منبع: شورای روابط خارجه
برگردان: ناهید مصدق
از زمان انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران، زنان نسبت به مردان نقش محدودی در دولت و مناصب دولتی داشتهاند. با این حال، زنان بهشکل متداوم رژیم ایران را به چالش کشیده و بهتدریج از برخی حقوق برخوردار شدهاند. از زمان رسیدن ابراهیم رییسی به ریاست جمهوری ایران، او رویکردهای خصمانهای را بهویژه در مقابل زنان اتخاذ کرده است. اکنون در تلاش است تا اعتراضات ضد دولتی ناشی از مرگ مهسا امینی را سرکوب کند.
زنان ایرانی به چه پیمانه از قدرت سیاسی برخوردارند؟
زنان ایرانی به پیمانه خیلی کوچک از قدرت سیاسی برخوردارند. زنان ایرانی عضو مجلس نمایندهگان، دیپلمات و وزیر در سطح کابینه بودهاند؛ اما تعداد آنها بسیار کمتر از مقامهای مرد بوده و هرگز به بالاترین مناصب دولتی ایران نرسیدهاند. براساس روش پذیرفتهشده در ایران، رهبر این کشور باید مرد باشد و هیچ زنی بهعنوان نامزد ریاست جمهوری تایید نشده است.
در حالی که مقامهای بلندپایه زن معمولاً در مورد مسایل مربوط به جندر محافظهکارند، اما برخی با موفقیت اصلاحاتی را به نفع زنان آوردهاند. مونا تاجالی، محقق مطالعات زنان و خاورمیانه در دانشگاه اگنس اسکات، میگوید که زنان در خطر به حاشیه کشیدن توسط دولت هستند. با این حال، برخی از مقامهای برکنارشده روابط خود را با رژیم حفظ کردهاند و این به آنها کمک میکند تا با کمترین خطر از حقوق زنان حمایت کنند.
تجلی میگوید که تندروهای ایران از جمله رییسی، اصلاحطلبان را هم در داخل و هم در خارج از رژیم منزوی کردهاند. تندروها در انتخابات سال 2020 کنترل پارلمان را به دست آوردند که شاهد مشارکت کمسابقه بود. تعداد نمایندهگان زن از 290 نماینده، 17 نماینده باقی ماند، اما محافظهکاران جایگزین اکثر نمایندهگان شدند. اکثر نمایندهگان مجلس اعتراضات کنونی را محکوم کردهاند.
زنان در خارج از دولت نیز با نابرابری قابل توجهی روبهرویند. آنها پس از انقلاب 1979 حقوق خود را از دست دادند و دولت رییسی قوانینی را تصویب کرد که آزادی آنها را محدودتر میکند.
زنان از مشاغل خاصی محروماند، اگرچه در دهههای اخیر بهطور فزایندهای وارد نقشهای مردانه شدهاند. به گفته وزارت امور خارجه ایالات متحده، اگرچه زنان 60 درصد از دانشجویان دانشگاهها را تشکیل میدهند، اما درصدی بیکاری آنها در سال 2021 دو برابر مردان بود و بهطور متوسط کمتر از نیمی از دستمزد مردان در مشاغل مشابه را دریافت میکردند.
چرا رژیم نگران اعتراضات کنونی است؟
زنان از آغاز جمهوری اسلامی به ایدیولوژی رژیم اعتراض کردند و اغلب در معرض خطر قرار دارند. ایران به دلیل تعداد بالای اعدامهای مردان و زنان برجسته است و بسیاری از زنانی که قبلاً زندانی شدهاند، گزارش میدهند که در بازداشت مورد تهدید یا تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
اما مشارکت زنان در تظاهرات کنونی فراتر از تظاهرات قبلی حتا جنبش سبز 2009 یا اعتراضات خیابانی 2017، که زنان نیز در آن نقشهای محوری داشتند، گزارش شده است. نقش زنان و دختران جوان بهویژه در تظاهرات کنونی برجسته است: میانگین سنی بازداشتشدهگان در تظاهرات 15 سال است.
معترضان میخواهند حکومت دینی ایران را به جای اصلاح آن، کنار بگذارند و تظاهرات متمرکز بر زنان مشروعیت رژیم را از بین میبرد. شعار «زن، زندهگی، آزادی» و فراخوان برای پایان دادن به حجاب اجباری، ایدیولوژی اسلامی را که حکومت ایران برمبنای آن استوار است، به چالش کشیده است. این اعتراضات بهطور غیرمعمولی از حمایت گسترده بدون محدودیت طبقاتی، قومیتی یا جنسیتی، برخوردار شده است.
آیا قدرتهای خارجی میتوانند از معترضان حمایت کنند؟
برخی از کشورهای غربی سرکوب خشونتآمیز اعتراضات توسط رژیم ایران را محکوم کرده و تحریمهایی را علیه مقامهای دخیل در سرکوب اعمال کردهاند. ایالات متحده به دنبال حذف ایران از کمیسیون سازمان ملل متحد در مورد وضعیت زنان است و در عین حال انتظار میرود آلمان و آیسلند در نشست ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در نوامبر درخواست تحقیق درباره نقض حقوق بشر در ایران را ارایه کنند. بسیاری از تحلیلگران میگویند که دولتهای حامی تظاهرات میتوانند به معترضان کمک کنند تا محدودیتهای انترنتی را که دسترسی آنها به رسانههای اجتماعی را محدود میکند، دور بزنند. واشنگتن در حال حاضر در تلاش است تا دسترسی به انترنت را برای شرکتهای فناوری آسانتر کند. تجلی بر اهمیت دسترسی ایرانیان به تریبونهای رسانهای تاکید میکند.
اقدامات بعدی چه؟
بسیاری از کارشناسان به این باورند که سیاستهای سختگیرانه حجاب احتمالاً پابرجا خواهد ماند؛ زیرا تندروهای ایران نگراناند که سازش بیشتر منجر به امتیازات بیشتر میشود. دولت ایران ریشه این اعتراضات را نپذیرفته و در عوض دخالت غرب، عربستان سعودی و گروههای کرد تبعیدی در عراق را مقصر میداند.
به باور سوزان مالونی از مؤسسه بروکینگز، ایران حملات موشکی خویش در برابر گروههای تعبیدی کرد در اعراق را افزایش خواهد داد. سرکوبهای داخلی نیز میتواند تشدید شود، بهویژه در مناطق مرزی با جمعیت زیادی از اقلیتهای قومی مانند کردها و بلوچها. با این حال، اعتراضات نشانههایی از طول عمر را نشان میدهد. مالونی میگوید رژیم مطمین نیست چگونه معترضانی را که از آن نمیترسند، از فعالیت باز بدارد. اگرچه اعتراضات بدون رهبر و سازماندهینشده به نظر میرسد، اما بدرفتاری با هر زنی که قوانین حجاب را زیر پا میگذارد، میتواند به آن دامن بزند.
مالونی میگوید: «نیروهای امنیتی باید تصمیم بگیرند که یکی از آن زنان را بازداشت کنند و بهطور بالقوه مورد سوءاستفاده قرار دهند، دور دیگری از اعتراضها را تسریع کنند، وضعیت بالقوه دیگری را برای شهادت ایجاد کنند که خود باعث ایجاد یک حرکت خودپایه در تجمعات و تظاهرات میشود.»
به باور کارشناسان، ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد؛ اما هیچ اتفاق نظری در مورد سقوط رژیم وجود ندارد. انقلاب 1979 نقطه اوج ناآرامیها بود که طی ماهها سازماندهیشدهتر و مهیبتر شد. برخی تحلیلگران میگویند که این اعتراضها هم از چنان قابلیتی برخوردار است.