جنگ غزه وارد چهلوپنجمین روز شد. رقم قربانیان ساکنان غزه از مرز ۱۳ هزار تن عبور کرده است. ارتش اسراییل نیز اعلام کرد که از شروع حمله ۷ اکتوبر تا این دم ۳۸۰ سربازش کشته شدهاند. تازهترین اتفاق در خصوص جنگ غزه احتمال دستیافتن به توافق برای رهایی گروگانهاست. روزنامه واشنگتنپست شنبهشب، ۱۸ نوامبر، از توافق طرفین جنگ برای رهایی گروگانها خبر داد، ولی از سوی امریکا و اسراییل تایید نشد. بعداً جاناتان فاینر، معاون مشاور امنیت ملی امریکا، روز یکشنبه، ۱۹ نوامبر، اعلام کرد که برای رهایی ۱۲ گروگان به توافق با حماس نزدیک شدهاند. همینطور محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، نخستوزیر و وزیر خارجه قطر، نیز اظهار داشت که برای رهایی گروگانها فقط موانع جزئی باقی مانده است.
بررسی سرنوشت پیمان ابراهیم به این دلیل مهم است که ابزار تحریک حماس در حمله به خاک اسراییل دانسته میشود؛ چون این گروه شدیداً مخالف این پیمان است. پیمان ابراهیم که در ۱۳ آگست ۲۰۲۰ به امضا رسید، منجر به برقراری صلح میان اسراییل و دو کشور خلیج (امارات متحده عرب و بحرین) شد. ابوظبی و منامه با شور و شوق تمام رابطه دیپلماتیک را با اسراییل قایم کردند که تا این دم از گزند بحران فلسطین در امان مانده است. دقیقاً هدف پیمان ابراهیم جداساختن مساله فلسطین از منافع جهان عرب و کاستن از اهمیت آن است که البته چنین شده است. برای نمونه، ترکیه و جمهوری اسلامی ایران که عرب نیستند، بیش از دولتهای عرب در برابر مساله فلسطین حساسیت نشان میدهند.
با توجه به نکات فوق، سوال این است که آیا جنگ غزه پیمان ابراهیم را بیاثر میسازد؟
پاسخ این است که پیمان ابراهیم نهتنها بیاثر نمیشود، بل بیشتر از گذشته گسترش خواهد یافت.
برای اثبات این مدعا سه دلیل اقامه میشود:
۱- حماس نابود میشود
هدف از نابودی حماس پایاندادن به حضور شبهنظامیان این گروه در غزه و ویرانکردن زیرساختهای نظامی آن است، نه لزوماً کشتن همه جنگجویان و رهبرانش که این البته بهسادهگی میسر نیست. حماس جانبدار گفتوگو با اسراییل نیست و نسخه جنگ را تجویز میکند. قویترین نیروی مسلح که از آدرس فلسطینیها علیه اسراییل میجنگد، حماس است. تکلیف تشکیلات خودگردان فلسطین روشن است که جنگ نمیخواهد. گروه جهاد اسلامی که موضع یکسان با حماس دارد، توانش ناچیز و بیمقدار است. پس اگر حماس نابود شود، دقیقاً یک گروه مسلح مخالف صلح با اسراییل نابود میشود. در این صورت راه برای گسترش پیمان ابراهیم که هدفش برقراری صلح میان تلآویو و دولتهای عرب است، نسبت به گذشته بازتر میشود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، نیز از جریان راست افراطی نمایندهگی میکند که به گفتوگو کمتر بها میدهد. نتانیاهو در واقع حماس اسراییل است. از ۲۰۰۹ بدینسو کسی جز نتانیاهو اگر حاکم اسراییل میبود، به احتمال زیاد گام جدی و فیصلهکن برای حل بحران فلسطین برمیداشت. نتانیاهو مخالف جدی عملیاتیسازی طرح دو دولت است، تا جایی که حتا حاضر به اعطای امتیازهای حداقلی به فلسطینیها نیست. پیش از حمله حماس هم نتانیاهو روزگار آرامی نداشت؛ چون اعتراضهای داخلی یخنگیرش بود. دولتهای غربی نیز تمایل به کار جدی با وی ندارند. برای نمونه، نتانیاهو پس از گزینش مجدد بهحیث نخستوزیر انتظار داشت که مهمان ویژه جو بایدن باشد، ولی پذیرفته نشد. البته در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد دیدار کردند.
حمله حماس اعتبار نتانیاهو را بیشتر به باد فنا داد. گرچه بنی گانتز، رهبر حزب میانهرو اسراییل، برای تشکیل دولت ایتلافی ظاهراً با وی متحد شد که این برای عبور از بحران فعلی طبیعی است؛ ولی پس از پایان جنگ به احتمال زیاد وادار به کنارهگیری از قدرت خواهد شد. حتا بسیاریها محاکمه وی را دور از انتظار نمیبینند، بهویژه اگر نتیجه جنگ خلاف مراد مردم اسراییل باشد. برای نمونه، یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسراییل، روز چهارشنبه، ۱۵ نوامبر، خواستار برکناری نتانیاهو از قدرت شد: «ما نمیتوانیم با نخستوزیری که مردم به او اعتماد ندارند، عملیات گسترده نظامی را اجرا کنیم.»
پس با حذف نتانیاهو از قدرت و برگشت گروههای میانهرو، دامنه پیمان ابراهیم وسعت بیشتر خواهد یافت؛ چرا که جریان میانهرو قایل به اعطای امتیاز به فلسطینیهاست، ولی نتانیاهو نه. اگر به جای نتانیاهو میانهروها در قدرت میبودند، قطعاً با اعطای برخی امتیازات به فلسطینیها رضایت عربستان زودتر حاصل میشد و پیمان ابراهیم دامنه بیشتر پیدا میکرد.
شاید سوال ایجاد شود که اگر نتانیاهو فلسطینیها را شایسته اعطای امتیاز نمیداند، چهگونه قادر به امضای پیمان ابراهیم شد؟
پاسخ این است که مساله فلسطین برای ابوظبی و منامه چندان اهمیت نداشت. ازاینرو، شروط و قیودی که به سرنوشت فلسطینیها مرتبط باشد، در جریان گفتوگوها با دولت نتانیاهو مطرح نکردند. در حالی که عربستان بهخاطر تامین حقوق فلسطینیها بهرغم اصرار و ابرام امریکا ظاهراً تا این دم ایستادهگی کرده است.
۲- دولت جو بایدن حامی پیمان ابراهیم است
امریکا حامی جدی پیمان ابراهیم است؛ چون محصول تلاش دونالد ترمپ، رییس جمهور پیشین این کشور است. دولت جو بایدن اگر در سیاست خارجیاش در هر زمینهای با دولت ماقبلش اختلاف داشته باشد، در زمینه پیمان ابراهیم نه اختلاف که وحدت نظر دارد. تلاش دولت بایدن در سه سال گذشته معطوف به عادیسازی رابطه ریاض با تلآویو بود تا بتواند پیمان ابراهیم را گسترش دهد. بایدن نیز هدف حمله حماس را خنثاساختن طرح صلح عربستان و اسراییل خواند. وی در یکی از سخنرانیهایش اظهار داشت: «یکی از دلایلی که حماس علیه اسراییل اقدام کرد، این بود که آنها میدانستند میخواهم با ریاض مذاکره داشته باشم. فکرش را بکنید. سعودیها میخواستند اسراییل را بهرسمیت بشناسند.»
اگر واقعاً هدف حمله حماس خنثاساختن طرح صلح ریاض و تلآویو باشد، امریکا با شدت بیشتر از گذشته برای گسترش پیمان ابراهیم گامهای جدی برخواهد داشت. البته این کار برای امریکا آسان است؛ چون اسراییل و دولتهای عرب از آن فرمانبری دارند. البته چیزی که کار را برای دولت بایدن آسانتر میسازد، شوق ریاض برای نزدیکشدن به اسراییل است. برای نمونه، جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، مدعی شد که عربستان پیام فرستاده که همچنان به عادیسازی رابطه با اسراییل متعهد است و پس از ختم جنگ غزه تلاشها را از سر میگیرد. یکی از دلایلی که دولتهای عرب نمیتوانند در جنگ غزه موضع روشن علیه اسراییل اتخاذ کنند، هراس از امریکاست؛ چون وابستهگی نظامی و اقتصادی شدید به این کشور دارند. تاکید دولت بایدن بر حذف کامل حماس تلاش برای فراهمکردن بستر مساعد در جهت گسترش پیمان ابراهیم است. حتا میانهنداشتن دولت بایدن با نتانیاهو قبل از حمله حماس نیز تلاشی در همین راستاست.
۳- امضاکنندهگان پیمان ابراهیم خواهان گسترش آن هستند
موضع امارات و بحرین در قبال جنگ غزه به سود اسراییل و زیان حماس است. در میان دولتهای عرب فقط این دو کشور حمله حماس را محکوم و با اسراییل غمخواری کردند. در حالی که موضع عربستان، قطر، اردن، عراق و… مبتنی بر محکومیت اسراییل است نه حماس. وزارت خارجه امارات یک روز پس از حمله حماس با نشر اعلامیهای اعلام کرد: «حملات نیروهای حماس به شهرها و شهرکهای نزدیک مرز غزه موجب تنش جدی شده و ابوظبی نارضایتی عمیق خود را نسبت به گزارشهایی مبنی بر ربودهشدن غیرنظامیان اسراییلی از خانههایشان بهعنوان گروگان ابراز میکند.» در این اعلامیه، ضمن همدردی با اسراییل، حماس محکوم شده است. مهمتر از آن، استفاده از ترکیب «ربودهشدن غیرنظامیان» برای حماس تبعات اخلاقی دارد. گزارشهایی در رسانهها به نشر رسید که امریکا هواپیماهای جنگنده پیشرفته را برای حمایت از اسراییل در پایگاه نظامی «الظفره» در امارات مستقر کرده است، ولی بعداً از سوی این کشور تکذیب شد که ملاحظه احساسات عامه میتواند دلیل آن باشد. همچنان، لانازکی نسیبه، نماینده امارات در شورای امنیت سازمان ملل متحد، حین سخنرانیاش بر حماس تاخت و با اسراییل همدردی کرد: «حمله حماس را نمیتوان توجیه کرد. ما نیز به نوبه خود این اقدام حماس را محکوم میکنیم. اما باید توجه داشت که حماس نماینده مردم فلسطین و ساکنان غزه نیست.» امارات فقط در واکنش به حمله موشکی بر شفاخانه الاهلی چون سایر دولتهای عربی اسراییل را محکوم کرد. البته محکومیت حمله بر شفاخانه امر اخلاقی است نه لزوماً مخالفت با اسراییل. حتا برخی دولتهای غربی پس از این حمله رویکردشان نسبت به اسراییل دگرگون شد.
بحرین نیز حمله حماس به اسراییل را محکوم کرد، ولی قدری متفاوت از امارات عمل کرد. این کشور سفیر خود را از اسراییل فراخواند و اسراییل نیز چنین کرد. البته این فراخوانی بهشیوه آرام صورت گرفت که غوغای رسانهای برنینگیخت.
سوال قابل مطرح این است که چرا امارات و بحرین حمایت از اسراییل را بر حمایت از حماس ترجیح میدهند؟
- حماس شاخه فلسطینی جنبش اخوانالمسلمین است و این دو کشور خلیج بهویژه امارات با آن دشمنی دارند. این دو کشور در سال ۲۰۱۷ قطر را به اتهام حمایت از جریانهای اخوانی تحریم اقتصادی کردند.
- اسراییل متحد راهبردی امریکاست و ابوظبی نیز میخواهد دوست امریکا بماند. برای نمونه، امارات خواستار خرید جنگندههای F35 امریکایی است که هنوز موفق نشده است؛ چون در این زمینه رضایت اسراییل برای واشنگتن مهم است.
- موضع ریاض اگر در برابر اسراییل خنثا نبود، زیاد تند هم نبود. این کشور که داعیه رهبری جهان اسلام بهویژه عرب را در سر دارد، وقتی لحن نرم اختیار میکند، پس بدیهی است که امارات و بحرین میکوشند از تقابل با اسراییل بپرهیزند.
- برای ابوظبی و منامه تجارت حایز اهمیت است. یکی از اهداف پیمان ابراهیم نیز گسترش رابطه تجاری میان طرفین است. گفته میشود که حجم تجارت میان ابوظبی و تلآویو از ۶۷۵ میلیون دالر در سال ۲۰۲۰ به بالاتر از یک میلیارد دالر در ۲۰۲۲ افزایش داشته است. این برای دو کشوری که تازه وارد رابطه تجاری شدهاند، مبلغ قابل ملاحظهای است.
توجه به نکات فوق، بقای پیمان ابراهیم را نشان میدهد؛ چون ابزار گسترشدهنده نسبت به ابزار برهمزننده قویتر است.