تجلیل از نوروز، مقابله با فرهنگزدایی

فرهنگ گنجینه تجارب اجتماعی انسانها است که در طی هزاران سال از تراکم و پختهگی به نظامی پیچیده از رفتارها، باورها، ارزشها و معیارها ارتقا یافته است. هرچه انسان به رشد فرهنگی بیشتری میرسد، از سطح غریزی حیات خود اوج بیشتر و از عالم حیوانی فاصله افزونتر میگیرد و به همان پیمانه به مفهوم انسانیت عمق و پهنای بیشتری میبخشد. فرهنگ ابعاد و جلوههای گوناگونی دارد که از روز چشم گشودن آدمی به این جهان تا لحظههای چشم بستن از آن را پوشش میدهد و هیچ برههای از زندهگی از مدار آن خارج نمیماند. البته فرهنگ بهعنوان پدیدهای تاریخی، با شرایط زمانی و مکانی پیوند و همخوانی دارد و پارههایی از هر فرهنگ پس از گذر زمان کارایی خود را از دست میدهد و جای خود را به پارههای بهتر و تازهتر میدهد. فرهنگهای پویا و بالنده به صورت مستمر پوست میاندازد و خود را برابر با شرایط و نیازهای نو باز میآفرینند؛ در حالیکه فرهنگهای فسیلشده تن به بازنگری عقلانی نمیدهد و در برابر هر تجدید و تازهگی سختجانی میکند و زندهگی مردم را به دشواری و ناگواری میکشاند.
نوروز و جشنهای سال نو بخشی از کهنترین سنتهای فرهنگی در پهنه تمدنی ما است که دامنه جغرافیایی آن به کشورهای گوناگون از شبهقاره هند تا آسیای میانه، قفقاز و بالکان میرسد؛ یعنی قلمروی گسترده در کره زمین که روزی قلمرو فرهنگی زبان فارسی بوده است. نوروز از یکسو، شروع سال تقویمی است که با تحولات فصلی این منطقه همخوانی آشکار دارد و یکی از دقیقترین تقویمهای تاریخ بشر را پدید آورده است، از دیگر سو، نوروز شروعی تازه، شروعی همراه با سرسبزی، شکوفایی و باروری را نوید میدهد. انسانها با درکی عمیقتر از طبیعت و تحولات آن، با کلیت هستی پیوندی عمیقتر و با محیط زیست رابطهای دوستانهتر پیدا میکنند و به آیندهای خوش امیدوارتر میشوند.
تجلیل از نوروز با آیینهای سمبولیکی صورت میگیرد که در گذر دورانها پدید آمده است و حامل معانی فراوانی است تا انسانها به این بهانه به نوسازی و بازسازی خویشتن خود همت بگمارند. از این رو، علیرغم تحولات فراوان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتا دینی، نوروز توانسته است اهمیت خود را در زندهگی مردمان منطقه ما حفظ کند. تجلیل از نوروز در واقع احترام گزاردن به مفاهیمی است که در پس این پدیده نهفته است و افزون بر آن تلاشی است برای پاسداری از فرهنگ و تجارب تمدنی چندین هزار سالهای که به زندهگی انسانها معنا و محتوای عمیقتری میبخشیده است.
در کشور ما تنها گروههای متعصب و ضد فرهنگ با نوروز و تجلیل از آن مخالفت نشان میدهند. گروههایی که نمیدانند فرهنگ چیست و تمدن از کجا آمده است و این پدیدهها چه نقشی در زندهگی انسانها دارند. این گروهها دیانت را به معنای ستیز با عقلانیت و مدنیت و رسالت خود را فرهنگزدایی از زندهگی انسانها میدانند. از اینرو، تجلیل از نوروز مهم است؛ زیرا تلاشی اصیل و معنادار برای مقابله با روند فرهنگزدایی است. عقبنشینی در برابر این گروهها و تن دادن به این روند، به معنای سپر انداختن در برابر جریانهای مدنیتستیز، خرافهگرا، ضد فرهنگ و واپس نشستن از خط دفاع از ارزشهای فرهنگی و پدیدههای تمدنی است. نوروز را باید باشکوهتر از همیشه تجلیل کرد و علَم فرهنگ و مدنیت چندین هزار ساله را بر افراشتهتر از پیش نگه داشت.