عوامل تنش‌ آبی افغانستان و ایران

فداحسین حسینی

از دیر باز یکی از اصلی‌ترین منابع چالش و بنیادی‌ترین منبع تنش در روابط خارجی افغانستان و ایران، مساله آب بوده است. به خاطر موقعیت جغرافیایی و ژیوپلیتیک دو کشور، همسایه‌گی و داشتن بیش از ۹۳۶ کیلومتر مرز مشترک، همگونی‌ها و همانندی‌های فرهنگی، تاریخی و زبانی که به‌عنوان مزیت و عامل هم‌گرایی عمل کرده‌اند، مواردی مانند دریاهای مشترک و مساله مهاجران هم هستند که همواره سبب اختلاف شده‌اند. در این سطور تلاش می‌کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که «چگونه منابع آبی مشترک عامل پایدار اختلاف و منبع تنش‌زا و چالش‌زا در روابط خارجی افغانستان و  ایران بوده است.» برای پاسخ‌، به دنبال آن هستیم تا نشان دهیم که «تنش آبی میان دو کشور جدی بوده و امکان و ظرفیت بالفعل و بالقوه بحرانی شدن را در بطن خود دارد و می‌تواند منجر به اختلافات دوام‌دار و دامنه‌دار دیگری همچون اختلافات بر سر تعیین مرز شود.»

نگاه گذرا به اختلافات آبی دو کشور

همزمان با شکل‌گیری مرزهای دو کشور با حکمیت انگلیس برای حل اختلافات مرزی و جدایی افغانستان و ایران و تعیین و تشکیل مرز در سده نوزدهم میلادی، اختلافات روی تقسیم حق‌آبه بر دو دریای هیرمند و هری‌رود، دو حوزه آبی مشترک میان دو کشور، نیز پدید آمد. علاوه بر آن، نوسان‌ها، خشک‌سالی‌ها، کم‌آبی‌ها، سیلاب، سد‌سازی‌ها، تغییر جریان آب، کانال‌سازی‌ها و… از مواردی‌ است که نگرانی هر دو طرف را به همراه داشته است. امکان تنش و بحران روی دو دریا شبیه «آتش زیر خاکستر» پابرجا و دوام‌دار باقی مانده است و هر‌ازگاهی درگیری‌های لفظی و اختلافات و مشکلات دیپلماتیک را پدید آورده است. تا جایی که دست‌کم از سال ۱۸۷۲‌م یکی از منابع پایدار مشاجره و اختلاف بین دو کشور افغانستان و ایران، حق‌آبه و چگونه‌گی بهره‌برداری و تعیین میزان و مقدار حق‌آبه از موارد مناقشه‌بر‌انگیز روی دریای هیرمند بوده است. این مشکل تا کنون ۱۲ بار باعث بروز تنش‌ دیپلماتیک بین دو کشور شده و ۲۷ بار مذاکره دو‌جانبه و مستقیم یا قبول حکمیت برای حل‌و‌فصل آن صورت پذیرفته است (فلاح‌نژاد، ۱۴۳:۱۳۹۴).

دریای هلمند به‌عنوان عامل اختلافی

یکی از موارد بالقوه تنش‌زا در یک سده اخیر در روابط دو کشور، دریای هلمند بوده است. این مساله چندین و چند بار به دلیل خش‌کسالی‌ها، پرآبی‌ها، کانال‌سازی‌ها و از همه مهم‌تر چگونه‌گی بهره‌برداری از حق‌آبه، دو طرف را به مذاکره، گفت‌وگو، کمیسون‌سازی و چاره‌جویی کشانده است. حاصل این‌همه کار، توافق‌نامه ۱۳۵۱ ه.خ است که بر‌اساس آن حق‌آبه ایران از این رودخانه سالانه ۸۲۰ میلیون متر‌مکعب تعیین شده است. آن‌چه بیش از پیش می‌تواند به چالش‌ها بیفزاید، عدم عضویت دو کشور در کنوانسیون‌های مربوط به رودخانه‌های بین‌المللی است تا در صورت پدید آمدن اختلاف، به آن رجوع کنند. علاوه بر مناقشه بر سر تقسیم حق‌آبه، یکی از موارد بالقوه‌ای که کمتر مورد توجه واقع شده، مساله مرز آبی دو کشور در ناحیه دلتای دریای هلمند است که حدود ۵۵ کیلومتر مرز آبی دو کشور را تشکیل می‌دهد. از آن‌جایی که مرزهای آبی یکی از ناپایدارترین انواع مرزها محسوب می‌شود و بدان جهت که مرز دو کشور روی دریا است، دیر یا زود دراثر سیرآبی و پرآبی یا خشک‌‌سالی می‌تواند تنش بر سر تعیین محدوده مرزی را پدید آورد. در ادامه نقشه مرز آبی دو کشور می‌آید:

دریای هری‌رود به‌عنوان عامل تنش

خلاف موجودیت توافق‌نامه روی حق‌آبه هلمند در مورد رودخانه هری‌رود، هیچ توافقی روی چگونه‌گی بهره‌برداری از آب میان دو کشور وجود ندارد. دریای هری‌رود از ارتفاعات مرکزی افغانستان سرچشمه می‌گیرد و به سمت ایران و ترکمنستان ادامه می‌یابد. این حوزه آبی بین سه کشور افغانستان، ایران و ترکمنستان مشترک است. در دو دهه اخیر به‌ویژه با احداث سدها روی دریای هری‌رود، اختلافاتی در روابط کشورها به وجود آمده است. با سدسازی‌ها در خاک افغانستان، میزان آب سرازیر‌شده به ایران و ترکمستان کاهش یافته و این امر سبب نگرانی‌های ایران شده است.

 آن‌چه به‌عنوان تنش بالقوه وجود دارد، مرز آبی افغانستان و ایران روی دریای هری‌رود است. دو کشور دارای حدود ۱۰۷ کیلومتر مرز آبی در حوزه هری‌رود هستند. همان‌طور که قبلاً گفته شد، بدان جهت که مرز آبی به دلیل تغییر مسیر، ناپایداری و تغییر‌پذیری اساساً چالش‌زایند، این نوع مرزها دراثر سیلاب‌ها و کم‌آبی‌ها می‌توانند سبب اختلاف حاد در میان‌مدت و بلند‌مدت شوند. از آن‌جایی که تغییرات اقلیمی و کم‌آبی دور از تصور نیست، این امکان در آینده نه‌چندان دور وجود دارد. در ادامه نقشه مرز آبی دو کشور می‌آید:

برآمد

آب و منابع آبی مشترک میان افغانستان و ایران در طول تاریخ روابط خارجی دو کشور به‌عنوان عامل واگرایانه و اختلافی عمل کرده است (از یک‌سو تنش‌های بالقوه دو کشور روی تقسیم و بهره‌برداری آب‌های مشترک و از طرف دیگر امکان تنش ناشی از تعیین و تحدید حدود سرزمینی). اما در صورت مدیریت درست، صحیح و بهینه از منابع آبی مشترک، امکان استفاده به‌عنوان اهرم و ابزاری در دستگاه سیاست خارجی افغانستان وجود دارد. از آن‌جایی که افغانستان از مزیت بالا‌دست بودن از لحاظ سرچشمه‌های آبی برخوردار است، به آن کشور این امتیاز را می‌دهد که از آب به‌عنوان ابزار و کارشیوه امتیازگیری در سیاست خارجی جهت حل معضلات از جمله مساله مهاجران افغان در خاک ایران استفاده کند؛ کاری که ظاهراً هیچ‌گاه در انجام آن موفق ظاهر نشده‌ایم.

دکمه بازگشت به بالا