انتخابات و صلح؛ دوام جمهوریت

صفیالله امیری
این روز ها واژهگان صلح و انتخابات خواب را از چشممان شهروندان افغانستان ربوده و تودهی عظیمی از شهروندان منتظر، توییت و شنیدن خبری از طرف نمایندهی ایالات متحده، استند تا با گروه طالبان به چه نتیجه میرسند؟ این وضعیت طوری رقم خورده که نه تنها شهروندان، بلکه سیاستمداران را نیز در وضعیتی قرار داده که نمیتوانند تصمیمی در مورد صلح و انتخابات بدون مشارکت و همکاری جامعه بینالمللی به خصوص، ایالات متحدهی امریکا بگیرند. صلح و انتخابات برای افغانستان و جامعه جهانی مهم و حیاتی استند ولی این که کدام اولویت داده شود، میبایست که رهبران سیاسی و رهبران حکومت افغانستان تصمیم بگیرند.
انتخابات و صلح هر دو نیاز مبرم جامعهی افغانستان است و بدون هیچ کدام نمیشود، نظام جمهوری را که به خاطر دفاع آن میلیونها تن به شهادت رسیدهاند، را حفظ نمایم. هر چند تلاشها و تبلیغات منفی علیه انتخابات در میان مردم جای گرفته ولی با آن هم نیاز است که حکومت، کمیسیونهای انتخاباتی، نامزدان انتخابات ریاست جمهوری و فعالان مدنی، شهروندان را تشویق نمایند تا در روند انتخابات حضور گسترده داشته باشند. انتخابات باید برگزار شود، گزینهی جز انتخابات نمیتوانیم داشته باشیم و تلاشهای تخنیکی و فنی که برای انتخابات صورت گرفته، نباید نادیده گرفته شوند.
صلح، آرزوی دیرینهی شهروندان، به یک معمای کلان و خوابی عمیق ترسیم شده که حالا هر کس و نا کس از همسایهگان تلاش مینماید، در این پروسه برای افغانها به عنوان دوست و همکار یاری رساند. آمدن صلح بهای زیاد، وقت زیاد و تلاشهای زیاد میطلبد و ما باید برای دفاع از ارزشهای که برای آن خون دادیم، مبارزه نمودیم و فرصت سوزی نمودیم، آماده باشیم. با توجه به پیشرفتهای که میان ایالات متحدهی امریکا و گروه طالبان در مورد صلح صورت گرفته، بعید به نظر نمیرسد که گفتوگوی گروه طالبان و نمایندهگان حکومت افغانستان به زودی شروع نشود. هر چند تا حال پیشنویس توافق نامهی صلح میان امریکا و گروه طالبان همهگانی نشده ولی آنچه رسانههای خارجی از منابع نزدیک به این دو گروه نقل کردهاند، اینست که گروه طالبان خواستار به تعویق افتادن انتخابات، تغییر نظام از جمهوریت به امارت، تعدیل قانون اساسی و موارد دیگری که تا حال مورد تایید، هیچ یک از گروههای ذیدخل قرار نگرفته است. رهبران حکومت، سیاسیون و فعالان اقشار مختلف همواره در چند ماه اخیر تاکید بر حفظ نظام جمهوری و دستآوردهای نزدیک به دو دههی اخیر مینمایند. هر چند تا زمان انتشار این نبشته شاید توافقنامهی صلح میان ایالات متحدهی امریکا و گروه طالبان همهگانی یا امضا شود، ولی شهروندان افغانستان نگران جدی تبدیل شدن نظام جمهوریت به امارت استند و دیگر نمیخواهند که امارت برای شان تصمیم بگیرد. آنچه شهروندان افغانستان در نزدیک به دو دههی پسین تجربه نمودند، را با هیچ چیزی معامله نمینمایند و از گروه مذاکره کنندهی که با طالبان گفتوگو خواهند نمود، میخواهند، تا ارزشها را برجسته و خط قرمزی برای مذاکرات تعیین نمایند.
خطوط قرمز برای صلح
– نظام جمهوریت در مقابل امارت: جمهوریت به بهای خون میلیونها شهید، معلول و آواره به دست آمده است. جمهوریت و در کل نظام، نه حکومت باید خط سرخی برای مذاکرات باشد، با خیلی از ارزشها میشود معامله نمود، اما با جمهوریت و نظامی که نسل نوپای افغانستان را در دامن خود پرورانده است، نمیشود چیزی را معامله نمود، حتا صلح. اصل جمهوریت نباید به امارت یا چیزی شبیه امارت تبدیل شود. تغییرات نظاممند ساختاری در جمهوریت که آن را تقویت نماید، مانعی برای شهروندان ایجاد نخواهد نمود، ولی تغییر نظام از جمهوریت به امارت یا خلافت؛ خلاف دیدگاه، ارزشها و قربانیهای چهار دههی اخیر خواهد بود. جمهوریت بدیل نخواهد داشت و جمهوریت میبایست سر جایش باقی بماند.
– آزادیهای شهروندی، حقوق زنان و حقوق بشری: شهروندان افغانستان پس از سرنگونی امارت اسلامی طالبان در سال ۲۰۰۱ به آزادیهای، فردی، اجتماعی، حقوق زنان و حقوق بشری دست یافتند که این آزادیها در بسیاری از کشورهای همسایه وجود نداشته و ندارد. شهروندان کشور به این آزادیها احترام داشته و از آن حراست مینمایند. شهروندان کشور نمیخواهند تا آزادیهای فردی، جمعی، گروهی، شهروندی، حقوق بشری و زنان از آنها در میز مذاکره با گروه طالبان مد نظر گرفته نشود و بر آن خط بطلان کشیده شود.
– آزادی بیان و رسانهها: از ارزشها و خط سرخی که باید تیم مذاکره کنندهی داشته باشد، اینست که از آزادی بیان و آزادی رسانههای حمایت نمایند و نگذارند که صدای رسای رسانهها و آزادی بیان در مذاکرات معامله شود، همین رسانهها و آزادی بیان استند که افکار عمومی جامعه افغانستان را میسازد. تنها چیزی که شهروندان بدان باورمندی نسبی دارند، همین رسانهها و آزادی بیان است که نباید در میز مذاکرات به باد فراموشی سپرده شود. هر چند حرف و حدیثهایی در این مورد از آدرس گروه طالبان شنیده شده است، اما نیاز است، تا تیم مذاکره کننده از موقف قوی روی این اصل، پافشاری و تاکید ورزند تا این ارزش معامله نشود.
– دسترسی به تعلیم و تربیت مساویانه: بر اساس آموزههای دینی و اسلامی، آموختن علم بر مرد و زن مسلمان فرض است، نباید این اصل در مذاکرات صلح، به معامله گرفته شود. امارت اسلامی طالبان در سالهای حکومت شان، مکاتب و دانشگاهها را بسته بودند، اما بعد از سرنگونی رژیم طالبان و روی کار آمدن نظام جدید هویدا شد، که اکثریت دختران و پسران، رهبران، جهادی، طالبان و کسانی که روزی مخالف رفتن دختران به مکاتب و دانشگاهها بودند، از بهترین مکاتب و دانشگاههای دنیا یا سند فراغت به دست آورند یا در حال فراگیری علوم و فنون روز بودند. نباید در میز مذاکرات صلح، ارزش دسترسی مساویانه دختران و پسران به تعلیم و تربیت به نوعی معامله شود؛ هر چند گروههای هنوز هم در دوران حکومت و نظام استند، که مخالف آموزش و پرورش دختران استند. کسانی که در میز مذاکرات مینشیند، نباید از تعلیم و تربیت دختران و پسران ابا ورزند.
با توجه به آنچه در بالا نگاشته شد، نگارنده بدین باور است که صلح و انتخابات هر دو لازم و ملزوم یکدیگر استند و هر دو باید به پیش برده شوند. با توجه به شرایط و جوی که وجود دارد، شاید کمیسیونهای انتخاباتی و حکومت نتوانند، انتخابات شفاف و قابل اعتمادی را برگزار نمایند ولی با آن هم نیاز است که انتخابات برگزار شود، برگزاری انتخابات به معنی دوام و حمایت از جمهوریت است. برای رسیدن به صلح افغانها، سالهای زیادی است که قربانی میدهند؛ حکومت، در مذاکرات صلح باید توجه بیشتری به خرج دهد، تا بتواند از آرمانهای شهروندان دفاع نماید. برای دست یافتن به یک توافق همهشمول صلح حکومت و جریانهای سیاسی میبایست سلایق شخصی و گروهی خویش کنار گذاشته، برای همدیگرپذیری تلاش نمایند. اگر حکومت نتواند در میز مذاکرات خواست و مطالبات شهروندان را به دست آورد، نباید توقع داشت، که نتیجهی مطلوبی از مذاکرات با گروه طالبان به دست آوریم.