ارتش پاکستان از اختلافات جاری متاثر می‌شود

حسین حقانی – سفیر پیشین پاکستان در ایالات متحده
برگردان: علی‌سجاد مولایی
منبع: India Today


تصاویر معترضان خشمگین که بلافاصله پس از بازداشت نخست‌وزیر سابق، عمران‌خان، به محل اقامت فرمانده ارتش و مقر فرماندهی ارتش حمله می‌کنند، بیانگر چالشی جدید است که ارتش قدرت‌مند پاکستان با آن مواجه است. با وجود حدس و گمان اختلافات در میان افسران ارتش، شکی نیست که زنجیره فرماندهی و انضباط در ارتش پایدار خواهد ماند؛ اما در زمان دو‌قطبی شدن شدید در جامعه پاکستان، ارتش‌ نمی‌تواند تحت تاثیر اختلافات شدید میان پاکستانی‌ها قرار نگیرد.

عمران‌خان در خانواده‌های نظامی که سه دهه گذشته را با نفرت و انزجار از سیاست‌مداران سنتی کشور گذرانده‌اند، از محبوبیت زیادی برخوردار است. افسران نظامی در حال خدمت، بازنشسته و فرزندان آن‌ها از زمان جنرال ضیا‌الحق، زنده‌گی مرفهی داشته‌اند و اکثر آن‌ها این دیدگاه بسیار ساده‌انگارانه را قبول دارند که تنها مشکل پاکستان سیاست‌مداران «کلاه‌بردار» و «خاین» هستند. از آن‌جایی که به نظر آن‌ها عمران‌خان هیچ‌کدام از این دو نیست و او همچنین «جذبا» ملی‌گرایانه را در خود دارد. او تنها رهبر غیر نظامی مورد قبول آن‌ها است.

در کتابم «تصور مجدد از پاکستان»، مفهوم «جذبا» را توضیح داده‌ام که به معنای «شور، روح و احساس یا عاطفه قوی» است. ترکیبی منحصر به فرد پاکستانی از مذهب، میهن‌پرستی و خصومت نسبت به هند، ایالات متحده و هر کس دیگری که ممکن است دشمن پاکستان باشد. بسیاری معتقدند که «جذبا» ضامن موفقیت پاکستان در همه زمینه‌ها است، از ورزش کریکت گرفته تا اقتصاد و جنگ.

معتقدان به «جذبا» اغلب تجزیه و تحلیل نمی‌کنند، بلکه فقط احساساتی می‌شوند. برای آن‌ها، مشکلات پاکستان نتیجه سیاست‌های بد نیست، بلکه آن‌ها این مشکلات را به «عدم صداقت و جذبا»ی کسی یا دیگری ربط می‌دهند. ظهور سیاسی مهندسی‌شده‌ای عمران‌خان عمدتاً مبتنی بر روایت «جذبا» بود. در واقع، پیروان سرسخت او از «جذبای جنون» با شور دیوانه‌وار در دوست داشتن او به‌عنوان ناجی پاکستان صحبت می‌کنند.

ارتش خود روایت «جذبا» را پرورش داده که عمران‌خان به وسیله آن به قدرت رسیده است و اکنون به‌سختی می‌تواند مردان و زنانی را پیدا کند که دیگر به این تصور نباشند و یا هم بخواهند این تفکر را عوض کنند. بسیاری با این تفکر بزرگ شده‌اند. جنرال‌های پاکستانی همیشه بین عمل‌گرایان که پیچیده‌گی‌های جهان را درک می‌کنند و کسانی که ایدیولوژیک هستند، تا حدی که همه چیز را نادیده می‌گیرند، تقسیم شده‌اند. دومی‌ها اغلب به سمت تیوری‌های توطیه کشیده می‌شوند که عمران‌خان نیز به گسترش آن علاقه دارد.

جنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده سابق ارتش، فکر می‌کرد که می‌تواند از کاریزما، موقعیت و شهرت عمران‌خان برای ایجاد نیروی سیاسی استفاده کند که سیاست‌مداران سنتی را تحت کنترل خود نگه دارد و او را قادر بسازد تا از چوکی عقب راننده‌گی کند و در عین حال در دام دموکراسی حفظ شود. این ترفند نتیجه‌ای نداشت. زمانی‌ که باجوا سعی کرد در روابط پاکستان با غرب و هند تعدیل‌های عمل‌گرایانه ایجاد کند، عمران‌خان به پارادایم ایدیولوژیک خود یعنی همان «جذبا» وفادار ماند.

علاوه بر این، اقتصاد پاکستان در زمان خان که نتوانست به وعده اصلی خود مبنی بر بازگرداندن ثروتی که گفته می‌شد توسط سیاست‌مداران سنتی از پاکستان «دزدیده شده» و در خارج از کشور مخفی شده بود، عمل کند، بهبود نیافت. عمران‌خان همچنین با جاه‌طلبی‌های شخصی باجوا مداخله کرد و این امر باعث شد که باجوا در زمانی‌ که او توسط سیاست‌مداران سنتی کنار زده می‌شد، فقط نظاره‌گر باشد.

عمران‌خان در طول سال‌ها تبدیل به یک روایت‌ساز چیره‌دست شده‌ است. او هر چه را می‌گوید، طرف‌دارانش کورکورانه قبول می‌کنند. خان برکناری خود را توطیه‌ای از سوی ایالات متحده دانست و عملاً از ارتش خواست تا او را به قدرت بازگرداند یا انتخابات فوری برگزار کند که امیدوار بود در آن پیروز شود. امتناع ارتش از انجام این کار، منجر به تشدید لفاظی‎های وی علیه فرماندهان ارشد ارتش شد.

این اشتباه است که حامیان خان را به‌عنوان مخالف ارتش یا حتا علیه مداخله نظامی در سیاست نشان دهیم. حزب او، تحریک انصاف پاکستان، پسر دیکتاتور نظامی فقید جنرال ضیا‌الحق، نوه فیلد مارشال ایوب‌خان، اولین کودتاچی پاکستان و همه همکاران غیرنظامی عمده جنرال پرویز مشرف را در صف خود دارد. هیچ‌یک از آن‌ها علنا چیزی نگفته‌ است که نشان دهد در مداخلات نظامی گذشته پاکستان مشکلی وجود داشته است.

این افراد با سخن گفتن علیه رهبری کنونی ارتش، صرفا در تلاش‌اند ارتش را وادار کنند که بار دیگر وزن خود را پشت سر خان بگذارد و تعریف آن‌ها از دموکراسی در پاکستان همین است. اگر در مقطعی، سیستم دموکراتیک پاکستان دوباره از هم بپاشد و حاکم نظامی مستقیم باز گردد (که در شرایط کنونی دشوار است)، بسیاری از حامیان خان به حمایت از ارتش در برابر سیاست‌مداران «فاسد» (البته منهای خان) باز خواهند گشت.

به نظر می‌رسد که استراتژی عمران‌خان در استفاده از محبوبیت خود در میان خانواده‌های نظامی برای تغییر تصمیمات فرماندهان، خوب بوده است. چندین سال پیش، خان در یک گفت‌وگو در خارج از پاکستان که به‌صورت ویدیویی ضبط شده بود، اظهار داشت که جنرال‌های پاکستان از معترضان خشن می‌ترسند. در ماه‌های اخیر، او با رها کردن تدریجی این معترضان علیه ارتش، نظریه خود را در بوته آزمایش گذاشته است.

همان‌طور که در یک بیانیه دولت چین اخیراً آمده است، ارتش پاکستان «مدافع امنیت و ثبات ملی پاکستان» است و رهبران آن نمی‌توانند تحت تاثیر معترضان و روحیه ایدیولوژیک اعضای خانواده‌های نظامی و افسران بازنشسته قرار بگیرند. ارتش پاکستان با توجه به اندازه و ساختار فرماندهی آن نهادی نیست که بتوان به‌راحتی از هم گسست یا تقسیم کرد. اما افراد ایدیولوژیک قبلا در صفوف آن بالا آمده‌اند و ممکن است حتا اکنون نیز وجود داشته باشند.

به‌عنوان مثال، جنرال فقید حمید‌گل، اغلب به خود می‌بالید که ایمان اسلامی و عزم خود را برای محافظت از پاکستان در برابر دشمنان خارجی و داخلی بالاتر از وفاداری خود به زنجیره فرماندهی یا قانون اساسی پاکستان قرار داده است. اما لاف زدن‌های گل عمدتا پس از بازنشسته‌گی‌اش رخ داد. حتا در حال حاضر، صریح‌ترین مدافعان آرمان عمران‌خان، افسران بازنشسته‌اند، نه افسران در حال خدمت.

فرمانده ارتش پاکستان باید احساسات افسران و سربازان خود را در نظر بگیرد، اما در پایان روز، حرف آخر را جنرال‌های ارتش می‌زنند. ما در حال حاضر شاهد تلاش گسترده عمران‌خان و حامیانش برای تحت تاثیر قرار دادن جنرال‌های ارشد هستیم. البته، حمله بر تاسیسات نظامی احتمالاً به‌طور قابل توجهی این تلاش را خدشه‌دار می‌کند.

دکمه بازگشت به بالا