«از جهان سوم به اول»، اثر لی کوان یو، کتاب محبوب و مشهوری است که در بسیاری از کشورهای جهان و به زبانهای مختلف با تیراژهای انبوه به چاپ رسیده است. مسرت دارم که ترجمه فارسی این کتاب را که به اهتمام انتشارات عازم به چاپ رسیده است، به هموطنان تقدیم میدارم.
من کتاب «از جهان سوم به اول» نوشته لی کوان یو، بنیانگذار سنگاپور مدرن را با عشق و امید فراوان برای هموطنان خود ترجمه کردهام، به ویژه برای هموطنان جوانی که تلاش دارند وطن را از چنگال خونین جنگ فرسایشی بیرون بیاورند و در مسیر پیشرفت هدایت کنند. در بسیاری موارد کشورهایی که از جنگ بیرون میآیند، آبستن تحولات عظیم اجتماعی ـ اقتصادی میباشند. به هر اندازهای که نفرت و استنتاج ملتها از جنگ و ویرانی عمیق و صادقانه باشد، به همان پیمانه انرژی اجتماعی برای پیشرفت و سازندهگی نیرومند و گسترده خواهد بود. قدرت سازندهگی این انرژی را ملتهای آلمان، جاپان و کوریای جنوبی بعد از جنگ جهانی دوم با درخشش به نمایش گذاشتند.
ملتهای زیادی هم در آسیا و هم در آفریقا پس از آنکه در قرن بیستم در پی دهها سال مبارزه یوغ استعمار را به دور انداختند، رویای دسترسی به رشد سریع و رسیدن به منزلت کشورهای پیشرفته جهان را در سر میپروراندند. در این ردیف، افغانستان یکی از اولین کشورهایی بود که در نخستین سالهای آزادی خیز بلندی را به سوی پیشرفت برداشت. سوگمندانه، آن خیز درخشان به زودی ناکام و سرکوب شد. در بسیاری کشورهای تازه به استقلال رسیده دیگر نیز فرصتهای پیشرفت سریع و باثبات به دلیل گرفتار شدن در کشمکشهای داخلی، کودتاهای پیدرپی و یا هم با گیر افتادن در چنبره رویاروییهای فرسایشی با همسایهگان، ضایع شد.
کوفی عنان، سرمنشی پیشین سازمان ملل متحد، عنوان «از جهان سوم به اول» را انعکاسدهنده آرمان تمامی کشورهای رو به انکشاف خوانده است. او سنگاپور را یکی از معدود کشورهایی به شمار میآورد که توانست این آرمان را تحقق ببخشد.
محتوای کتاب «از جهان سوم به اول»، داستان «آرمانشهر» (توماس مور، ۱۵۱۶) نیست؛ داستان «شهر آفتاب» (تومازو کمپانیلا، ۱۶۰۲) هم نیست؛ این کتاب روایت دست اول از تحقق عملی رویاهای تاریخی بشر درباره دولت-شهر زیبایی است که در زمان ما و در برابر چشمان ما بر بالای جزیره سنگاپور ساخته شد. تمایز افرادی که سنگاپور را ساختند، این بود که آنها خیلی پاک، بااستعداد، تحصیلیافته، متخصص و متعهد بودند. پاک بودن و پاک ماندن در جوامع پیشرفته، به ویژه برای دولتمردان یک امر عادی است، اما در جوامع عقبمانده و رو به انکشاف یک ممیزه و لیاقت فوقالعاده. پاک بودن، دولتمردان را قدرتمند و محبوب میسازد. به همین لحاظ پاک بودن در کشورهای رو به انکشاف، اهمیت سرنوشتسازی برای پیشرفت دارد. صدراعظم لی کوان یو، مؤلف این کتاب، رهبری تیمی را برعهده داشت که سنگاپور را در مسیر پیشرفت هدایت کرد.
سنگاپور زمانی در سال ۱۹۶۵ به مثابه یک دولت مستقل عرض وجود کرد که عمدتاً به دلایل ناسازگاریهای تباری از ساختار فدراسیون مالیزیا بیرون رانده شد. این دولت–جزیره کوچک در آغاز ظهور خود از خارج با ستیزهجویی و تهدید همسایهگان قدرتمندی مانند مالیزیا و اندونیزیا روبهرو بود و در داخل از ناحیه ناآرامیهای تباری و شورشهای کمونیستی رنج میکشید. ترکیب جمعیتی سنگاپور متشکل از مهاجران چینی، هندی و مالاییتبارهایی بود که سابقه تاریخی مشترک و اشتراکات فرهنگی چندانی با هم نداشتند. چشمانداز غبارآلودی در برابر این دولت نوظهور قرار داشت: مزدحم، عقبمانده و فاقد هرنوع منابع طبیعی از زمینهای زراعتی گرفته تا آب آشامیدنی و ریگ ساختمانی. بیکاری فزاینده بیداد میکرد و میتوانست در پیامد خروج نیروهای نظامی بریتانیا بحران و فاجعه بیافریند. ۴۰ درصد باشندهگان این کشور، از خواندن و نوشتن عاجز بودند.
در سال حصول استقلال، عاید ناخالص داخلی سرانه در سنگاپور ۵۱۱ دالر امریکایی بود. طی پنج دهه این شاخص ۱۰۰ برابر افزایش یافت. سنگاپور طی چهار دهه متواتر سالانه طور اوسط ۷ درصد رشد اقتصادی داشت. عاید سرانه ناخالص داخلی سنگاپور به یکی از بالاترین مقامها در جدول جهانی رسید. براساس احصاییههای سال ۲۰۱۷، سنگاپور با ۵۹۹۹۰$ عاید ناخالص داخلی سرانه از جاپان (۳۸۳۴۴$)، آلمان (۴۴۷۷۱$)، انگلستان (۳۹۹۷۵$) و بسیاری از کشورهای پیشرفته اروپایی پیشی گرفت. به رویت همین شاخص در سال ۲۰۱۶ فاصله سنگاپور از کشورهای جهانسومی، بهطور نمونه از این قرار بود: افغانستان (۵۷۰$)، سودان جنوبی با کمترین عاید (۲۳۴$) و مصر (۲۵۷۳$). در سنگاپور تورم وجود ندارد، ارز ملی از ثبات لازم برخوردار بوده و بیکاری در حدود ۱ درصد است. امروزه سنگاپور یک قدرت بزرگ صنعتی، هژدهمین صادرکننده بزرگ و یکی از مراکز بزرگ مالی جهان است. سنگاپور پاکترین شهر آسیا و یکی از پاکترین شهرها در جهان است. این دولت-شهر برای چندین سال متواتر مقام اول را در درجه بندیهای جهانی از لحاظ سهولتهای شهری، تأسیسات زیربنایی، حملونقل، امنیت، رفاه و سازمانیافتهگی در کارنامه خود دارد. حکومت و اداره سنگاپور نیز یکی از پاکترینها و مؤثرترینها در جهان است.
لی کوان یو و تیمش با دقت از تمام جهان آموختند، اما هیچ سیستمی را از جایی کاپی نکردند. آنها به کمال استعداد و زحمت خود سیستم مالیات، نظام تأمینات اجتماعی، خدمات بهداشتی، خدمات تهیه مسکن، سیستم تحصیلات و امثال اینها را چنان با دقت و خلاقیت ایجاد کردند که بهترین و یا یکی از بهترینها در جهان به شمار میآید. سطح مالیهگذاری و مصارف دولتی در سنگاپور یکی از نازلترینها در میان کشورهای پیشرفته است. سهم مالیات در شکلدهی عاید ناخالص داخلی سنگاپور ۱۴ درصد است. این شاخص در اغلب کشورهای اروپایی طور اوسط به ۳۰ درصد و در ایالات متحده به ۴۰ درصد میرسد.
صدراعظم لی کوان یو و همکارانش توانستند ملت خود را فقط در درازنای زندهگی یک نسل به مدارج بلند ترقی و ثروت برسانند. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در سال ۱۹۸۴ سنگاپور را با اصرار از لیست کشورهای رو به انکشاف حذف و به کلوب پیشرفتهترین کشورهای جهان شامل ساختند. گذار از جهان سوم به جهان اول، به واقعیت پیوست و رسمیت پذیرفت.
دانشمندان و نویسندهگانی که پدیده انکشاف اقتصادی سنگاپور را به مطالعه میگیرند، اغلب ارزیابیها و شگفتیهای خود را با ترکیبها و عباراتی از قبیل «معجزه اقتصادی»، «معجزه هشتم جهان»، «بهشت استوایی»، «بهشت سرمایهگذاری»، «شهر چشمنواز»، «کشور تهویه مطبوع»، «نیویارک آسیا»، «آبروی آسیا» و امثال اینها بیان میکنند.
لی کوان یو که اداره سنگاپور را به مثابه کشور جهان سومی نوپا، فقیر و آسیبپذیر به دست گرفته بود، به مثابه یک کشور خیلی پیشرفته، ثروتمند و باثبات در منطقه امن و رو به شکوفایی به خلف خود تسلیم داد. سنگاپوریها لی کوان یو را با اجماع پدر، بنیانگذار و معمار سنگاپور مدرن میشمارند. او در عرصه بینالمللی نیز از شهرت و محبوبیت بینظیری برخوردار است. مارگارت تاتچر، صدراعظم سابق بریتانیا، بدون هیچ تردیدی اذعان کرد: «در حالی که صدراعظم برحال انگلستان بودم، من هر سخنرانی لی کوان یو را میخواندم و تحلیل میکردم. او میتوانست غبار تبلیغات را کنار بزند و با شفافیت منحصر به فرد دیدگاههای خود را به ارتباط معضلات بینالمللی و راههای حل آنها بیان کند. او هیچگاه دچار اشتباه نشد». جورج بوش (پدر)، رییس جمهور پیشین امریکا، شناخت خود از لی کوان یو را چنین بیان کرده است: «لی کوان یو یکی از درخشانترین و بااستعدادترین رجالی است که من گاهی با آنها ملاقات کردهام. مطالعه این کتاب برای همه آنهایی ضروری است که به تاریخ انکشاف موفقانه آسیا دلچسبی دارند. ما همچنان، از این کتاب به آگاهیهای زیادی درباره شیوه تفکر یکی از دوراندیشترین شخصیتهای دولتی سده بیستم دست مییابیم».
اگر راز موفقیت سنگاپور در این نهفته است که این کشور در عرصه سیاست داخلی توجه استثنایی را به استفاده هوشمند از سرمایه انسانی، جستوجوی استعدادها، پرورش و جابهجایی آنها، پاکسازی ارگانهای قدرت از فساد و نهادینه ساختن شایستهسالاری متمرکز ساخت، این راز در عرصه روابط خارجی این است که این کشور توانست چالشهای بیرونی را دور بزند و فرصتهای منطقهای و جهانی را به شمول تکنولوژیهای پیشرفته به صورت گسترده به بهرهبرداری بگیرد.
رهبران سنگاپور اجازه ندادند که پوپولیسم و عوامگرایی وارد عرصه سیاست و مبارزات انتخاباتی شود و مجال ندادند که باشندهگان این کشور در کمیتهای معتنابهی در گرو ایدیولوژیها، شورشگریها و افراطگراییهایی قرار بگیرند که در دهههای ۱۹۵۰-1970 میلادی منطقه را به شدت آشوبزده و ناآرام ساخته بود. آنها توانستند اجماع ملی و ثبات سیاسی را به دور اهداف ترقیخواهانه میان ارگانهای سه گانه قدرت، احزاب سیاسی، اتحادیههای صنفی و جوامع تباری برای دهههای طولانی شکل بدهند و محافظت کنند.
خواننده از مطالعه این کتاب در مییابد که لی کوان یو و همکارانش تنها به پیشرفت سنگاپور اکتفا نکردند؛ آنها معتقد بودند که رونق، پیشرفت و رفاه صرف زمانی ممکن و باثبات خواهد بود که کشورهای همسایه و منطقهشان هم در عین مسیر در حرکت باشند. آنها اندوختهها و تجارب مثبت خود را خیلی سخاوتمندانه با همسایهها شریک میساختند. لی کوان یو خیلی صادقانه تلاش به خرج داد تا حتا کشورهایی را که در گذشته خیلی نزدیک برای سنگاپور تهدید خطرناکی محسوب میشدند، در یافتن راه اصلاحات و رونق اقتصادی یاری برساند.
دنگ سیاوپینگ، اساسگذار رونق اقتصادی چین، قبل از آنکه اصلاحات در اقتصاد مائوییستی چین را آغاز کند، با دقت تمام تجارب سنگاپور را مورد مطالعه قرار داد. دنگ بدون آنکه به مثابه رهبر یک قدرت بزرگ برای خود مضیقه بشمارد، خیلی از نزدیک به مشورههای لی کوان یو گوش داد و از دستآوردهای سنگاپور الهام گرفت.
ویتنام نیز پس از پایان جنگ کمبودیا، دوری و بیاعتمادی نسبت به سنگاپور را کنار گذاشت و از تجارب این کشور در اصلاحات اقتصادی و رونق تجارت خود بهرهمند شد.
سنگاپور پیوسته تلاش ورزید تا از طریق تشویق انجمنهای منطقهای پوتنسیل جمعی منطقه را برای شکوفایی اقتصادهای کشورهای عضو و تأمین ثبات در منطقه پویا بسازد. سنگاپور یکی از بنیانگذاران فعال آسهآن و عضو انجمن همکاریهای اقتصادی کشورهای آسیا-پسیفیک (اپک) و مقر سکرتریت اپک است.
اگر سنگاپور در شرایطی که از هرگونه منابع طبیعی محروم بود و عمدتاً به همت استعدادهای خوب شهروندان خود، موقعیت کلیدی بنادر بحری و تکنولوژیهای معاصر به پیشرفت خیرهکننده دست یافت، احتمالاً ما در افغانستان به صورت بالقوه چانسهای خیلی بیشتری برای پیشرفت داریم. بعد از سال ۲۰۰۱ هزاران جوان افغان در داخل و خارج کشور و از جمله در بهترین دانشگاههای جهان تا مقاطع بلند علمی درس خواندند. در میان آنها استعدادهای زیادی هستند که تحقق آرمان دیرینه پیشرفت و ایجاد اداره پاک و مؤثر در کشور را مهمترین هدف زندهگی خود میشمارند. آنچه به منابع طبیعی ارتباط میگیرد، اگر ما حتا بحث زمینهای حاصلخیز و معادن اکثراً دستنخورده افغانستان را از مس و آهن گرفته تا نفت و گاز، فلزات و منرالهای قیمتی برای لحظهای کنار بگذاریم، صرف بهرهبرداری مؤثر از باد و آفتاب هم کافی خواهد بود که آینده افغانستان را درخشان و شکوفا ببینیم. ما دشتها، درهها، سنگلاخها، سلسلهکوهها و تپه زارهای فراوان داریم که در آنها سالانه حدوداً ۳۰۰ روز آفتاب سوزان میتابد و بادهای تند میوزد. به کمک تکنولوژیهای کنونی، میتوان هر وجب از این اراضی را به «مزرعه» پربار انرژی پاک مبدل ساخت. تکنولوژیهای امروزی خیلی عالیتر، میسرتر و انقلابیتر از تکنولوژیهایی است که سنگاپور و سایر کشورهای جنوبشرق و شرق آسیا در رونق خود از آنها بهره گرفتند.
موقعیت جیواکونومیک و ترانزیتی افغانستان در اوضاع جدید منطقه بعد از ختم جنگ سرد افقهای بسیار امیدوارکنندهای را نه تنها برای افغانستان، بلکه برای همه کشورهای منطقه فراهم میسازد. منطقه بزرگ ما از آسیای میانه گرفته تا بحر هند و از بنگلهدیش تا خلیج فارس که مشترکات فوقالعاده گسترده تاریخی، اقتصادی، دینی و فرهنگی هم دارد، هنوز از بسیاری جهات در گرو میراثهای سیاسی زمانههای استیلای استعماری به سر میبرد؛ مغزها و مفکورهها آکنده از کلیشههای ملالآور سدههای گذشته است. فرصتهای منطقهای هنوز درست شناسایی نشده و همکاریها در اغلب حالات در وضعیت بدوی قرار دارد. اما این بدان معنا نیست که این منطقه لی کوان یوها و دنگ سیاوپینگهای خود را ندارد و یا در این منطقه آن فرصتهایی وجود ندارد که سنگاپور و کشورهای جنوبشرق آسیا را به شکوفایی رساند. مساله این است که ملتهای منطقه ما چه وقت میراثهای مصیبتبار زمانههای استعماری را کنار میزنند و به استعدادهای پویا و فرصتهای نهفته خود مجال تبارز میدهند.
من مطالعه این کتاب را پیش از همه به آن هموطنانی توصیه میکنم که به فقرزدایی، پیشرفت سریع، ایجاد اداره پاک و رفاه جامعه فکر میکنند. مطالعه کتاب برای آن هموطنانی هم مفید خواهد بود که به مسایل کلان کشوری و جهانی دلچسبی دارند. مطالعه کتاب «از جهان سوم به اول» برای آن هموطنان عزیزی هم سودمند خواهد بود که تحلیل مشکلات سمتی، قومی و زبانی در محراق توجهشان قرار میگیرد؛ آنها از محتوای کتاب درخواهند یافت که چگونه تحصیلیافتهگان و سیاستمردان سنگاپور با دوراندیشی و فراخنگری در مسیر پیشرفت و استثناءً از طریق پیشرفت به حل بنیادی تمامی اختلافات قومی، زبانی و مذهبی دست یافتند. در سنگاپور از تکه-پارچههای بسیار ضعیف اقلیتهای چینی، مالایی و هندی در منطقه، یک ملت واحد، توانا، پیشرفته و سعادتمند ساخته شد. بیجهت نیست که کییچی میازاوا، صدراعظم سابق جاپان، «از جهان سوم به اول» را «اولین کتاب درسی در جهان درباره دولتسازی» میشمارد.
«از جهان سوم به اول» با آنکه یک کتاب به شدت علمی ـ تاریخی است، اما نویسنده آن را به سبک خاطرهنویسی چنان جالب ساخته است که خواننده را مایل میسازد کتاب را مانند داستان عشقی در یک نفس تا آخر به خوانش بگیرد. ویژهگی دیگر کتاب این است که صدراعظم لی کوان یو اغلباً خواننده را با خود به درون محافظتشدهترین قصرها و مراکز قدرت میبرد تا به او بنمایاند که مهمترین تصامیم درباره جهان چگونه و توسط چه کسانی اتخاذ میشود.
سرانجام، من با اغتنام از فرصت به اطلاع علاقهمندان کتاب میرسانم که یک کتاب خیلی جالب دیگر لی کوان یو تحت عنوان «دیدگاه من به آینده جهان» نیز توسط اینجانب به زبان فارسی دری ترجمه شده و انشاءالله به زودی به نشر میرسد. «دیدگاه من به آینده جهان» استنتاجهای سیاستمداری را بازتاب میدهد که موفقترین و دوراندیشترین دولتمرد نیمه دوم قرن بیستم شناخته شده است. مطالعه این کتاب کمک خواهد کرد که ما بخشهای مهم جهان معاصر خود را با چالشها و فرصتهای آن خوبتر بشناسیم.