پنجاه – پنجاه؛ پاتوق خانواده‌های هراتی

محمدحسین نیکخواه

در هرات و در محیط به شدت سنتی آن، شاید جمع شدن خانواده‌ها کنار هم روایت تازه‌ای از زنده‌گی در شرایط جدید باشد. روزگاری تخت صفر، شاید یگانه جایی بود که خانواده‌ها، در فضای باز و با مشکلات فراوان برای بیرون انداختن غصه‌های روزگار از چهاردیواری خانه خارج می‌شدند. اما حالا، نسل جدید، کافه‌های جدید و تفریح‌گاه‌های نو تفاوت‌های شگرفی را در هرات رقم زده است.

در هرات چهار سال پیش مجموعه تفریحی – فرهنگی ۵۰ – ۵۰ ایجاد شد. مجموعه‌ای که از شعر و شور و موسیقی گرفته تا با غذا و لبخند از مهمانانش پذیرایی می‌کند. اگر این مجموعه تفریحی – فرهنگی را شلوغ‌ترین مجموعه هرات عنوان بدهیم، مبالغه نکرده‌ایم.

به مجموعه ۵۰ – ۵۰ رفتم، پسر جوانی مصروف صحبت با دو دختر جوان بود. لباس‌های شیک و مد روز بر تن داشتند و برای دود کردن قلیان و صرف عصرانه با هم قرار گذاشته بودند. فواد، برایم گفت دومین بار است که با دوستانش به‌ کافه می‌آید و از محیط دل‌نشین آن لذت می‌برد.

میزهای دور و نزدیک این سه نفر هم نسبتاً پر بود. برخی میزها را دختران و پسران جوان و برخی‌ را خانواده‌ها پر کرده بودند.

مجموعه‌ی تفریحی ۵۰ – ۵۰ که بین مردم به فیفتی – فیفتی هم شهرت یافته، با فضای مدرن در شهری به شدت با بافت سفت و سخت سنتی قد علم کرده است. این‌جا، مکانی شده که برخی تابوها را شکسته و فضایی متفاوت برای مشتریان فراهم کرده است. چندی پیش به مناسبت هشتم مارچ، دیوار حصیری سالن عمومی بخش رستورانت این مجموعه‌ی تفریحی که بخش مردانه و زنانه را جدا می‌کرد، برداشته شد. بسیاری از این عمل استقبال کردند و عده‌ای به آن واکنش منفی نشان دادند.

اما ۵۰ – ۵۰ مجموعه برنامه‌های فرهنگی – اجتماعی‌ای را نیز مدیریت می‌کند، در شهری که لقب «علم و فرهنگ» را کنار نام خود یدک می‌کشد و برنامه‌های فرهنگی‌اش نسبت به گذشته محدودتر شده‌، ۵۰ – ۵۰ جای خالی بعضی از این برنامه‌ها را پر کرده است.

این رستورانت‌ اخیراً میان جوانان ‌هراتی جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده و بسیاری‌ها قرار ملاقات‌های دوستانه را در آن تنظیم می‌کنند و ساعت‌ها پای صحبت هم می‌نشینند.

جلسات کتاب‌خوانی، برگزار محافلی چون تجلیل از روزهای تاریخ‌ساز کشور و مراسم گرامی‌داشت از بزرگان، جلسات شب شعر سیمینارهای علمی و فرهنگی، گردهمایی‌های دانشجویی از برنامه‌هاییست که در مجموعه ۵۰ – ۵۰ برگزار می‌شود.

بهروز مجیدی، مدیر عامل و مالک این مجموعه‌ی تفریحی، می‌گوید که این فضای باز و بدون محدودیت برای جوانان، به مزاج برخی خوش نخورده است. به گفته‌ی بهروز، بازار تبلیغات منفی تا حدی داغ شده که حتا گفته‌اند ۵۰-۵۰ محل مناسبی برای خانواده‌ها نیست، اما تبلیغات منفی تأثیر چندانی بر حضور مشتری‌ها نداشته است.

به باور مجیدی، ۵۰ – ۵۰- فضای مصوونی را ایجاد کرده و کمتر خانواده‌ای در این فضا احساس ناامنی می‌کند. او می‌گوید وقتی مشتریانش وارد این مجموعه می‌شوند، ذهنیت‌شان تغییر می‌کند.

جامعه‌شناسان باور دارند که حضور دختران و پسران جوان و خانواده‌ها در کافه‌ها بین قشر پول‌دار و متوسط شهر‌نشین عادی شده است و دیدن دختر و پسر در کافه چیز عجیبی نیست. در این میان، مجموعه فیفتی ساختار زیبا و متفاوتی دارد. سرسبز، تمیز و متفاوت. زمین این مجموعه از شهرداری هرات است و قرار است این مجموعه با همه داشته هایش روزی به شهرداری بازگردانده شود.

کارفرما شدن کودک‌ کار

برای دیدن بهروز‌ مجیدی، مدیر عامل مجموعه‌ی ۵٠-۵٠ به این رستورانت رفتم. در عصر یک روز گرم تابستانی مشتریان زیادی آمده بودند. آقای ‌مجیدی از روزگاری برایم گفت که دانش‌آموز صنف نهم مکتب بود و بعد از پایان درس با چرخ کوچکی در مرکز شهر کیله می‌فروخت. او کار رستورانت‌داری را هشت سال پیش از غرفه‌ای کوچک آغاز کرد و حالا بیش‌تر از ١٠٠ کارمند زیر دستش کار می‌کنند.

مکان کنونی رستورانت ‌سه سال پیش مخروبه‌ای بیش نبود، اما حالا پذیرای مشتریان زیادی است. مجموعه‌ی ۵٠-۵٠ توسط خانواده‌ی بهروز مجیدی اداره می‌شود و هشت ‌عضو فامیل او در بخش‌های کلیدی رستورانت و بخش‌های دیگر این مجموعه کار می‌کنند. او خاطره‌ای را برایم روایت کرد که یکی از آموزگارانش هنگامی‌ که وی کیله می‌فروخت، با لحنی نامناسب پرسید: «بهروز تو کلیه می‌‌فروشی؟» اما گذشت روزگار کار را به جایی رساند که به گفته‌ی بهروز، همان آموزگار چند سال بعد از بهروز درخواست کار در رستورانت را داده بود.

۵۰-۵۰ در حال تبدیل شدن به برند است. باری بهروز برایم گفته بود که تصمیم دارد در صورت رشد بیش‌تر، شعبه‌هایی از ۵۰ -‌۵۰ را در برخی از شهرهای دیگر افغانستان و حتا خارج از افغانستان باز کند.

اکثریت مطلق غذاهای ۵۰‌-‌۵۰ به قیمت ۵۰ افغانی و به صورت فست‌فود به فروش می‌رسد؛ کاری که باعث شده بسیاری‌ها به دلیل کیفیت نسبتاً مناسب و پایین بودن نرخ، از آن استقبال کنند.

شکستن تابوها

حدود نیم ساعت با بهروز قصه کردم. برای قدم زدن در فضای رستورانت از دفتر کاری‌اش بیرون شدیم. دو مرد جوان پیزا و چپس سفارش‌ داده بودند. محمودشاه مهمند، برایم گفت که برخی اوقات بعد از ختم کار برای غذا خوردن و تفریح می‌آ‌ید.

در بخش کافه‌ی رستورانت دو دختر با پسری جوان که لباس و ظاهری شیک‌ داشتند، قلیان دود می‌کردند و روی میزشان فنجان‌های قهوه و چند تکه کیک به چشم می‌خورد.

فواد دختران را معرفی کرد و گفت هر دو همکارش هستند که برای صرف عصرانه مهمانش شده‌اند. از دید او، جوانان نیاز دارند در محیطی آرام و به دور از دغدغه، دور هم بنشینند و قصه کنند.

حوا، یکی از دختران که دوست نزدیک و همکار فواد بود، گفت که برخی‌ها رفتن دختران و پسران به کافه‌ها را امری ناپسند می‌دانند، اما دید منفی دیگران برایش مهم نیست و او برای شناخت بیش‌تر دوستان و همکارانش در رستوانت‌ها قرار می‌گذارد.

چرا کافه؟

در سال‌های اخیر رفتار اجتماعی نسل جوان دگرگون شده و در پی سفر به برخی کشورها آن‌چه را که در کشورهای دور و نزدیک به چشم دیده‌اند‌، الگوبرداری می‌کنند.

به باور جامعه‌شناسان، نبود امنیت اجتماعی در مکان‌های عمومی مثل پارک‌ها و نبود فضای مناسب عمومی در کلان‎شهرهای کشور از جمله هرات، باعث شده که انتخاب اول جوانان برای دورهمی‌ کافه‌ها باشد.

سیدمحمد فقیری، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس که پژوهشی را در پیوند به استفاده جوانان از قلیان انجام داده، بر این باور است که جوانان هراتی برای تفریح بیش‌تر به کافه‌ها و رستورانت‌ها می‌روند. هرچند از دید این استاد جامعه‌شناسی هنوز هم افرادی هستند که دید منفی نسبت به کافه‌ها دارند، اما وی تأکید دارد که حضور دختران و پسران همراه دوستان‌شان در کافه‌ها نباید رفتاری نامناسب تعبیر شود.

با این وصف گفتنی است که در گوشه و کنار شهر هرات، کافه‌های زیادی میزبان عاشقان و دل‌داده‌گانی است که مخفیانه برای تفریح به گوشه‌های دنج آن‌ها پناه می‌برند.

دکمه بازگشت به بالا