هرچند کار شاقه توسط کودکان یک پدیده همیشهپیدا در کشور است، اما افزایش فقر و تنگدستی خانوادههای بیشتری را واداشته تا کودکان خود را برای کاسبی به بازار بفرستند. سلطه طالبان بر کشور و به دنبال آن توقف حمایتهای مالی کشورهای حامی و مسدود شدن داراییهای بانک مرکزی افغانستان، از عواملی خوانده میشود که فقر را گسترش داده است. با این وصف کودکان مجبورند برای تمویل و تأمین مخارج خانوادههایشان کار کنند. بیشتر کودکان کارگر رضایت ندارند که کار کنند، اما از روی اجبار به کارهای شاقه در بیرون از خانه میپردازند. بلخ از ولایتهایی است که گواه افزایش میزان کودکان کار نسبت به سال گذشته بوده است. مسوولان ریاست کار و امور اجتماعی طالبان در بلخ میپذیرند که شمار کودکان کارگر در این ولایت در مقایسه به سال گذشته دستکم دو برابر افزایش یافته است.
وحید، کودک چهاردهسالهای است که در سطح شهر مزارشریف باربری میکند. او در یکی از مکاتب خصوصی تا صنف پنجم درس خوانده و به گفته خودش اولنمره صنف بوده است. اکنون اما به دلیل مشکلات اقتصادی مکتب را ترک کرده و مشغول پیدا کردن نفقه خانواده است.
این کودک کارگر میگوید که دوست داشته درس بخواند و در آینده پیلوت شود، اما حالا مجبور است کار کند و در سطح شهر بارها را انتقال دهد تا خودش و دو خواهرش از گرسنهگی هلاک نشوند. آنچنانی که وحید توضیح میدهد، مادر و پدرش فوت شدهاند و او با خواهرانش در وضعیت ناگوار اقتصادی به سر میبرند.
با افزایش دامنه فقر در سطح کشور کودکان زیادی در گوشه و اطراف شهرها به چشم میخورند که مسوولیت تأمین نفقه خانواده را در آوان کودکی بر دوش میکشند.
فیروز ۸ ساله، کودک دیگری است که پدرش را در جنگ بغلان از دست داده و حالا مجبور است خانواده نُهنفری را سرپرستی کند. او با تن لرزان روی جادههای پربرف مصروف فروش خریطههای پلاستیکی است. فیروز میگوید که روزانه بین ۵۰ تا ۸۰ افغانی کاسبی میکند. تن لرزان او دل هر رهگذری را به درد میآورد.
مژگان، کودک دیگری است که قبلاً با مادرش بهعنوان ملازم یکی از مکاتب دولتی کار میکرد، اما حالا به دلیل بسته بودن مکاتب مجبور است با مادرش تکدیگری کند. مژگان میگوید: «پدرم فلج است و یک برادر پنجساله دارم که مشکل قلبی دارد. چیزی برای خوردن و گرم کردن خانه نداریم. زمستان بسیار یخ است.»
مانند وحید، فیروز و مژگان صدها کودک دیگر با روح و روان خسته در سطح شهر مزارشریف برای به دست آوردن لقمه نانی جان میکَنند. این کودکان در کنار آسیبهای جسمی، آسیبهای روحی و روانی را نیز تجربه میکنند. آنان حق دارند در دنیای کودکانه خود سیر کنند و در این سنوسال مکتب بروند، آموزش ببینند و زندهگی آسوده را تجربه کنند، اما افزایش فقر و بازیهای کلان سیاسی کودکان را از ابتداییترین حقوقشان محروم ساخته است.
با این حال، مسوولان ریاست کار و امور اجتماعی طالبان در بلخ میگویند که در جریان یک سال گذشته آمار کودکان کارگر در شهر مزار شریف بیش از دو برابر افزایش یافته است. نصیراحمد ابو خالد، رییس کار و امور اجتماعی طالبان در ولایت بلخ، میگوید که این نهاد با همکاری «یونیسف» چندی پیش یک سروی را برای تهیه آمار کودکان کارگر انجام داده است. براساس این بررسی، در حال حاضر نزدیک به دو هزار کودک کارگر در جادههای شهر مزار شریف مشغول کارهای شاقهاند. این بررسیها همچنان بیان میکند که شمار کودکان کارگر در شهر مزارشریف سال گذشته حدود 965 تن بوده است.
از سوی دیگر فعالان مدنی خلاف ادعای مسوولان ریاست کار و امور اجتماعی طالبان در بلخ، میگویند که حضور کودکان کارگر در جادههای شهر مزار شریف بیشتر از چیزی است که از سوی مسوولان محلی طالبان ارایه میشود.
سلیمان (نام مستعار) فعال مدنی، در صحبت با روزنامه 8صبح میگوید: «امکان دارد که آمار کودکان کارگر بیش از چهار هزار تن باشد؛ زیرا در تمام نواحی شهر مزارشریف حضور گسترده کودکان کارگر دیده میشود.» او میافزاید: «در اواخر سالهای دوره جمهوریت بیش از دو هزار و 500 کودک در جادههای شهر مزارشریف مشغول کارهای شاقه بودند، اما حالا که فقر و تنگدستی از 47 درصد به 97 درصد افزایش یافته است، بیانگر آمار وحشتناک است که فقر در این کشور داد میزند.» به سخن او، مسوولان محلی طالبان برای پنهان کردن ضعف خود، تلاش میورزند آمار کودکان کارگر را کمتر نشان بدهند.
حمیدالله، یکی از فعالان حقوق بشر، با ابراز نگرانی از حضور گسترده کودکان کارگر در سطح شهر میگوید: «در صورتی که برای جلوگیری از گسترش فقر و بیکاری در کشور اقدام صورت نگیرد، امکان دارد که وضع کودکان بیشتر از این بد شود.» این فعال حقوق بشر همچنان خاطرنشان میسازد که در حال حاضر در هیچ نقطه ولایت بلخ نهادی پیدا نمیشود تا قضایای خشونت علیه کودکان را تعقیب و بررسی کند.
آسیبپذیری کودکان در برابر کار
کودکان کار در شرایط نامطلوبی از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک به سر میبرند. این کودکان میتوانند بهراحتی بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقان یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانههای فساد و… قرار بگیرند. همچنان عدم بهرهگیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان را در ایجاد یک زندهگی سالم از این از کودکان سلب میکند.
بهطور کلی کودکان کار به دلیل داشتن وضعیت عاطفی نامناسب و شرایط خاص زندهگی، دارای روحیه حساس و از نظر عاطفی آسیبپذیرتر از کودکان همسنوسال خود هستند. بنابراین بیتوجهی و نادیده گرفتن این کودکان باعث نهادینه شدن خشم پنهان در ناخودآگاه آنان میشود و در بزرگسالی باعث بروز بسیاری از ناهنجاریها در جامعه خواهد شد.
با این وصف، داکتر مهدی آریان، روانپزشک، میگوید، از آنجایی که کودکان کار از محبت و دنیای کودکانه محروم بزرگ میشوند، بهشدت آسیبهای اجتماعی را برمیدارند و احتمال زیادی میرود که در بزرگسالی به افراد خشن، پرخاشگر و حتا افرادی که میتوانند به جامعه آسیب بزنند، تبدیل شوند. این رواندرمان میافزاید که نابرابریهای اجتماعی، خشونتها و آزارواذیت از سوی مردم سبب میشود تا کودکان عقدهای به بار آیند.
آقای آریان اضافه میکند: «مردم در برابر کودکان کارگر با دید یک ابزار میبینند و همیشه مورد استفاده قرار میدهند. این کار باعث میشود که کودک از جامعه فاصله بگیرد و در آینده به یک خطر جدی در جامعه تبدیل شود.»
نگرانیهای سازمانهای بینالمللی از گسترش فقر و افزایش تعداد کودکان کارگر
سازمانهای حمایت از کودکان شورای مهاجران ناروی (ان.آر.سی)، پاملرنه و ورلد ویژن انترنشنل نیز گفتهاند که آمارهای تازه نشان میدهد که ۲۸ میلیون شهروند افغانستان از جمله ۱۴ میلیون کودک، به کمکهای فوری بشری نیاز دارند.
از سوی دیگر، عبدالله عبدالرزاق دردری، رییس برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) در افغانستان، خط فقر کنونی در کشور را بیش از ۹۰ درصد برآورد کرده است. عبدالله عبدالرزاق دردری گفته است: «افغانستان در آستانه فاجعه قرار دارد و 90 درصد از مردم این کشور زیر خط فقر قرار دارند.» آقای دردری همچنان افزوده است: «میتوان چنین برداشت کرد که نزدیک به ۹۰ درصد کودکان در افغانستان به نحوی در کمک به خانواده خود برای تأمین معیشت سهیماند.»