تقابل ایران و ایالات متحده در جام جهانی و فراتر از آن

اعتراضات و غنیسازی مداوم یورانیوم در ایران، تنش بین واشنگتن و تهران را فراتر از زمین بازی نیز تشدید کرده است.
نویسندهگان: اِما اشفورد، پژوهشگر برنامه استراتژی بزرگ ایالات متحده در مرکز استیمسون و متیو کرونیگ، معاون مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت شورای آتلانتیک
منبع: فارن پالیسی
متیو کرونیگ: سلام، اما! «روز شکرگزاری» شما چطور بود؟ شما امسال برای چیز ویژهای سپاسگزار هستید؟
اما اشفورد: کوفته فیلمرغ زیاد! بسیار دشوار بود که بتوانم به سمت کامپیوتر بروم و به این گفتوگو بپیوندم.
متیو کرونیگ: من مطمین نیستم که بوقلمون (فیلمرغ) کبابشده بهترین غذای تاریخ باشد، اما دیدن خانواده و تأمل در مورد همه چیزهایی که برای آنها سپاسگزارم – مانند قدرت امریکا، سیستم بینالمللی مبتنی بر قوانین، عزم ناتو به فشار وارد کردن بر ترکیه برای تصویب عضویت سویدن و فنلند و افتخار نوشتن این ستون با شما!
این هفته را از کجا شروع کنیم؟
اما اشفورد: خوب، من میدانم که اکثر امریکاییها در این روز شکرگزاری روی «فوتبال» تمرکز خواهند کرد؛ این همان چیزی است که ما بهطور گیجکنندهای به آن بازی میگوییم که در آن بازیکنان بیشتر از دستان خود استفاده میکنند. اگرچه بسیاری از امریکاییها، بهویژه در مرکز کشور، بهطور عجیبی وسواس تعجبآوری به رقابت دانشگاهی بین دانشگاه میشیگان و دانشگاه ایالتی اوهایو دارند، در حالی که مردم در هر جای دیگر جهان به جام جهانی فوتبال (که در امریکا به آن ساکر میگویند) چسبیدهاند.
میدانم که این یک ستون ورزشی نیست، اما همیشه جنبه ژیوپلیتیکی جالبی در این رقابتهای بزرگ جهانی وجود دارد و امسال، قطر میزبان به «فساد در ورزش» و بدرفتاری با کارگران مهاجر متهم شده است و خود فیفا نیز در حال سرکوب تیمهایی است که سعی میکنند در میدان بیانیههای سیاسی ایراد کنند. آیا شما هر یک از این موارد را دنبال کردهاید؟
متیو کرونیگ: بله. بین بهترین تیمهای فوتبال جهان و هوادارانشان (عمدتاً از اروپای غربی) که برای یک تورنمنت ورزشی بزرگ به یک پادشاهی مسلمان محافظهکار فرهنگی سفر میکنند، تفاوتهای سیاسی و فرهنگی واضحی وجود دارد. هواداران به دلیل پوشیدن تیشرتهای همجنسگرایی و بازیکنانی از پوشیدن بازوبند «One Love» منع شدهاند و نوشیدنیهای الکولی در ورزشگاهها و اطراف آن ممنوع شده است.
این واقعاً تورنمنت را برای بسیاری از طرفدارانش خراب میکند، زیرا بازی برای آنها صرفاً پسزمینهای برای نوشیدن نوشیدنی آنها است [لذت اصلی در نوشیدن است]!
به نظر میرسد یکی از راهحلهای پیش رو این باشد که از پاداش دادن به خودکامهگیها با رویدادهای ورزشی بزرگ خودداری کنیم (آخرین جام جهانی در روسیه برگزار شد)، اما تنشهای کنونی احتمالاً در طول بازیها باقی خواهند ماند.
چه چیزی را تماشا میکنید، غیر از عمل در زمین بازی؟
اما اشفورد: این یک مشکل جالب برای کسانی است که از رویدادهای ورزشی بزرگ بینالمللی مانند المپیک یا جام جهانی لذت میبرند. دادهها کاملاً واضح است که آنها بهطور فزایندهای توسط حکومتهای خودکامه میزبانی میشوند و کشورهایی که برای میزبانی درخواست میدهند، نیز بهشدت خودکامهاند.
برای مثال، کمیته انتخاب المپیک برای بازیهای زمستانی ۲۰۲۲، تنها پس از اینکه همه کشورهای دموکراتیک در مراحل اولیه انتخابی کنار رفتند، انتخابی از خودکامهگی داشت. فقط ورزش هم نیست؛ چند سال پیش در اروپا بحثهایی در مورد میزبانی آذربایجان از مسابقه آواز یوروویژن وجود داشت، به رغم سابقه افتضاح حقوق بشری و جنایات در جنگ قرهباغ.
دلیل این است که این رویدادها در واقع برای دولتهای میزبان آنها بسیار بد است. باز هم، تحقیقات اقتصادی نسبتاً روشنی وجود دارد که نشان میدهد میزبانی بازیهای المپیک واقعاً اقتصاد یک کشور را در بلندمدت تقویت نمیکند. بنابراین برای دموکراسیها، مساله مالیات و محبوبیت است. تنها حکومتهای خودکامه باقی میمانند که از خرج کردن پول برای پروژه غرورآمیز دیکتاتورمآبانه خوشحالاند.
بنابراین من گمان میکنم که این نوع تنش بین هواداران و دولت میزبان در آینده عادی خواهد بود.
متیو کرونیگ: این جالب است. من فکر میکنم روند حکومتهای خودکامه میزبان این رویدادها نیز به این دلیل است که این کشورها تنها راهی است که میتوانند در آن شرکت کنند؛ تیمهای آنها به اندازه کافی خوب نیستند که به تنهایی واجد شرایط باشند. رییس جمهور چین، شی جین پینگ، قول داد تا سال ۲۰۵۰ چین را به یک قدرت فوتبال تبدیل کند؛ اما این کشور حتا برای این مسابقات واجد شرایط نشد. براساس ردهبندی Freedom House (که انگلستان و ولز را باهم بهعنوان بخشهایی از بریتانیا به حساب میآورد) از ۳۲ کشور واجد شرایط برای راهیابی به مسابقات مقدماتی جام جهانی، ۲۸ کشور مستقل یا تا حدی مستقلاند. کشور میزبان قطر در میان چهار کشور دیگر است. آنها هرگز واجد شرایط نبودند و برای تکمیل کادر خود نیاز به جذب بازیکنان خارجی داشتند؛ زیرا تعداد کمی از قطریها بازی [فوتبال] را در سطح بالایی انجام میدهند.
ما در طول بازیهای المپیک درباره این موضوع صحبت کردهایم، اما حداقل از زمان پایان جنگ سرد، کشورهای دموکراتیک تمایل دارند در مسابقات بینالمللی ورزشی عالی بدرخشند.
اما اشفورد: منظورم این است که روسیه تنها با میزبانی به جام جهانی گذشته راه یافت، هرچند که به یک چهارم نهایی راه یافت. اما با توجه به میراث شوروی در ورزش، انتظار میرود که حکومتهای استبدادی بهتر از دموکراسیها عمل کنند، بهویژه در ورزشهای خاص.
این فقط مساله نوع رژیم نیست. فیفا بهطور فزایندهای مانند کمیته بینالمللی المپیک، بهعنوان یک نهاد فاسد شناخته میشود. با یک فرایند مناقصه برای این رویدادهای بزرگ که نیاز به کمیتهها برای بازدید از همه میزبانها و ایجاد روابط با آنها دارد، این عملاً یک دعوت برای رشوت است. امریکاییها تمایل دارند این رویدادها را بهعنوان چیزی ببینند که جهان را حول منافع مشترک گرد هم میآورد، اما فرایند مزایده، مناقصه و میزبانی تأثیر مخربی در سطح جهانی دارد و به ایجاد و تقویت شبکههای دزدسالار بینالمللی کمک میکند.
البته، جنجال بزرگ دیگری که فیفا نتوانست آن را خفه کند، مستقیماً به یک مشکل ژیوپلیتیکی فزاینده مربوط میشود: تیم ایران تصمیم گرفت با خودداری از خواندن سرود ملی، به دولت خود اعتراض کند؛ زیرا تظاهرات گسترده علیه رژیم همچنان در حال افزایش است. من از اینکه چهقدر در واشنگتن مورد توجه قرار میگیرد، شگفتیزده شدهام.
متیو کرونیگ: آخرین نظرم در مورد جام جهانی این است: تفسیر ما در مورد جنبههای سیاسی بهدرستی بسیار منفی بود، اما من نمیخواهم خوانندهگان ما فکر کنند که ما در لجن ماندهایم. برای مثال تماشای اولین گول لیونل مسی در آخرین جام جهانی او بسیار زیبا بود، حتا اگر تبلیغ او از عربستان سعودی ناپسند باشد، زیرا دوباره سیاست مداخله کرد. لذت بردن از بازیها بدون تمام توشههای سیاسی، خوب است. تورنمنت ۲۰۲۶ که در امریکای شمالی برگزار میشود، باید راحتتر باشد.
اما اشفورد: بله، حق با شما است. من فقط ناراحتم، چون اسکاتلند امسال واجد شرایط نبود.
متیو کرونیگ: بله. خُب، برای بازگشت به نکته قبلی شما، اگر تیم ایران به موضعگیری علیه دولت خود ادامه دهد، ممکن است من از تیم ایران حمایت کنم. دشمنِ دشمن من…[دوست من است!]
من از چیزهای زیادی در آنجا تعجب میکنم؛ اینکه اعتراضات پس از گذشت دو ماه هنوز بهشدت ادامه دارد، دولت بایدن و جامعه بینالمللی موضع محکمتری اتخاذ نمیکنند و اینکه جهان نیز تا حد زیادی نادیده میگیرد که ایران از خط سرخ عبور میکند و عملاً در حال تبدیل شدن به یک قدرت مسلح هستهای است. گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که ایران اکنون در تأسیسات زیرزمینی فردو در حال غنیسازی یورانیوم تا ۶۰ درصد (به وسعت یک مو کمتر از درجهای که برای ساخت تسلیحات نیاز دارد) است.
حقیقت تلخ در مورد تغییر رژیم در ایران همیشه این بوده است که روحانیون حاضرند برای ماندن در قدرت، دست به کشتار بزنند و مردم ایران حاضر نبودند به تعداد کافی بمیرند تا قدرت را در دست بگیرند.
آیا این بار متفاوت است؟
اما اشفورد: من نمیدانم. شاید. این همانطور که شما میگویید، بسیار شگفتیانگیز است. این اعتراضات ابتدا پس از مرگ مهسا امینی، زنی جوان در بازداشتگاه دولتی آغاز شد. او به دلیل رعایت نکردن قوانین سختگیرانه رژیم در مورد روسری، بازداشت شده بود و سپس با ضربوشتم کشته شد. او در بازداشتگاه پولیس گشت ارشاد کشور درگذشت. این امر باعث یکسری تظاهرات گسترده شد و دو ماه بعد، این اعتراضات بزرگتر از همیشه شدند. این در حالی است که رژیم از روشهای نسبتاً وحشیانهای برای سرکوب این تجمعات، حتا استفاده از گلولههای جنگی علیه زنان جوان، استفاده میکند.
اما من هنوز برای تغییر رژیم در ایران شرطبندی نمیتوانم. من امیدوارم تغییری رخ دهد، اما گمان میکنم که رژیم ممکن است سعی کند اصلاحات داخلی را برای جلب رضایت معترضان ارایه دهد. قبلاً گزارشهایی مبنی بر تماس مقامهای ایرانی با نخبهگان برجسته میانهرو و اصلاحطلب منتشر شده است که نشان میدهد آنها ممکن است آماده سازش باشند. این ممکن است سرانجام ایران را به یک دموکراسی کامل نزدیک کند، اما احتمالاً تغییر کامل رژیم اتفاق نخواهد افتاد.
متیو کرونیگ: من نمیدانم به چه فکر کنم. من دوست دارم دولت بهتری در تهران ببینم که به حقوق بشر مردمش احترام بگذارد و سیاست خارجی معتدلتری را دنبال کند. اعتراضات بزرگی در گذشته مانند جنبش سبز ۲۰۰۹ وجود داشته است، اما این بار احساس متفاوتی دارد. شاید من به شما بپیوندم تا محتاطانه امیدوار باشم.
با این حال، من گمان میکنم که ایالات متحده و بقیه جهان باید در مورد آن کاری انجام دهند. جهان آزاد باید بهصراحت ترجیح خود را برای تغییر حکومت در تهران اعلام کند و گامهای ملموسی برای تضعیف جمهوری اسلامی و حمایت از جنبش اعتراضی بردارد؛ فراتر از حذف نماد انقلاب ایران از پرچم ملی که در حساب توییتر تیم ملی مردان امریکا نمایش داده شده است.
درست میگویم؟
اما اشفورد: این فقط سوالات بیشتری را ایجاد میکند. اول اینکه از چه مراحلی دفاع میکنید؟ غرب در حال حاضر ایران را تحت تحریمهای گسترده قرار داده است. در واقع، آشفتهگی اقتصادی ایران بخشی از چیزی است که به انگیزه این اعتراضات کمک میکند. آیا شما خواهان اقدام نظامی هستید؟ این بسیار غیرعاقلانه به نظر میرسد، نهتنها به این دلیل که احتمالاً به مشروعیتزدایی اعتراضات در میان بخشی از مردم ایران کمک میکند. همچنین میتواند باعث کودتای نظامی در داخل ایران شود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران تا حد زیادی راضی بوده است که اجازه دهد غیرنظامیان بر ایران حکومت کنند، اما ممکن است در صورت بدتر شدن ناآرامیها یا افزایش خطر مداخله خارجی، کودتا را در نظر بگیرد. این ممکن است بدترین وضعیت برای دنیا باشد.
سوال دوم: در مورد یک ایران دموکراتیکتر که سیاست خارجی آن عملاً تغییر اساسی نکرده است، چه احساسی دارید؟ به شما یادآوری میکنم که برای مثال برنامه هستهای ایران از حمایت نسبتاً گستردهای در میان مردم این کشور برخوردار است. من فکر میکنم این احتمال وجود دارد که حتا یک ایران دموکراتیکتر، همان سیاست خارجی را دنبال کند که شما دوست ندارید.
متیو کرونیگ: از کجا شروع کنیم؟ اول، ایالات متحده و متحدانش میتوانند کارهای بیشتری برای حمایت از جنبش اعتراضی انجام دهند. بهعنوان مثال، آنها میتوانند رهبران جنبش اعتراضی را در مورد مؤثرترین تاکتیکهای مقاومت مدنی غیرخشونتآمیز راهنمایی کنند.
اما اشفورد: کمی متکبرانه به نظر میرسد، اما خوب است. من شک دارم که دولت ایالات متحده بیشتر از آنها درباره مقاومت مدنی بداند و انترنت چیزی شگفتیانگیز است. آیا میدانستید من میتوانم کتاب آشپزی آنارشیست را بهراحتی در اتاق نشیمن خود دانلود کنم؟
متیو کرونیگ: خیلی خندهدار است. معترضان در ایران شجاعاند، اما این بدان معنا نیست که آنها متخصص مقاومت مدنی غیرخشونتآمیز هستند. تحقیقات زیادی در مورد اینکه چه چیزی کار میکند و چه چیزی کار نمیکند، انجام شده است و سازمانهایی مانند مرکز بینالمللی درگیریهای غیرخشونتآمیز دورههایی را به سازماندهندهگان بدون خشونت آموزش میدهند. به اشتراکگذاری برخی از آن دانشها، میتواند در این مورد مفید باشد.
علاوه بر این، راههایی برای افزایش فشار بر رژیم وجود دارد. ایران همچنان حدود یک میلیون بشکه نفت در روز صادر میکند، اما میتوان این میزان را از طریق اقدامات اجرایی سختتر و استفاده از تحریمهای ثانویه تهاجمیتر، کاهش داد.
کشورهای غربی همچنین میتوانند به خودیهای رژیم پیام دهند که تحت نظر خواهند بود و در صورت سقوط رژیم، مسوول نقض حقوق بشر خواهند بود؛ اما اگر از شرکت در سرکوب خودداری کنند، پاداش خواهند گرفت.
اما اشفورد: در شرایط عادی، این امر پرهزینه و دشوار خواهد بود. امروز، جایی که ایالات متحده و اروپا در حال حاضر در تلاشاند تا نفت روسیه را از بازار حذف کنند (یا حداقل درامدهای روسیه را محدود کنند) احتمالاً باعث افزایش شدید قیمت جهانی نفت میشود.
متیو کرونیگ: یکی دیگر از اطلاعات خوب در مورد اینکه چرا جهان آزاد باید زنجیره تامین حیاتی را از دیکتاتورهای متخاصم تغییر جهت دهد.
اما اشفورد: ارسال پیام به رژیم، ممکن است مؤثرتر باشد (بهویژه با ارایه پاداش) اما من فکر میکنم مقامها قبلاً برخی از این کار را بهصورت علنی انجام میدهند. فکر میکنم آنها میتوانند بهطور خصوصی در ازای آزادسازی داخلی، امتیاز تحریمها را ارایه کنند، اما این راه طولانی است.
متیو کرونیگ: آنها میتوانند پیامهای عمومی را با پیامهای متنی خصوصی بهطور مستقیم به تلفنهای همراه افراد تکمیل کنند، بهعنوان مثال، اگر قبلاً این کار را انجام نمیدادهاند.
همانطور که جو بایدن، رییس جمهور ایالات متحده، چندین بار گفته است که ممکن است در نهایت اقدام نظامی برای مقابله با برنامه هستهای ضروری باشد. اما من فکر میکنم نتایج ممکن است برعکس آنچه شما پیشنهاد میکنید، باشد. با هر چیز دیگری در بشقاب آنها، من شک دارم که رژیم از یک بحران نظامی استقبال کند. شما علاقهمند استناد به بورسیه علوم سیاسی هستید و مطالعه کلاسیک Theda Skocpol جامعهشناس نشان میدهد که انقلابهای سیاسی عموماً نتیجه ترکیبی از آشفتهگی داخلی و فشار امنیتی بینالمللیاند.
با تغییر حکومت در تهران، از چانس خود استفاده خواهیم کرد. رژیم ولایت فقیه خیلی بدجنس است و در حال حاضر وابسته به سپاه است. رژیم حامی ترور است، برنامههای هستهای و موشکی غیرقانونی طرح میکند و مردم خود را بهصورت گسترده میکشد. من نمیتوانم تصور کنم که یک دیکتاتوری نظامی یا یک حکومت دموکراتیکتر در ایران میتواند بسیار بدتر باشد و احتمالاً بهتر است.
اما اشفورد: در حال حاضر فشار بینالمللی بسیار زیادی بر تهران وجود دارد. برای انجام این کار، نیازی به مداخله نظامی نیست. من عموماً به این عقیدهام که بهتر است اجازه دهیم این چیزها در زمان خودش اتفاق بیفتد؛ زیرا تغییرات سیاسی از داخل یک کشور احتمالاً نتایج بادوامتری نسبت به تحمیل (یا حداقل کمک) از خارج به همراه خواهد داشت.
متیو کرونیگ: نه. من طرفدار ایالات متحدهام! ایالات متحده امریکا! ایالات متحده امریکا!
اما اشفورد: فقط سعی کنید به یاد داشته باشید فوتبال جایی است که در آن از دست خود استفاده نمیکنید.
متیو کرونیگ: من این را در نظر خواهم داشت. غیر از این و از روی عادت، برای هر تیمی که شما مخالفت کنید، کنار میکشم.