ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، بهعنوان چهرهای مرموز در میان جامعه رسانهای و شهروندان شناخته میشود. مردم افغانستان در یکونیم سال گذشته نتوانستهاند قبول کنند که در پس فرمانهای زنستیزانه و سرکوبگرانه منتقدان، معترضان و دگراندیشان سیاسی و فرهنگی که همهروزه در معرض ستم قرار میگیرند، چه چهرهای نهفته است. در این مدت طالبان از رهبر غایبشان سند ارایه نکردهاند تا برای همه صنفهای مختلف اجتماعی و اکثریت شهروندان قابل پذیرش باشد. رهبر غایب طالبان پس از برگشت این گروه به قدرت، همواره با پشت خود با مردم سخن زده است. او حتا در شورای علمای این گروه که بزرگترین نشست طالبان در این مدت بود و به قول طالبان، علما از جایگاه ویژه هم برخوردارند، نیز چهره خویش را نمایان نساخت و تصویری هم که از جریان این نشست در رسانهها منتشر شد، نشان میدهد که پشت او به سوی اشتراککنندهگان است. آخوندزاده تا پیش از مرگ ملا اختر منصور، دومین رهبر طالبان که توسط هواپیماهای بیسرنشین امریکا در مرز ایران و پاکستان کشته شد، چهره شناختهشده و مطرح نبوده است. در جهان معمول است که رهبران گروههای مافیایی، دزدان حرفهای و مجرمان متکرر به دلیل بازداشت، بازجویی و شناختهشدن، چهرههایشان را پنهان میکنند. این راز پوشیدهگی و پنهان نگهداشتن، در میان گروههای تروریستی نیز کاربرد دارد. اما اکثریت رهبران طالبان تصاویر و چهرههایشان رسانهای شده و از زمان تاسیس این گروه تاکنون صدا و سیمای بیشتر افراد کلیدی طالبان را مردم افغانستان شنیده و دیدهاند. اما از گذشته و حال هبتالله آخوندزاده، تنها یک عکس در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. در این عکس رهبر طالبان با لنگی سفید و ریش بلند خاکستری در مقابل دوربین دیده میشود و دیگر هیچ سخنرانی تصویری از او وجود ندارد که دلالت بر چهره حقیقیاش کند. شماری از مسوولان ارشد امنیت ملی حکومت پیشین افغانستان به این باورند که رهبر فعلی طالبان وجود خارجی ندارد و در عقب چهره خیالی آخوندزاده، دستگاههای استخباراتی قرار دارد. بخشی از جامعه سیاسی کشور نیز معتقدند که ملا هبتالله آخوندزاده وجود فزیکی ندارد و اگر وجود خارجی میداشت، تاکنون خود را نمایان ساخته بود. استدلال آنان این است که سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان که به خلیفه انتحاریهای مشهور است، با وجود اینکه ۱۰ میلیون دالر جایزه برای پیدا کردن محل زندهگی او از سوی پولیس فدرال امریکا تعیین شده، چهره خود را نشان داده است. سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی، در دو دهه گذشته خونینترین عملیاتهای انتحاری و انفجاری را در کشور انجام داده که صدها غیرنظامی کشته و زخمی شدهاند. اما رهبر غایب طالبان، در چنین فهرست و تحت تعقیب هیچ کشور و سازمانی نیست. از سوی دیگر او مسوولیت رهبری گروهی را برعهده دارد که در حال حاضر بر افغانستان حاکم است و مردم حق دارند بدانند که در پس اینهمه فرمان و وضع ممنوعیت چه چهرهای نهفته است.
در این نوشته تلاش شده صحبتهای شماری از منابع که در مورد هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، نگارنده با آنها گفتوگو کرده، نیز گنجانده شود. یک منبع آگاه در صحبت با نویسنده تایید میکند که رهبر کنونی طالبان پیش از برگشت این گروه به قدرت مسوولیت صدور فتواهای عملیات انتحاری را نیز برعهده داشته است. به گفته این منابع، او در منطقه «کوچالک» در نزدیکی شهر کویته، مرکز ایالات بلوچستان پاکستان، در «مسجد الحج» مصروف تدریس آموزشهای اسلامی بوده است. رویترز نیز در یک گزارش این موضوع را بازتاب داده است. رهبر طالبان در این مسجد، در کنار تدریس مسایل دینی، در مورد انجام حملات انتحاری فتواهای دینی نیز صادر کرده است. او کسانی را که آماده انتحار میشدند، دعا میداده و کمرشان را میبسته است. یک منبع ارشد و آگاه تایید میکند کسانی که برای اجرای حملات «خودکشی» آماده میشدند، پیش از آنکه برای انتحار کردن به افغانستان فرستاده شوند، هبتالله آخوندزاده در آن مسجد در صحبت با آنها حملات انتحاری را مطابق «معیارات قرآن و احادیث» میدانسته و میگفته است: «بروید خدا همراه شما است و جنت منتظرتان است.» منبع که اشراف خوبی بر اوضاع بلوچستان پاکستان نیز دارد، میگوید: «تشویقکننده حملات انتحاری این آدم [هبتالله آخوندزاده] بوده، نقش رهبریکننده و مسوولیت جبهه حملات انتحاری را برعهده داشته است.» یک منبع دیگر از پاکستان میگوید: «این شخص [هبتالله آخوندزاده] چندین سال وظیفهاش این بوده است که بچههایی را که برای حملات خودکشی آماده میشدند، پیش از رفتن به افغانستان، نزد آخوندزاده میرفتند، او برایشان قرآن شریف میخوانده، از حدیث شریف میگفته و تاریخ اسلام را برایشان تشریح میکرده است.»
منابع به نگارنده تایید میکنند که غرب و پاکستان از محل بودوباش و صدور فتواهای ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، آگاه بودند، اما هیچگاه محل اختفای او را افشا نکردند. این منابع احتمال میدهند که زمان برکناری ملا هبتالله آخوندزاده از رهبری گروه طالبان فرا رسیده باشد؛ چون معتقدند که چهره واقعی او روزبهروز افشا میشود و دستگاههای استخباراتی که او را به این مسند رساندهاند، نگران افشا شدن رازهاییاند که با رهبر طالبان داشتهاند. از نظر منابع، مرموز بودن چهره آخوندزاده و اینکه حاضر نیست در مقابل دوربین حضور یابد یا به کسانی که او را ملاقات میکنند، روی خود را نشان بدهد، نیز ربط مستقیم به سیاستهای دستگاه استخباراتی دارد. به گفته یک منبع: «اگر چهره رهبر طالبان افشا شود، برای پاکستان خطرناک تمام میشود؛ چون متخصص اصلی انتحاری است و چیزی برایش باقی نمیماند.»
در نظامهای مشروع که اقتدار مردمی دارند، شناختاندن زعیم از اولویتهای اساسی آن نظام است؛ چون مردم باید کسی را که به آنها فرمان میراند و امر و نهی میکند، بشناسند و بدانند که از چه اوصاف و تواناییهایی در حکومتداری برخوردار است. اما طالبان به کسب مشروعیت و توزیع قدرت باور ندارند و مردم از نظر آنها مکلف به رعایت فرامین این گروهاند و هیچ جایگاه حقوقی و کلامی برای اعطای مشروعیت به حاکم و سهم قانونی در قدرت ندارند. نظام تکساخت و توتالیتر که نسبتی با مردم و واقعیتهای امروزی جامعه ندارند و از همین رو سودا و دغدغه رضایت مردم نیز برایشان اهمیت ندارد.
در تاریخ بشر بهویژه تاریخ منطقه، چهرههای مرموز فراوان آمدند و رفتند که کسی چهرهشان را ندیده یا واقعیت فزیکی نداشتهاند. شماری از چهرههای تاریخی و مذهبی دیگر که وجود خارجی نیز داشتهاند، حتا حاضر نبودهاند که مردم عادی نسبت به جای دفنشان هم اطلاعات حاصل کنند. این دسته حتا در زمان زندهگی خود نیز با عدهای معدود دادوستد داشته و از پذیرش همه خودداری میورزیدهاند. حسن صباح، چهره مشهور مذهبی و تاریخی، یکی از کسانی است که روزانه در قلعه الموت، پیروان خویش را نمیدیده و صرف در نماز شام با مردم سخن میزده است. او گفته است: «کسی نباید بفهمد که جسد من در کجا دفن شده، چون اگر مدفن مرا بدانند، به مناسبت اینکه دشمنان بسیار دارم ممکن است قبر مرا نبش کنند و جسدم را از گور بیرون بیاورند و بسوزانند یا اینکه در مزبله بیندازند.» وقتی حسن صباح مرد، بزرگ امید، جانشین او، صرف چند فرد نزدیک و اسراردار را از مرگ حسن صباح مطلع کرده و گفته است: «به همه بگویید که امام استراحت کرده و رو به بهبودی است.»