انتخابات یا صلح؟

نصیراحمد ترهکی
برای برگزاری یک انتخابات سالم و خوب، صلح لازمه و شرط اساسی است، اما در شرایط کنونی که روند صلح و برگزاری انتخابات همزمان قوت میگیرد، چطور میتوانیم یکی را به پای دیگر قربانی کنیم؟ ما فقط پنجاه روز از انتخابات فاصله داریم، حالآنکه هیچ کسی حاضر نیست فاصله رسیدن به یک صلح سراسری را برای ما تضمین کند. نیک میدانیم که رسیدن به صلح پایدار، همواره نیاز به زمان و چانهزنیهای بیشتر دارد. در همه توافقات صلح جهان از پیمان وستفالی در سال ۱۶۴۸ تا پیمان صلح میان نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (فارک) با دولت آن کشور در سال ۲۰۱۶ اگر سر بزنید، به ندرت در خواهید یافت که روند صلح در جهان کمتر از دو سال را در بر گرفته باشد. رسیدن به یک توافق سراسری که بتواند معضلات و کشیدهگیهای چهلساله مملکت را به شمول ترکهای تاریخی این کشور که بدون شک در فردای صلح بحران جدیدی را کلید میزند، حل کند، وقتگیر و پرفراز و نشیب است. من این حقیقت را رد نمیکنم که افغانها در حل معضلاتشان استعداد و توانمندی دارند، اما جداً به این واقعیت نیز واقف هستم که گسترده چالشها و مشکلات بحران کنونی افغانستان نهایت بزرگ و پیچیده است که حل آن طی یک سال و دو سال با درنظرداشت اختلافات سیاسی و فرهنگی داخلی، مداخلات بیرونی، تقابل منافع اشخاص و گروهها، موقعیت کشور در سیاستهای اقتصادی و امنیتی منطقه و جهان و حضور نیروهای مسلح قانونی و غیرقانونی خارجی در کوتاهمدت ممکن نیست.
اگر انتخابات نکنیم، چه کسی از نظام کنونی صیانت و پاسداری خواهد کرد؟ کی از جمهوریت، حقوق اساسی ما، آزادیهای ما و در نهایت از برابری و عدالت در میز مذاکره با طالبان، دفاع خواهد کرد؟ چه کسی از نیروهای مسلح ما دفاع خواهد کرد؟ چه کسی از ساختارهای دموکراتیک و ارزشهای مدرن مانند حقوق بشر، انتخابات، آزادی بیان و حقوق زنان که طی ۱۸ سال برای بقا و استمرار آنها قربانیهای فراوان دادهایم، دفاع خواهد کرد؟ چه تضمینی وجود دارد که در فقدان رهبری واحد (نبود رییس جمهور) نیروهای مسلح از هم نمیپاشند و ولایتها یکی پی دیگر در تصرف دشمن مکار در نمیآید؟ چه تضمینی وجود دارد که کابینه دچار انحلال نمیگردد و روند حکومتداری مختل نمیگردد؟ چه کسی تا رسیدن به صلح، این کشور را رهبری خواهد کرد؟ مکانیزمی که براساس آن ما به آن اعتماد کنیم، چیست؟ کجا است؟ نزد کی است؟
اگر انتخابات را برگزار نکنیم، چه کسی نماینده ما در میز مذاکره با طالبان خواهد بود؟ حامد کرزی، عطامحمد نور و پسرش، محمد محقق، باتور دوستم، حنیف اتمر، حضرتعمر زاخیلوال، فوزیه کوفی، حامد گیلانی یا کسی دیگر؟ اینها کی هستند که به نمایندهگی از من، خانمم، دخترم، پسرم و هزاران خانواده رنجدیده این مملکت نمایندهگی کنند؟ نماینده تودههای زجرکشیده کجا است؟ صدای بیوهزنانی که شوهرانشان در حملات طالبان و سایر گروههای جنایتپیشه شهید شدهاند، کجا است؟ نماینده یتیمان کجا است تا از حقوقشان دفاع کند؟ نه تنها من، بلکه میلیونها انسان این سرزمین به اینها اعتماد ندارند که از حقوق اساسی ما در مقابل طالبان دفاع کنند. شواهد و قراین بسیار وجود دارد که اینها برای حفظ قدرت، ثروت و شوکتشان آماده هستند به هر ذلتی تن دهند. من یک لحظه حاضر نیستم که در میز مذاکره با طالبان، اینها از ما و ارزشهای ما نمایندهگی کنند. من خوب میدانم که اگر طالبان به اینها کرسی و حفظ جانشان را تضمین کنند، با جان و دل حاضر اند که امارت طالبان را بپذیرند و فردا با دیدهدرایی بگویند که امارت یک نظام الهی است و طالبان هم فرشتههای آسمانی. نهایت امر ما باز هم همان رعیت سرخورده و سرگردان پشت لقمهای نان خواهیم بود و اینها یک بار دیگر وزیر، والی، معین، سفیر، رییس و ثرومند خواهند بود. یک بار دیگر دختر من و دختران فقیر این مملکت حق مکتب رفتن نخواهند داشت، ولی فرزندان اینها و نوادههایشان در بهترین مکاتب و دانشگاههای دنیا درس خواهند خواند. در آن صورت این آغاز یک بحران دیگر است که ریشهاش از بیعدالتی، تبعیض و تحقیر آب خواهد خورد.
اگر انتخابات برگزار کنیم چه؟ خوب میدانیم که سطح مشارکت در انتخاباتهای اکثر کشورهای دنیا در تناسب نفوس آنها به مراتب کمتر است. اگر بتوانیم در انتخابات آتی پنج میلیون افغان واجد شرایط رأی را در پای صندوقهای رأی حاضر کنیم، نفس انتخابات پیروز خواهد بود و مشروعیتی که از مشارکت مطرح است تأمین خواهد شد. از طرف دیگر، مشروعیت انتخابات زمانی میتواند بیشتر گردد که شفافیت در آن به حد ممکن تأمین گردد. اما آنچه آفتابی است، این است که انتخابات در سراسر جهان از برچسب فساد و مداخله به دور نیست. بشر تا اکنون قادر نشده است که انتخابات کاملاً شفاف و عاری از مداخله راهاندازی کند. بزرگترین دموکراسیهای دنیا، به وجود فساد در انتخابات اذعان میکنند. اما انتخابات یگانه ساختار و مکانیزم انتقال قدرت در جهان است که حق مشارکت مردم را در تعیین سرنوشت کشورشان فراهم میکند و هیچ مکانیزم دیگری تا اکنون بدیل انتخابات نشده است.
بناً، با رفتن به سمت انتخابات، حداقل ما قادر خواهیم بود که زعیم مملکت خویش را با رأی خود انتخاب کنیم و با صلاحیت تمام حق نمایندهگی در میز مذاکره با طالبان را برایش بدهیم. حکومت منتخب که برآمده از رأی و فکر ما باشد، بدون شک برای ما پاسخگو نیز است و میتوانیم هر لحظه احضارش کنیم و از جریان مذاکره، مطالبه معلومات نماییم و خواستهای خویش را برایش مطرح سازیم. از طرف دیگر، با انتخاب یک شخص به عنوان رییس جمهور، ما حفظ جمهوریت و نظام کنونی را تضمین میکنیم. با داشتن یک رییس جمهور منتخب، میتوانیم با اقتدار و قدرت بیشتر با طالبان مذاکره کنیم. میتوانیم از طریق مکانیزمهای رسمی و حقوقی، جریانهای مهم و اثرگذار مانند روحانیون، احزاب قدرتمند، شبکههای زنان و جوانان و نهادهای جامعه مدنی را نیز در گفتمان صلح و مذاکرات شامل سازیم تا خواستهای خویش را به نمایندهگی از اعضای خویش مطرح سازند.