صدساله‌گى بناى ناتمام استقلال

محب‌الله نوری، رییس جنبش همگرایی ملت‌های قلب آسیا

ما در حالی صدساله‌گى استقلال کشور را جشن می‌گیریم که هنوز مردم کشور از خشونت‌هاى ناشى از دخالت خارجى و نبود استقلال رنج می‌برند. در نیم سده‌ی نخست تنها در زمان‌هایی ثبات را تجربه کرده‌ایم که دو قدرت خارجی کشور را به عنوان منطقه حایل و بی‌طرف میان خود تعیین کرده‌اند و در نیم سده‌ی دوم هم دخالت خارجی منجر به جنگ‌های تحمیلی شده است که هنوز هم ادامه دارد. خلاصه این‌که جغرافیای مدرن افغانستان پیوسته مورد هجوم قدرت‌های بزرگ بوده و از مردم آن قربانی گرفته است.

در زمان بازی بزرگ بین سده‌ی نوزده و دو دهه نخست سده‌ی بیست، کشور به عنوان منطقه حایل بین روسیه تزاری و بریتانیای کبیر قرار گرفته بود. در آن جریان بین سال‌های ۱۸۳۹، ۱۸۷۹ و ۱۹۱۹ سه بار کشور مورد هجوم ویرانگر بریتانیا قرار گرفته و تا زمان اعلام استقلال توسط امان‌الله خان سیاست خارجی کشور زیر نظر مستقیم بریتانیا قرار داشت. هم‌چنان در زمان جنگ سرد و رقابت میان دو ابر‌قدرت شوروی و امریکا، افغانستان مورد هجوم و تاخت‌و‌تاز شوروی قرار گرفت. در زمان جنگ علیه تروریسم نیز کشور به این بهانه عرصه‌ای برای رقابت قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای قرار گرفت.

این‌که چرا افغانستان در عمر مدرن خویش به ویژه پس از احمد‌شاه ابدالی هیچ‌گاه به استقلال واقعى دست نیافت و چگونه و با چه رویکرد و راهکاری می‌توانیم بنای ناتمام استقلال را تکمیل کنیم، پرسشی است که تا هنوز کسى به آن جواب مبتنى بر پژوهش ارایه نکرده است. اما از دید نویسنده، جدایی از کلیت جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی منطقه‌ای توسط جنبش ناسیونالیسم و تقلیل آن به یک جغرافیای قربانی، عامل اصلی تمام ناتوانی‌ها و ناکامی‌های افغانستان مدرن بوده است. پیش از آن، افغانستان به دامنه تاریخ پنج‌هزار ساله‌ی خود بخشى از یک کلیت جغرافیایى، فرهنگی و سیاسی منطقه‌ای بوده است. به لحاظ فرهنگی بخشی از تمدن اسلامی و به لحاظ جغرافیایی بخشی از کلیت منطقه‌ای بوده است که علاوه بر افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی و مناطق شمال‌شرق ایران، مغولستان، کشمیر، شمال و غرب پاکستان، سینکیانگ/کاشغر در چین و جنوب سایبری در روسیه را نیز شامل بوده است. به لحاظ سیاسی افغانستان بخشی از حکومت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان، امویان، عباسیان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان، سلجوقیان، خوارزم‌شاهیان، ایلخانان مغول، تیموریان، گورکانیان، صفویان، افشاریان و درانیان بوده‌ است. افغانستان در آن ساخت منطقه‌ای نه تنها داراى استقلال، اقتدار و مدنیت با‌شکوه بوده است، بلکه به قول فردریک استار، دانشمند امریکایی «شهرهای بلخ، غزنه، هرات، سمرقند، بخارا و خوارزم شاهد پدیداری با‌شکوه‌ترین رنسانس، روشنگری و مدنیت تاریخ بشر و ظهور نوابغ بزرگ مانند محمود کاشغر، الخارزمی، فارابی، ابوریحان بیرونی، ابوعلی‌سینای بلخی، امام بخاری، امام ترمذی، رودکی، فردوسی، مولانا جلال‌الدین بلخی، ابوعلی شیرنوایی و ده‌ها نوابغ دیگر بودند.»

افغانستان مدرن در سال ۱۱۲۶ توسط احمدشاه درانی به عنوان یک حکومت منطقه‌ای پایه‌گذاری شد، اما توسط اخلاف او به ویژه به وسیله ملی‌گرایی به تدریج از بدنه منطقه جدا شده و به یک کشور کوچک تقلیل یافت. عدم پاسداری از آن «حکومت منطقه‌ای» به عنوان میراث با‌شکوه جهانگشای کبیر احمد‌شاه ابدالی نه تنها ما را از داشتن استقلال، اقتدار، شکوه، مدنیت و توسعه محروم کرد، بلکه در چهار سطح کشور ما را با زیان‌های ویرانگری روبه‌رو ساخت.

 اول، در سطح جهانی پیوسته مورد هجوم قدرت‌های آزمند و استعمارگر جهانی قرار گرفتیم. دوم، در سطح جهان اسلام از بدنه آن کلیت بزرگ تمدنی‌مان به خورده‌فرهنگ‌های کوچک تجزیه شدیم. سوم، در روابط‌مان با کشورهاى همسایه و منطقه با تضاد منافع و نزاع‌های مرزی روبه‌رو شدیم. چهارم، در سطح ملی نه تنها در تنگنای یک جغرافیای قربانی قرار گرفته و بی‌شمار قربانی دادیم، بلکه به چالش‌ها و نزاع‌های قومی و فروملی نیز گرفتار شدیم.

از این‌که برگشت به آن کلیت‌های منطقه‌ای با شیوه سنتی(لشکرکشی و ایجاد امپراتوری‌ها) از کار افتاده است، همه‌ی کشورها برای هم‌تکمیلی و رفع نیازهای متقابل‌شان به یک رویکرد مدرن به نام همگرایی منطقه‌ای متوسل شده‌اند. با توسل به این رویکرد مدرن نه تنها جهان در حال حرکت به سوی همگرایی منطقه‌ای است، بلکه کشورهای آسیایی نیز در شش نظم منطقه‌ای(شانگهای با محوریت چین در شرق دور، اتحادیه اورآسیایی با محوریت روسیه در منطقه اورآسیا، سارک با محوریت هند در منطقه جنوب آسیا و آسیه-آن در منطقه جنوب‌شرقی آسیا، شورای همکاری خلیج در منطقه خلیج فارس و ایکو در منطقه قلب آسیا) شکل گرفته‌اند.

 از منطقه‌ای که من می‌گویم، مجموعه‌ای از کشورهای کوچک و آسیب‌پذیر هستند که به لحاظ مدرن میان قدرت‌های بزرگی چون چین، هند، روسیه، اروپا و خاورمیانه واقع شده و به تنهایی ظرفیت دفاع از استقلال و رسیدن به ثبات و توسعه اقتصادی را ندارند. برای نمونه هند با جمعیت بالغ بر یک میلیارد و سه‌صد‌و‌پنجاه هزار نفر از نظر جمعیت دومین کشور جهان و از نظر جغرافیایی هفتمین کشور پهناور جهان است. حال این کشور را مقایسه کنید با جمعیت ۱۸ میلیونی قزاقستان که برابر با جمعیت تنها شهر ممبئی و یا  جمعیت ۲۲میلیونی دهلی که برابر با جمعیت سه کشور قرغیزستان (۶ میلیون)، تاجیکستان (۸ میلیون) و آذربایجان (۹ میلیون) است. چین با بیش از یک میلیارد و چهارصد میلیون جمعیت، پرجمعیت‌ترین کشور دنیا، با حدود ۹،۶ میلیون کیلومتر مربع چهارمین کشور وسیع و از نظر وسعت خاکی بدون آب‌های داخلی دومین کشور بزرگ دنیا است. این کشور دارای ۲۲ ایالت است که علاوه بر آن، مدعی مالکیت تایوان به عنوان یکی از ایالت‌های خود است. هم‌چنان روسیه با ۱۷٬۰۷۵٬۴۰۰ کیلومتر مربع وسعت، پهناورترین کشور جهان است. پهناوری روسیه کم‌تر از دو برابر مساحت کانادا یا چین یا ایالات متحده امریکا و بیشتر از یک دوم مساحت قاره آفریقا و حدوداً دو برابر کل مساحت کشورهای منطقه مورد نظر ما است. هم‌چنان روسیه با حدود ۱۴۴/۵ میلیون نفر (در سال ۲۰۱۷) از نظر جمعیت نهمین کشور پرجمعیت دنیا است. به همین دلیل هیچ‌گاه این کشور توسط یک قدرت خارجی اشغال نگردیده است. کشورهای یاد شده با داشتن آن همه جمعیت گسترده و جغرافیای پهناور، باز هم به خاطر ثبات و توسعه اقتصادی‌شان متوسل به رویکرد همگرایی منطقه‌ای شده و در چوکات نظم‌های منطقه‌ای گرد هم آمده‌اند.

از دید من کشورهای منطقه به ویژه افغانستان زمانی می‌تواند به صلح، ثبات، توسعه اقتصادی و استقلال واقعی دست یابد که سیاست‌های ذیل را روی دست گیرد: اول، در سطح ملی سیاست دوستی، برادری و برابری اقوام کشور مبتنی بر قانون، دموکراسی، مشارکت ملی و عدالت اجتماعی را روی دست گیرد. دوم، در سطح منطقه‌ای و در روابط با کشورهای همسایه باید سیاست همگرایی منطقه‌ای را روی دست گیرد. در این زمینه نه تنها وارد یک نظم منطقه‌ای (اتحادیه همگرایی ملت‌های قلب آسیا) شود، بلکه در چوکات آن اساس یک مکانیزم امنیتی منطقه‌ای (نیروی مشترک منطقه‌ای پیکار با تروریزم، مواد مخدر و جرایم سازیافته‌ی فراملی) را بگذارد. سوم، در سطح جهانی و در روابط با قدرت‌ها، باید سیاست بی‌طرفی همکاری‌جویانه بین‌المللی را در پیش گیرد.

دکمه بازگشت به بالا