طالبان به تأمین امنیت و کمک به هزارهها و سایر جوامع در معرض خطر، نیاز دارند
دیدهبان حقوق بشر اخیراً اعلام کرد که شاخه خراسان داعش (ISKP) بارها به هزارهها و دیگر اقلیتهای مذهبی در مساجد، مدارس و محل کارشان حمله کرده است. مقامهای طالبان برای محافظت از این جوامع در برابر بمبگذاریهای انتحاری و سایر حملات غیرقانونی یا ارایه مراقبتهای پزشکی و سایر کمکهای لازم به قربانیان و خانوادههای آنها، کار چندانی انجام ندادهاند.
از زمان تسلط طالبان بر افغانستان در آگست 2021، گروه وابسته به دولت اسلامی مسوولیت 13 حمله علیه هزارهها را برعهده گرفته است و حداقل در سه حمله دیگر دست داشته که حداقل 700 تن را کشته و زخمی کرده است. سرکوب فزاینده رسانهها از سوی طالبان، بهویژه در ولایات، به این معنا است که برخی از حملات احتمالاً گزارش نشده نباشد. هیأت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) گزارش داده است که حملات اخیر این گروه بر تجمعات شیعیان در کابل بیش از 120 کشته و زخمی برجای گذاشته است.
فرشته عباسی، پژوهشگر افغانستان، میگوید: «از زمان تسلط طالبان، جنگجویان وابسته به داعش حملات وحشیانه متعددی را علیه اعضای جامعه هزاره هنگام رفتن به مکتب، سر کار یا نماز خواندن انجام دادهاند، بدون اینکه پاسخی جدی از سوی مقامهای طالبان داده شود.» از نظر دیدهبان حقوق بشر، طالبان موظفاند که از جوامع در معرض خطر محافظت کنند و به قربانیان حملات و خانوادههای آنها یاری رسانند.
هزارهها یک گروه قومی عمدتاً شیعهمذهب هستند که برای بیش از یک قرن با تبعیض و آزارواذیت از سوی دولتهای افغانستان روبهرو بودهاند. در طول دهه 1990، نیروهای طالبان شیعیان را برای کشتار دستهجمعی و سایر سوءاستفادههای جدی هدف قرار دادند. با بازگشت دوباره طالبان به قدرت، هزارهها بهطور فزایندهای نگران امنیت خود و اینکه آیا مقامهای جدید از آنها محافظت خواهند کرد یا خیر، هستند. یکی از اعضای جامعه هزاره در ولایت بامیان گفت: «طالبان هرگز از هزارهها خوششان نمیآمد. آخرین باری که آنها در قدرت بودند، بسیاری از ما را کشتند.»
در اکتبر 2021، سعید خوستی، سخنگوی وزارت داخله طالبان، گفت که آنها امنیت اقلیتهای مذهبی را تضمین خواهند کرد: «ما بهعنوان یک دولت مسوول، مسوول حفاظت از همه شهروندان افغانستان، بهویژه اقلیتهای مذهبی کشور هستیم.» با این حال، به نظر نمیرسد که طالبان امنیت را در ولایات کابل، مزار شریف و کندز فراهم کرده باشند؛ جایی که حملات از جنوری 2022 تاکنون صدها تن را کشتهاند.
دیدهبان حقوق بشر از راه دور با 21 بازمانده حملات و اعضای خانواده قربانیان در ولایات کابل و مزار در فاصله اپریل تا جولای با استفاده از ارتباطات امن مصاحبه کرده است.
گروه دولت اسلامی مسوولیت حمله انتحاری 19 اپریل در لیسه عبدالرحیم شهید در غرب کابل در محله دشت برچی – منطقهای عمدتاً هزارهنشین و شیعهنشین – را برعهده گرفت که در آن 20 دانشآموز، معلم و کارمند کشته و زخمی شدند. یکی از بازماندهگان گفت: «همهجا اجساد مرده بود. اجساد تکهتکه شده بودند و بوی خون حس میشد.»
این گروه همچنین مسوولیت حمله انتحاری 21 اپریل در یکی از بزرگترین مساجد شیعیان افغانستان، مسجد سه دکان در مزار شریف را برعهده گرفت که در آن 31 تن کشته و 87 تن دیگر زخمی شدند. در 27 اپریل، مردان ناشناس پنج مرد هزاره را در راه رفتن به معدن زغالسنگ درهصوف در ولایت سمنگان کشتند. روز بعد، انفجار یک بمب در یک مینیبوس حامل مسافران هزاره در مزار شریف نه کشته و 13 زخمی برجای گذاشت.
یک باشنده هزاره در کابل که شاهد حملات قبلی بوده است، گفت: «کودکان ما باید به مکتب بروند، زنان ما باید از شفاخانهها بازدید کنند، ما میخواهیم به مساجد برویم. برای همه اینها باید احساس امنیت کنیم. به خاطر خدا، این مکانها نمیتوانند هدف [نظامی] باشند؛ ما را در همهجا میکشند.»
ریچارد بنت، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر در افغانستان، در 26 می خواستار تحقیقات در مورد حملات بر جوامع هزاره، شیعه و صوفی شد. او گفت که این حملات «بهطور فزایندهای ماهیت سیستماتیک پیدا میکند و عناصر یک خط مشی سازمانی را منعکس میکند، بنابراین نشانههای جنایت علیه بشریت را به همراه دارد.»
این حملات، فراتر از ویرانی فوری، تلفات درازمدت وحشتناکی بر بازماندهگان و خانوادههای قربانیان وارد میکند. آنها را از نانآوری محروم میکند، اغلب اختلالات روانی شدیدی را تحمیل میکند و دسترسی آنها به زندهگی روزمره را محدود میسازد. مردی که برادر 45 ساله خود را در حمله به مسجد سه دکان از دست داد، گفت: ما دیگر فرزندان خود را به مکتب نمیفرستیم و مغازههای خود را زودتر میبندیم. مسجد نیز پس از حمله بسته شده است.
برای زنان، از دست دادن یکی از اعضای مرد خانواده عواقب وخیم اجتماعی و اقتصادی دارد، بهویژه برای زنان جوانی که بهطور ناگهانی بیوه میشوند. محدودیتهای طالبان بر حقوق زنان برای کار و رفتوآمد آزادانه، باعث شده است که برخی از زنان نتوانند امرار معاش کنند و از نظر مالی مستقل باشند. مقرراتی که زنان را ملزم به همراهی محرم (مرد خویشاوند خونی) در سفر میکند، انجام کارهای روزمره را برای زنان بهشدت دشوار کرده است و بر آسیبهایی که قبلاً با آنها روبهرو شدهاند، میافزاید.
زنی که شوهرش را در انفجار بمب مقناطیسی در دشت برچی کابل بلافاصله پس از تسلط طالبان از دست داد، گفت: «عزیز من کشته شد. با وجود داشتن مدرک تحصیلی، اکنون برای زنان کار کردن و ایجاد استقلال مالی در زمان طالبان دشوار است.»
اکثر کسانی که دیدهبان حقوق بشر با آنها مصاحبه کرده است، گفتهاند که در نتیجه حملات دچار افسردهگی و ضربه شدید روحی شدهاند.
حملات دولت اسلامی ولایت خراسان بر هزارهها و دیگر اقلیتهای دینی، ناقض قوانین بشردوستانه بینالمللی است که همچنان در افغانستان قابل اجرا است. حملات عمدی بر غیرنظامیان، جنایت جنگی است. فراتر از تلفات فوری جانی، چنین حملاتی باعث مشکلات اقتصادی طولانیمدت، آسیبهای پایدار به سلامت جسمی و روانی و در نتیجه ایجاد موانع جدید برای آموزش و زندهگی معمولی میشود.
ناکامی طالبان در تامین امنیت جمعیتهای در معرض خطر و کمکهای پزشکی و دیگر کمکها به بازماندهگان و خانوادههای آسیبدیده و همچنین سیاستهای طالبان که حقوق بشر، بهویژه حقوق زنان و دختران را نقض میکند، آسیبهای ناشی از این حملات را تشدید میکند.
عباسی گفت: «رهبران گروههای مسلح ممکن است روزی به خاطر جنایات خود علیه هزارهها و سایر جوامع به عدالت روبهرو شوند. مقامهای طالبان که برای محافظت از اقلیتهای مذهبی در برابر حمله اقدام نمیکنند، ممکن است در این جنایات سنگین شریک باشند.»
اسامی شخصی که در زیر استفاده میشود، نام مستعار برای حفظ امنیت مصاحبهشوندهگان است.
تأثیر طولانیمدت حملات بر زندهگی و معیشت
خانوادههای قربانیان حملات غم و اندوه خود را از دست دادن اعضای خانوادهشان و نگرانیهایشان در مورد غذا دادن به فرزندان و خودشان توصیف کردند. هنگامی که نانآورانشان کشته شدند، همانطور که در اکثر موارد مورد بررسی قرار گرفت، بستهگان بازمانده، بهویژه زنان، تحت حاکمیت طالبان با مشقت خاصی دست و پنجه نرم میکنند. اکثر خانوادهها میگویند که از طرف مقامهای طالبان حمایت اندکی دریافت کردهاند یا اصلاً حمایت نشدهاند.
فائزه که شوهرش در حمله به مسجد سه دکان کشته شد، گفت: من ماندهام با هفت فرزند. من قبلاً بهعنوان نظافتچی کار میکردم تا به هزینههای زندهگی به شوهرم کمک کنم، اما از زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفتند، دیگر امکانپذیر نیست. من هیچ مهارت دیگری ندارم و حتا اگر داشتم، باز هم نمیتوانستم کار کنم. طالبان دیگر به زنان اجازه کار در بیشتر مشاغل را نمیدهند. همسایه ما که قبلاً معلم بود، حالا کارهای خانه را انجام میدهد. حتا تصور غذا دادن به هفت کودک در حالی که هیچ منبع یا فرصت شغلی در دسترس نیست، بسیار دشوار است.
نعیم، 27 ساله، که در نزدیکی مسجد سه دکان زندهگی میکند و انفجار را دیده است، گفت که دیگر از دیدن مساجد احساس امنیت نمیکند. من به مادرم قسم خوردهام که هرگز به هیچ مسجدی نروم تا از انفجار در امان باشم.
گلاحمد، 42 ساله، که در بمبگذاری در مسجد سه دکان کشته شد، پنج فرزند داشت که همه زیر 18 سال بودند. پسر 15 ساله او بدون نانآور خانواده، مدرسه را ترک کرد تا کار کند. همسر احمد گفت: «ما در یک کابوس زندهگی میکنیم. بدون هیچ حمایتی، با رفتن او، اکنون چیزی برای ما باقی نمانده است.»
شیرمحمد، 53 ساله، که او نیز در بمبگذاری مسجد کشته شد، یک تجارت کوچک را در مزار شریف اداره میکرد. او سخت تلاش کرده بود تا مطمین شود که همه فرزندانش میتوانند تحصیل کنند؛ اما از زمان مرگ او، آنها نتوانستند به مکتب بروند یا در دورههای آموزشی شرکت کنند. خانواده بهسختی میتواند غذا یا لباس بخرد. همسرش گفت: ما باید با این درد به زندهگی ادامه دهیم.
مقامهای طالبان برای هر یک از خانوادهها 100 هزار افغانی (یک هزار و 100 دالر امریکایی) زمانی که آنها اجساد شوهرانشان را از شفاخانه جمعآوری کردند، فراهم کردند. این پول جایگزینی برای کمکهای بلندمدت مورد نیاز خانوادهها نبود. همسر احمد گفت: «اکنون بدون هیچ امیدی به آینده، بیشتر روزها غذا نمیخوریم. این زندهگی جدید ما است.»
یک خانواده از مزار شریف سه عضو خود را از دست داد: رحمتالله 40 ساله، اسدالله پسر 15 سالهاش و محمدعلی، یک برادرزاده 24 ساله که از دایکندی در مرکز افغانستان برای تحصیل و آمادهگی گرفتن برای امتحان کانکور به این ولایت سفر کرده بود. هر سه هنگام نماز خواندن در مسجد سه دکان کشته شدند. اکنون خانواده پنجنفره فاقد نانآور هستند. خواهرزاده رحمتالله میگوید: «اگر با سه جسد روبهروی خانهتان برخورد میکردید، چه احساسی داشتید؟ همه در محله مبهوت و لال شده بودند. وضعیت وحشتناک و تکاندهنده بود.»
انفجار در لیسه عبدالرحیم شهید در 19 اپریل در دروازه مکتب بین ساعت 9:45 تا 9:55 صبح، زمانی که دانشآموزان صنف دوازدهم در حال خروج بودند، روی داد. 20 تن کشته یا مجروح بین 16 تا 53 سال سن داشتند.
سیدمحمدحسین، 53 ساله، یکی از ساکنان محلی، صدای انفجار را شنید و به کمک قربانیان شتافت. انفجار دوم، 30 دقیقه بعد، او را بلافاصله کشت. پسرش به دانشآموزان مجروح کمک میکرد، اما نمیدانست که پدرش نیز در میان قربانیان است. پسر حسین گفت: «من یکی از اولین افرادی بودم که برای کمک آمدم. من اجساد را حمل کردم. هفت دانشآموز و دو تن از ساکنان محل کشته شدند، اما من نمیدانستم یکی از آنها پدرم است.»
حسین هشت فرزند داشت: شش دختر و دو پسر. او نانآور خانواده بود و پس از مرگش، پسر بزرگش، 22 ساله، مسوول همه شد.
پیامدهای جسمی و روانی
بسیاری از صدها مجروح در حملات سال گذشته بهطور کامل بهبود نخواهند یافت. دولت قبلی افغانستان به زخمیان حملات و اعضای خانوادههای کشتهگان، کمک مالی میکرد. بازماندهگان و خانوادههای قربانیان حملات اخیر گفتند که از دستورالعملهای طالبان برای حمایت مالی یا تعیین مبلغی که قرار است ارایه شود، آگاه نیستند.
انفجار در لیسه عبدالرحیم شهید، شیشههای آشپزخانه خانه مجاور را شکست. این به شنوایی صفیه 16 ساله که در آشپزخانه بود، آسیب زد و او دیگر نمیتواند صحبت کند. پدرش که یک کارگر روزمزد است، روزانه حدود 250 افغانی (سه دالر) درامد دارد. آنها قادر به پرداخت هزینههای درمانی نیستند. چندین مقام طالبان از خانه آنها دیدن کردند، اما هیچ کمک مالی نکردند.
بصیراحمد، 28 ساله، یک تکنسین فناوری اطلاعات، گفت که بازوهایش در بمبگذاری مسجد سه دکان مجروح شد. او گفت: «فکر نمیکنم هرگز بتوانم خطوط انترنت را با این بازوها تنظیم کنم. شغل من، به من نیاز دارد که سازههای بلند را بالا ببرم. من قدرتی در بازوهایم ندارم.» او همچنین گفته بود که آسیب دیده است: «هرجا که میروم، معتقدم که یک انفجار در حال وقوع است. من هر روز آن کابوس را میبینم.»
سیدمحمد 27 ساله که چند سال قبل از ترس حمله دانشگاه خود را ترک کرده بود، در میان کشتهگان انفجار مسجد سه دکان بود. پدرش گفت که نامزدش معصومه در شوک به سر میبرد و غذا نمیخورد و نوشیدنی نمینوشد. مادر محمد گفت که او دچار اضطراب و بیخوابی بوده و داروهای تجویز شده توسط دو پزشک کمکی نکرده است.
احمدشاه، 22 ساله، در بمبگذاری در مسجد سه دکان که پدر 50 سالهاش را کشت، مجروح شد. انفجار بازوی چپ او را زخمی کرد و او قادر به کار نبود. پزشکان به او توصیه کردند که برای مراقبتهای بیشتر به هند سفر کند، اما او توان پرداخت هزینه آن را نداشت.
محمد، دانشآموز عاشق فوتبال، در حمله ماه اپریل بر مرکز آموزشی ممتاز، آسیب جدی دید که باعث شد او قادر به راه رفتن نباشد. خانواده او نمیتوانند هزینه سفر او به هند یا پاکستان را برای مراقبتهای پزشکی تخصصی که به گفته پزشکان برای بهبود کامل نیاز دارد، بپردازند. محمد گفت: «مردی را دیدم که خودش را منفجر کرد. چند روز قبل از انفجار، او به مرکز ما مراجعه کرد و خود را بهعنوان دانشجو ثبت نام کرد.» محمد گفت که چهره بمبگذار را در ذهن دارد.
زمان، 17 ساله، در حمله به لیسه عبدالرحیم شهید زخمی شد. مقامهای طالبان پنج هزار افغانی (55 دالر) به او دادند، اما او بدون معالجه بیشتر نمیتواند به اندازه کافی خوب بشنود تا به مکتب بازگردد.
اثرات حملات بر حقوق و آزادیهای اساسی
این حملات، برای اعضای جامعه هزاره و شیعه، استفاده از حقوقشان در زمینه آموزش، انجام مراسم مذهبی و سایر آزادیهای اساسی را اگر نگوییم غیرممکن، دشوار کرده است. بسیاری از آنها دریافت مراقبتهای بهداشتی را دشوار میدانند و میگویند که از بیرون رفتن در اماکن عمومی، احساس امنیت نمیکنند. آنها اکنون از شرکت در اجتماعات و استفاده از حملونقل عمومی و سایر مکانهای عمومی، اجتناب میکنند.
مسجد سه دکان در مزار شریف پس از حمله به آن، تعطیل شد. بسیاری از خانوادهها همچنین میگویند که ماندن فرزندانشان در خانه امنتر، بهتر از خطر هدف قرار گرفتن در مکتب است.
سیره، یک باشنده کابل با چهار پسر، گفت که فرستادن پسرانش به مکتب یا جاهای دیگر را متوقف کرده است. او و شوهرش دیگر در مراسم مذهبی شرکت نمیکنند، مگر اینکه کاملاً ضروری باشد.
دانشآموزان زخمی نیز به دلیل مراقبتهای پزشکی ناکافی قادر به بازگشت به مکاتب نیستند. علیرضا، 18 ساله، دانشآموز لیسه عبدالرحیم شهید، به دلیل آسیبدیدهگی در پاها و گوشهایش، نتوانسته در صنف حاضر شود. چند دانشآموز دیگر گفتند که از ترس امنیت خود، دیگر به مکتب نمیروند. رضا میگوید: «بیشتر همکلاسیهای من بعد از این فاجعه دیگر به مکتب نرفتند. زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفتند، به جای یک صنف 50 نفری، فقط 25 نفر بودند. اکنون، در نتیجه حمله اخیر به مکتب ما، در حال حاضر تنها 10 تا 15 کودک شرکت میکنند.»
محمدحکیم، همکلاسی علیرضا، میگوید: «اگر قرار باشد بمیرم، میمیرم، اما تا زندهام به مکتب میروم.» اما ترکشهای گلوله در پاهایش باعث شده که نتواند حتا در مسافتهای کوتاه راه برود. او امیدوار است که زخمهایش خوب شود و بتواند دوباره راه برود و به مکتب برگردد.
توصیهها
- شاخه خراسان داعش و سایر گروههای مسلح باید بهطور کامل از قوانین بشردوستانه بینالمللی تبعیت کنند و تمام حملات علیه غیرنظامیان را متوقف سازند و فرماندهان مسوول سوءاستفادههای جدی را مجازات کنند.
- طالبان باید بهطور کامل از قوانین بشردوستانه بینالمللی تبعیت کنند و کسانی را که مسوول سوءاستفادههای شدید هستند، بهطور مناسب تحت پیگرد قانونی قرار دهند.
- مقامهای طالبان باید از اقلیتهای در معرض خطر، از جمله هزارهها و شیعیان، محافظت کنند و از حقوق آنها برای دسترسی به آموزش و عبادت بدون ترس اطمینان یابند.
- طالبان باید با جوامع در معرض خطر و گروههای جامعه مدنی برای محافظت از نهادهای غیرنظامی آسیبپذیر در برابر حمله، از جمله مکاتب، شفاخانهها، عبادتگاهها و سایر نهادهای اجتماعی، مشورت کنند.
- طالبان باید از حمایت کافی برای مراقبتهای صحی اضطراری، مانند خدمات آمبولانس و حمایت روانی اجتماعی (سلامت روان) اطمینان حاصل کنند.
- طالبان باید به بازماندهگان حملات و اعضای خانوادههایشان حمایت مالی کنند، با تمرکز ویژه بر کمک به خانوادههایی که نانآورشان را از دست دادهاند، از جمله زنان سرپرست خانوار، و باید دستورالعملهایی را برای ارایه این حمایت صادر کنند.
- طالبان باید به تمام موارد نقض حقوق زنان، از جمله مواردی که کسب درامد را دشوارتر میکند، پایان دهند.
- طالبان باید از حمایت کافی برای خدمات بهداشت روانی و حمایت روانی اجتماعی از بازماندهگان و شاهدان حملات، اطمینان حاصل کنند.
- طالبان باید اطمینان حاصل کنند که کودکانی که دارای معلولیت هستند، باید بتوانند بهطور برابر به مکتب دسترسی داشته باشند.
- دولتهایی که با طالبان در تعامل هستند، باید خواستار حفاظت بهتر از جوامع هزاره و شیعه شوند و باید سازوکارهایی را برای تقویت پاسخگویی در قبال جنایات مرتکب شده در افغانستان، از جمله علیه جوامع هزاره و شیعه، تشویق و حمایت کنند.
- همه دولتها باید اخراج اجباری به افغانستان را به حالت تعلیق درآورند و درخواستهای پناهندهگی و سایر اشکال حمایت بینالمللی برای هزارهها و دیگر اقلیتهای قومی و مذهبی تحت آزارواذیت در افغانستان را مورد ارزیابی قرار دهند.