امان‌الله خان، استقلال، نوگرایی و تبعیض

حبیب حمیدزاده

در فرصتهای مناسبی که برایم دست داده توانستم ام که انزجار شدید[شاه را] بر علیه تنگ نظری و تعصبات و شور اشتیاق وی را در پیشبرد کشور بر موازات عصر جدید ملاحظه نمایم. مگر چنین به نظر میرسد که شرایط کنونی قویتر از آنست که وی بتواند به آرزوهای خویش جامه‌ی عمل بپوشاند. در هر حال، نمیتوانیم جرئت کسی را که فکر میکند بهترین راه پیشرفت را برای کشورش در نظر دارد و مصمم است که به هر قیمتی شده در این راه قدم بر دارد تحسین نکنم( فرانسیس همفریز، وزیر مختار انگلیس در کابل).

دکتر غنی، رییس جمهور کشور، چندیست بسیار دم از تکمیل کردن«فصل ناتمام امان‎الله خان» می‎زند. تاجایی که امسال(۱۳۹۸) مبلغ هنگفتی از پول مردم را برای با شکوه برگزار کردن جشن استقلال کشور اختصاص داده بود. اما واقعیت این است که افغانستان با الگوهای شکست خورده آباد نمی‌شود. یا حد اقل، راه حل افغانستان، تکمیل کردن «فصل ناتمام امان‌الله خان» و داوودخان نیست. اکنون هیچ لزومی به تکمیل فصل‌های شکست خورده و یا ناتمام-ناکام نیست. افغانستان به فصل جدیدِ متفاوت با قبل از امروز خویش نیاز دارد و آن فصل را آغاز کرده است. تفاوت این فصل با فصل‌های ناکام و فروپاشیده‌ی پیشین-دموکراسی، آزادی بیان، مشارکت و سهم برابر تمام شهروندان از طبعیت و آب و خاک این سرزمین است که هرچند رعایت شدن شان به‎طور درست و رضایت‎بخش تا هنوز زیر سوال و انتقاد است، اما تلاش‎های امروز و فردای مردم  این سرزمین برای رعایت کردن کامل آنها خواهد بود. عصر تک روی، سلطنت طلبی خاندانی، سلطانی و تمامیت‎خواهی پایان یافته است، افغانستان به آنان نه می‎گوید و به آنان بر نمی‌گردد.

بدون شک امان‌الله خان(۱۹۱۹-۱۹۲۹م/۱۲۹۷-۱۳۰۷خ) برای آبادی افغانستان بسیار کوشید و رویا و آرمان او افغانستان مترقی، با سواد و از تمام لحاظ مستقل بود. او برای به واقعیت تبدیل کردن این رویا و تحقق یافتن این آرمان والایی ملی از هیچ‎گونه تلاشی دریغ نورزید. او مدتی به درستی افغانستان را در مرکز توجه جهانی قرار داد. بدون شک، یکی از دوره‎های درخشان، روشن و پر از امید سرزمین ما، دوران حکومت داری امان‎الله خان بود. استرداد استقلال کشور، نوسازی، ایجاد مکاتب، قانون اساسی، ‌نهادسازی، تعلیم و تربیت، جوش و خروش جامعه برای عبور از افغانستان عقب مانده و سنتی… از کارهای عمده‎ی حکومت امان الله خان می‎باشد. او در زمینه‎های مختلف: سیاسی، اقتصادی، اجتماعی،‌ فرهنگی و… اقدام به آوردن اصلاحات کرد. او برای آموزش دادن بچه‎های افغانستان، معلم خارجی(ترکی، فرانسوی، هندی و مصری) استخدام کرد، تعداد زیادی از پسران و دختران این سرزمین را برای فرا گرفتن علوم و کسب دانش به خارج از افغانستان اعزام کرد. او رغبت زیادی به تعلیم و ترببیت نسل بعد از استقلال افغانستان داشت. تا جایی که خودش و همسرش( ملکه ثریا) در صنف‎های دانش آموزان کابل حضور می‏یافتند و تدریس می‎کردند. بر اساس روایت میر غلام محمد غبار«…در پایتخت به علاوه‎ی لیسه‌ی حبیبیه، لیسه‎های امان و امانی توسط پروفیسران فرانسوی و جرمنی و استادان داخلی تأسیس گردید. مکاتب رشدیه غازی، رشیدیه استقلال، تلگراف، رسامی، نجاری، معماری السنه، زراعت، دارالعلوم عربی، رشدیه مستورات، رشدیه جلال آباد،‌ زراعت، رشدیه قندهار، رشدیه هرات، دارالمعلمین هرات، رشدیه مزار شریف، رشدیه قطغن، مکتب پلیس، موزیک، قالین بافی، آرچتکت، تدبیر منزل زنانه، مکتب طبیه، و بیشتر از ۳۲۲ مکاتب ابتدایه در تمام ولایات کشور باز شد. تعداد طلبه‌ی مکاتب ابتدایی(تا ۱۹۲۷)پنجاه و یک هزار نفر در لیسه‎ها و مکاتب مسلکی تحصیل می‎کرد. و این غیر از مدرسه‌ی نظامی بود(غبار،۷۹۲،۷۹۳:۱۳۸۰).

نخستین اصلاحات شاه، الغای بردگی، اصول بیگاری، و در اولویت قرادادن آموزش و پروش در کشور بود. به باور سنزل نوید، آنچه رژیم شاه امان الله خان را با اتاترک ترکیه و رضاشاه ایران متمایز می‌ساخت این بود که بر خلاف آن دو که برای حفظ اساس قانونی دولت بر اردوی قوی تکیه داشتند، اما، امان‌الله خان به نیروی نظامی توجه کافی نداشت. چون او دوران بعد از استقلال را« عصر قلم» خوانده بود، نه شمشیر(نوید۲۴۰:۱۳۸۸).

با این همه، اما، امیر امان‎الله خان، فقط نوگرایی، آورنده‎ی اصلاحات و محصل استرداد و استقلال افغانستان نیست، تبعیض قومی هم در زمان او رسمی و قانونی شد. او بدون شک رویاهای کلان داشت، اما در سطح ملی، تمام تلاش و تقلای او این بود که افغانستان با محوریت قوم پشتون  بسیازد و بقیه‌ی اقوام را نادیده بگیرد.

 امان‎الله خان انتقال قدرت را به ملیت غیر پشتون ننگ می‌دانست. برای همین، برای واپس گرفتن کابل متوسل به شوونیزم پشتونی شد. توماس بارفیلد، افغانستان شناس امریکایی معتقد است که«امان‌الله خان با توسل به شوونیسم پشتونی سعی کرد این اتحاد را[اتحاد پشتون‎هارا] تقویت کند و تاکید کرد که مردی چنین با عزت و غرور هرگز نباید یک رهزن تاجیک را [حبیب‌الله کلکانی را] به‌عنوان امیرخود بپذیرد.»،(بارفیلد،۲۶۰:۱۳۹۶).

نظام نامه‎ی ناقلین به سمت قطغن

یکی از اقدامات امان‌الله خان جابجاسازی قومی در شمال افغانستان است. نظام نامه‌ی ناقلین به سمت قطغن، یکی از نمونه‌های روا دانستن تبعیض از سوی امان‌الله خان شمرده می‌شود. در زیر به چند ماده از نظا نامه‌ی ناقلین اشاره می‌کنم. بند اول ماده‎ی دوم:«برای هر فرد مذکور و اناثیه خانه‎واری که هفت ساله و یا بالا باشد فی نفر هشت جریب زمین آبی از اراضی که برای ناقلین مخصوص و معین می‌شود در علاقه و نواحی حکومت قطغن داده می‎شود.» بر اساس بند اول ماده‎ی هفتم نظام نامه‌ی ناقلین، برای هر عضو خانواده‌ی ناقل- پشتون که از جنوب یا مشرقی یا جای دیگری به سمت شمال افغانستان می‎رفتند، هشت جریب زمین آبی برای زندگی کردن داده می‎شد.

 بند دوم ماده‌ی هفتم« برای بذر افشانی سال اول فی جریب(۴سیر) گندم و جو بضمانت همدیگر داده می‌شود، و بعد از سه سال در ظرف واپس بقرار تسعیر همان سال اول گرفته می‌شود.» بر اساس بند سوم نظام نامه‎ی ناقلین، برای کسانی که از جنوب افغانستان به شمال( قلمرو مردم غیر پشتون) می‎رفتند برای کشت فی جریب زمین چهار سیر گندم نیز دولت کابل می‏پرداخته است.

 دولت مرکزی برای تشویق هرچه بیشتر انتقال ناقلین به شمال افغانستان، برای آنها حتا اسباب قلبه و زندگی هم فراهم می‌کرد:«برای چهل جریب زمین دوصد روپیه عوض قیمت خرید قلبه و غیره سامان زمین داری بضمانت همدیگر بطور تقادی داده می‌شود، بعد از سه سال در ظرف سه سال گرفته می‌شود.»

بر اساس بند پنجم ماده‌ی هفتم نظام نامه‌ی ناقلین، پشتون‎های که از جنوب به شمال می‎رفتند برای مدت شش سال از پرداخت مالیه به دولت مرکزی معاف بودند«[ناقلین] از اول کشت شش سال کامل از مالیات دیوانی معاف می‌باشند.» بر اساس بند ششم ماده‌ی هفتم نظام نامه‎ی ناقلین، ناقلینی که به شمال افغانستان می‎رفتند شش سال از پرداخت مالیه معاف بودند و بعد از شش سال، نیم مالیه‎ی همسایه خود را می‏پرداختند. یعنی در صورتی که زمین دار تاجیک یا اوزبیک از صد سیر گندم بیست سیر برای دولت مرکزی مالیه می‎داد، ناقلین فقط ملزم به دادن ده سیر گندم به دولت مرکزی بودند:« از اول سال هفتم الی سه سال کامل مناصفه مالیه پلوان‌شریک گرفته می‎شود، و بعد از اکمال سه سال مذکوره موافق پلوان‌شریک مالیه گرفته می‌شود.»

 بر اساس بند هفتم ماده‌ی هفتم نظام نامه‌ی ناقلین، مال و مواشی ناقلین نیز  برای سه سال از مالیه معاف می‎باشند. «محصول مال مواشی که ناقلین با خود در قطغن آورده باشند، در اول آمدن شان سیاهه می‌شود و در مدت سه سال از محصول معاف می‌باشند و نیز از محصول گاو قلبه که در قطغن بقدر احتیاج زراعت زمین خریداری می‌دارند سه سال معاف هستند،(نظام نامه،۴،۵،۶:۱۳۰۲).

امان‎‎الله‎خان و زبان پارسی

امان‎الله خان یکی از هم‌فکران محمود طرزی بود. محمود طرزی، بنیادگذار ناسیونالیسم قومی پشتون در افغانستان بود. طرزی معتقد بود که ریشه‎ی تمام ملیت‎های آریایی، «افغانستان» کنونی است و ریشه و تبار همه آریایی‌های جهان به پشتون‌های افغانستان می‌رسد. او در سراج الخبار(سال دوم، شماره ۹، ۳ دلو ۱۲۹۶) می‎نویسد:« هیچ شبهه بر این نمی‌ماند که اصل و منشا و ماوای آریان، افغانستان است و اجداد اصلی همه‎ی فرقه‌های آریان بازهم خود قوم افغان {پشتون} است.» طرزی معتقد بود« زبان افغانی[پشتو] اجداد زبان‌هاست.» طرزی برتری سیاسی یک قوم را قبول داشت او می‌نویسد:« هر ملت را تعصب و حرص ملتی شان اظهار و اشهار نموده است. پس اگر ما شان و شرف اجداد ملت خود را[پشتون‌هارا] به قوت فن به ثابت ساختن کوشش ورزیده باشیم چه بحث دارد؟»(روان فرهادی،۶۱۹،۶۲۰:۱۳۸۷).

سیاست‌های فرهنگی امیر امان‌الله خان متناسب با نظریات محمود طرزی بود. امان‎الله خان بعد از سفرش به ولایت قندهار(۱۳۰۴خ/۱۹۲۵م) گزارشی از آن سفر تحریر داشته که در قسمت‌های از آن سفرنامه، دلیل سخنرانی‌اش را در میان مردم قندهار به زبان پارسی چنین می‌گوید: « اکثری[بیشترین] شما حضار فارسی می‎دانید و عموم تان می‌توانید که از آن بخوبی استفاده کنید» و «‌دیگر این که تا بتوانم خوبتر مطلب خود را ذهن شما بنمایم.» اما امیر امان الله خان در همین گزارش،‌ در مورد جایگاه و نقش زبان پارسی می‌نویسد:« مطالعه کتاب فارسی و حفظ مقاصد آن برای طلبه‌ی افغانی لسان تقریباً همان حیثیت را دارد که لسانی آلمانی برای دیگر طلبه‌ی ما در مکتب دارد،(کاویانی،۲۷:۱۳۹۴).

امان الله خان و حبیب‌الله کلکانی

حبیب الله کلکانی سرباز«قطعه‎ی نمونه» دولت امان الله خان بود. در جنگ منگل، در ترکیب قطعه نمونه علیه شورشیان و سرکوب شورش مخالفان مسلح دولت سهم گرفت. او به‌خاطر اجرای وظایف جنگی مدال« خدمت» و نشان «حوالداری» دریافت کرد. اما حکومت وقت او را به جرم رهزنی دست گیر و زندانی کرد. حبیب‌الله کلکانی از زندان فرار کرد و باز حکومت وقت او را به جرم« فرار از خدمت با اسلحه» مورد پیگرد قرار داد. حبیب‎الله کلکانی بعد از چند برخورد با دولت مرکزی به هند بریتانیایی فرار کرد. او بعد از برگشت به کابل می‎خواست خود و یاران خود را با شرط عفو شدن به دولت تسلیم کند. او در نظر داشت این کار از طریق محمد ولی خان دروازی حل کند و موضوع تسلیم شدن مشروطش را به محمدولی خان اطلاع داد. محمدولی خان برای وی خاطر نشان کرد که به عهد و پیمان شاه امان‏الله باور و اطمینان ندارد و برای همین نمی‏تواند خون آنها را به گردن بگیرد. در نتیجه، حبیب‎الله کلکانی، بعد از نا امیدی علیه امان‎الله خان شورش کرد. شورش او حکومت مرکزی را لرزاند. پس از فشار وارد کردن حبیب‌الله کلکانی بالای حکومت مرکزی، احمدعلی خان به نماینده‎گی از امان‏لله خان با حبیب‏الله کلکانی و یاران او مذاکره کرد. در ختم مذاکره هر دو جانب عهدنامه‏ای را که در حاشیه‏ی قرآن نوشته شده بود امضا کردند. احمدعلی خان از جانب امان‏الله خان، بعد از توافق برای حبیب‏الله رتبه‏ی جنرالی داد. علاوه بر این، بر اساس فرمان امان‎الله خان برای حبیب‎الله کلکانی هشتاد و دو میل تفنگ ۳۰۳  بور و  مقدار مورد ضرورت کارتوس داده شد. همین‌طور سالانه مبلغ ۳۰۰۰ افغانی معاش برای حبیب الله در نظر گرفته شد. اما کلکانی بعد از آن توافق همچنان بالای امان‌الله خان اعتماد و باور نداشت. برای همین، حبیب‌الله کلکانی و سید حسین، خواستند نیت اصلی امان‎الله خان را در مورد خود بدانند. برای همین، تلفونی‌چی دولت را تهدید کردند و شماره‌ی ارگ را دایل کردند. حبیب‌الله کلکانی خودش را رییس بلدیه(شهرداری)معرفی کرد. او در تیلفون برای امان‌الله توضیح می‌دهد اکنون که با بچه‎ی سقا عهد بسته کردم و او را محبوس ساخته‎ام« چه امر دیگری می‎فرمایید؟» امان‌الله خان فرمان داده بود که آن رهزن را زود از بین ببر. حبیب الله کلکانی گفته بود این که امکان ندارد. زیرا که با او« عهد امان جان» شده است. امان‎الله خان در جواب به موضوع گفته بود: او با تو عهد و پیمان کرده نه با من، او را زنده نگذار!» حبیب الله کلکانی بدون آن که تیلفون را قطع کند خود را برای امان‎الله خان معرفی می‎کند و می‎گوید تا چند روز دیگر بالای کابل حمله کرده و کار پادشاه را یکسره می‎کند، کلکانی چنان کرد(بارش،۷۸،۷۷،۷۲،۷۰:۱۳۸۷).

تلاش‏های ناکام امان‏الله و نمونه‏های این چنینی در جوامع اسلامی،‌ نمونه‏های از مجادله و درگیری سیاسی برای مشروعیت بخشیدن اصلاحات سیاسی و اجتماعی در جوامع اسلامی می‏باشد. شکست نهایی امان‌الله خان را ویژگی ساختار دینی و قبیله‌ای جامعه‌ی افغانستان رقم زد. ملاهای روستایی و قبایلی-پشتون که اصلاحات امان‎الله خان اسباب معیشت شان را از میان برداشته بود اولین کسانی بودند که با سیاست اصلاحات دولت به مخالفت برخاستند. دولتی که تمام امکانات خود را برای نوگرایی، مدرن سازی و جنگ علیه قبایل و نیروهایی بنیادگرای مذهبی به مصرف رسانده بود، در برابر حمله و بی باکی حبیب‌الله کلکانی و نیروهای او تاب نیاورد.

منابع

۱. بارش، خلیل الله وداد(۱۳۸۷) زمام داری امیرحبیب الله کلکانی، چ دوم، کابل: انتشارات سعید.

۲. روان فرهادی، عبدالغفور(۱۳۸۷)مقالات محمود طرزی، کابل: انستیتوت دپلوماسی وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی افغانستان.

۳. ستانکزی، نصرالله(۱۳۹۳) افکار و نظریات شاه امان الله خان، کابل انتشارات سعید.

۴. غبار، میرغلام محمد(۱۳۸۰) افغانستان در مسیر تاریخ، ج اول، پیشاور: مرکز نشراتی میوند.

۵. کاویانی، نجم(۱۳۹۴)سرگذشت زبان فارسی در صدسال پسین در افغانستان و تاجیکستان و چند مقاله دیگر، (بی‌جا) انتشارات فروغ.

۶. (۱۳۰۲)نظام نامه ناقلین به سمت قطغن، طبع گردیده در دایره التحریرات مجلس عالی وزرا: کابل.

۷. نوید، سنزل(۱۳۸۸)افغانستان در عهد امانیه، ترجمه محمد نعیم مجددی، چ دوم، هرات: انتشارات احراری.

 

دکمه بازگشت به بالا