در عید قربان و حج امسال، طالبان ضمن تجارت و کسب عاید و اشتراک گروهی در مراسم حج از خزانه دولت و بیتالمال، کوشیدند با نشر گزارشها از جریان مدیریت مراسم، نقش حکومت را بازی کنند و نشان دهند که گویا میتوانند یک روند عمومی را مدیریت کنند. اما آن مراسم که با پول مردم، سیستمهای مدیریتی از پیش تنظیم شده و سنت دیرینه خودکار به اجرا میآید، بیشتر شبیه سوارکاری تانکها و موترهای باقیمانده از دولت سابق و فرصت مانور رایگان بود، نه میدان اثبات ظرفیت حکومتداری. مراسم حج با حاشیههای رشوتستانی، حیفومیل عواید، معرفی دوستان و اقارب و استفاده شخصی زیر نام سهمیهبندی نیز همیشه همراه است. در سیستم بسته و استبدادی طالبان، گشودن اسرار مالی معمول نیست و نمیتوان بهآسانی فهمید که چه مقدار پول از بودجه حج به جیب اشخاص و تیمهای دخیل در مدیریت حج ریخته است، اما از حضور مقامها و مسوولان طالبان در حج و شکایت ملا یعقوب از این بابت، میتوان فهمید که پشت پرده این مراسم حیفومیل جریان داشته است و تعداد زیادی از مسوولان طالب در این روزها مشغول جمعآوری پول، پیشبرد تجارت و سیر و سفر بودهاند.
عید قربان نمایش فاصله طالبان با مردم نیز بود. ملا حسن آخوند نماز عید را با حضور گروهی از خودیهای طالب در ارگ خواند و افرادی چون کرزی، عبدالله و دیگر متنفذان مقیم کابل را در نماز عید او راه نبود. از دیدار ملا حسن با نمایندهگان شوراها، اصناف و گروههای اجتماعی و سیاسی غیرطالب در روز عید نیز خبری نشر نشده است. او که در مقام حاکم کابل و شخص اول اداری کشور نشسته است، با وجود تبلیغات وسیعی که از وجود امنیت میکنند، مثل دیگر حاکمان به مسجد عیدگاه نرفت و در روزهای عید با باشندهگان کابل دید و وادید نداشت. ملا حسن که پراشوتی به ارگ رسیده است، با باشندهگان پایتخت وجه مشترک و تماس وسیع ندارد. حتا زمانی که در قرن نوزدهم جنرالان، وایسراها و دستنشاندهگان انگلیس اداره کابل را به دست میگرفتند، در عیدها میکوشیدند با مردم در تماس باشند، به جادهها بروند و برای پذیرایی از متنفذان و نمایندهگان اقشار مختلف دسترخوان فرش کنند، اما ملا حسن چنین نکرد.
آن طرفتر، شقاق دیگری در عید آشکار شد. افرادی چون عبدالله، کرزی و دیگر مقامها و متنفذان باقیمانده از دوران پیش از طالب، کوشیدند با دید و وادید درونقشری خود از عید فرصتی برای نمایش حضور بسازند. عبدالله با پذیرایی از دهها زورمند، وکیل، متنفذ و قوماندان تسلیمشده به طالب و منتظران لویهجرگه، طبق عادت نمایش رنگینی راه انداخته بود که نه با واقعیت بیرنگی حاکمیت طالبان همخوانی داشت و نه با گرسنهگی و افسردهگی ماموران، کارگران، دهقانان و دیگر باشندهگان عادی کشور؛ کسانی که بهندرت توانایی پهن کردن دسترخوان عیدی پررنگ را داشتند.
مانور طالبان هنوز ادامه دارد. آنان با زایرانی که برمیگردند، مصاحبه میکنند. مقامهای آن گروه خاطرهنویسی میکنند و عکسهای حج و سفر خود را شریک میسازند، تو گویی آن مراسم برای ادای فریضه دینی نبوده، بلکه مراسم سیاسی و تفریحی بوده است در خدمت تبلیغ «امارت» و مسوولان آن گروه.
دنیای مردم اما نه به بیرنگی طالبان است و نه به زرقوبرق تاجر-سیاستمداران بازمانده از دوران جمهوری اسلامی. آنان عدهای در خلوت خانوادهگی و رفیقانه محافل کوچک برگزار کردند، موسیقی شنیدند، کسانی رقصیدند و بسیاری با وجود تنهای تکیده و لباسهای کمرنگ، همدیگر را با لبخند به بغل کشیده و عید مبارکی گفتهاند. تعدادی برای ادای فریضه دینی، بیادعا و آرام به حج رفته و از آنجا نیز بدون سیاست و ریا برگشتهاند.
در عید خبر از شکستن آلات موسیقی و درهکاری جوانان آوازخوان و علاقهمند شادی نیز نشر شد. عید قربان مراسم نمایش شقاقها بود و فاصله حاکمان امروز و زورمندان سابق با مردم را یادآوری کرد.