صلح باشد؛ افغانستانی که در آن حقوق بشر رعایت شود و یک حکومت همهشمول در آن مستقر باشد. اینها مسایل و اصولی است که برای ما، امریکا و حتا بازیگران منطقه و تا حدی روسیه و چین نیز یکسان است و در آن توافق نظر وجود دارد. این به معنای آن نیست که اهداف ما از سوی امریکا یا شرکای دیگرمان، دیکته میشود. ما با آنها بهخوبی کار میکنیم. ما ممکن است برخی نگرانیهای مشخص داشته باشیم که از آن جمله مساله مهاجرت را شامل میشود؛ چرا که اگر اوضاع اقتصادی و امنیتی افغانستان بدتر شود، ممکن است مهاجرتهای گستردهای از این کشور صورت بگیرد. در چنین وضعیتی، اتحادیه اروپا به نسبت بسیاری از کشورهای دیگر از جمله امریکا، بسیار بیشتر متاثر خواهد شد. ما شاید منابع متفاوتی داشته باشیم، ایالات متحده امریکا بهعنوان یکی از اعضای دایمی شورای امنیت در حال حاضر بخش عمدهای از ذخایر ارزی افغانستان را منجمد و تعزیرات مشخصی را وضع کرده است. بنابراین امریکا دارای ابزارهای متفاوتی نسبت به اتحادیه اروپا است. من فکر میکنم در این رابطه مسایل زیادی هست که باهم تداخل دارند و یا یکساناند که ما در آن زمینه با هم بهخوبی کار میکنیم؛ اما این روشن است که ما یک سیاست روشن و مشخص داریم.
۸صبح: بسیار زیاد تشکر جناب سفیر. پرسش آخری من اینکه شما گفتهاید مخالف هر گونه مقاومت مسلحانه در افغانستان هستید. اگر مقاومت مسلحانه علیه طالبان گسترده شود، در آن صورت چه کاری خواهید کرد؟ سیاست اتحادیه اروپا در چنان وضعیتی چه خواهد بود؟
توماس نیکلاسون: من گفتهام که اتحادیه اروپا از مقاومت مسلحانه حمایت نمیکند. در نهایت این انتخاب مردم افغانستان است که آینده کشورشان را چگونه میبینند و چه روشی را انتخاب میکنند. من فکر نمیکنم که مقاومت مسلحانه تنها گزینه باقیمانده برایشان باشد. من فکر نمیکنم که مقاومت مسلحانه در کوتاهمدت موفق باشد. ما البته قیمت مقاومت مسلحانه را نیز بهخوبی میدانیم. این البته قیمتی است که شمار زیادی از مردم افغانستان انتخاب کردهاند تا آن را بپردازند. من این خطر را نیز میبینم که اگر مقاومت مسلحانه از سوی گروههای متفاوت افزایش یابد، خطر مداخله یا حداقل حمایت از سوی بازیگران مختلف را از بیرون و حتا کشورهای همسایه، افزایش میدهد. منازعه مسلحانه در نهایت منجر به گسترش بیشتر منازعه میشود و این وضعیت سبب بیثباتی داخلی و حتا بیثباتی در منطقه خواهد شد. ولی در نهایت این مساله فراتر از یک انتخاب فردی و اخلاقی است؛ چرا که تبعات آن باعث قربانی و مشکلات بیشتر میشود؛ چیزی که من آن را برای امنیت و ثبات منطقه خیلی خطرناک میدانم. همانطوری که تذکر دادم، ثبات در منطقه و ثبات در افغانستان یکی از اهداف عمده سیاست را ما تشکیل میدهد.