انجماد فکری و زن‌ستیزانه طالبان

نسترن امیری

زنان افغانستان رنج‌های زیادی را در پنج سال نخست حاکمیت طالبان متحمل شده بودند. طالبان بعد از آن‌که در سال ۱۹۹۶ کابل را به تصرف خویش درآوردند، این امر تاثیرات وسیعی بر جایگاه زنان در جامعه افغانستان به‌خصوص در شهرها داشت. در همان اوایل آنان فرامینی را صادر کردند که براساس آن دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها به روی دختران بسته شد و زنان از کار کردن در بیرون و یا ترک کردن منزل بدون چادری و محرم شرعی منع شدند. این‌همه محدودیت بر زنان، تبدیل به کابوسی وحشت‌ناک شده بود. طالبان با کار کردن زنان در نهادهای حکومتی و سازمان‌های غیرحکومتی داخلی و بین‌المللی به‌شدت مخالف بودند. آنان با پخش تعدادی از شب‌نامه‌ها با امضای مقام‌های نام‌نهاد خود، بیشتر زنان شاغل را هشدار می‌دادند که باید وظایف خود را ترک کنند، در غیر آن اختطاف یا کشته می‌شوند. چنان‌چه ما شاهد کشته شدن تعداد زیادی از زنان در سال‌های گذشته بوده‌ایم.

زنان افغانستان می‌توانستند با حمایت و پشتی‌بانی علمای مذهبی به حقوق‌شان دسترسی پیدا کنند، اما روال در افغانستان این‌گونه نبوده است. رهبری این علما کسانی بوده‌اند که در دهه‌های گذشته هیچ‌گونه فتوایی در ارتباط به حمایت از حقوق و آزادی‌های زنان صادر نکرده‌اند. برعکس در بهار ۲۰۱۲ شورای علمای افغانستان فتوایی صادر کرد که براساس آن زنان تابع مردان خوانده شدند. علما اظهار داشتند که زنان نباید در مکان‌های مختلط کار یا تحصیل کنند. سفر بدون محرم شرعی نیز برای زنان ممنوع دانسته شد. آن فتوا تفاوت چندانی با فتواهای ملا‌های طالبان نداشت.

زنان افغانستان نه‌تنها با یک گروه افراطی مقابل بودند، بل با یک جامعه زن‌ستیز نیز دست به گریبان بودند. بخشی از جامعه، هم‌فکر طالبان بود‌. زنان افغانستان در پنج سال حاکمیت گذشته طالبان، سیاهی، ظلم و وحشت را تجربه کردند که به‌سان امروز، مورد ضرب‌و‌شتم ماموران امر به معروف و نهی از منکر طالبان قرار می‌گرفتند. فرامین طالبان در دوره طالبان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ هیچ نوع آزادی و حقوقی را برای زنان قایل نشده بود. طالبان خواستار اجرای قوانین شرعی به شدیدترین شکل آن بودند، به‌خصوص این عمل در مورد زنان با بی‌رحمی تمام اجرا می‌شد. این گروه زنان را طی محاکم صحرایی محکوم و سنگ‌سار می‌کردند. اعمال فرمان سنگ‌سار طالبان، به خاطر ایجاد ترس عمومی از مجازات شرعی مطلوب از طالبان و محافظه‌کاران مذهبی است. ما در سال‌های گذشته، شاهد محاکمه صحرایی زنان زیادی در ولایات افغانستان بودیم.

با وجود این‌همه مشکل‌، محدودیت‌ها و زخم‌های ناسوری که به روح و پیکر زنان از سوی این گروه در پنج سال حاکمیت نخست‌شان وارد شد‌، زنان هنوز سر تسلیم فرو نیاورده‌اند. پس از شکست آشوب‌گران طالب در سال ۲۰۰۱، فرصت‌های زیادی برای همه اقشار جامعه در افغانستان مهیا گردید. مکاتب و دانشگاه‌ها به روی زنان باز شد و آن‌ها اجازه یافتند تا در اجتماع و صحنه‌های سیاسی و اقتصادی حضور یابند، تعلیم و تحصیل کنند و حق کار در نهادهای حکومتی و غیرحکومتی را به دست بیاورند. زنان توانستند که خود را در حکومت شریک بسازند. آن‌ها طی ۲۰ ‌سال گذشته توانستند در پست‌های بالا، شانه‌به‌شانه مردان کار کنند و دستاورد‌های زیادی داشته باشند. آنان خود را از طریق تریبون‌های بین‌المللی، به جهان نیز معرفی کردند.

بعد ۲۰ سال زحمت و کسب این‌همه دستاورد‌، اکنون این زنان به گذشته‌ تنگ و تاریک برگشته‌اند. نسل دیگری از زنان نیز در منجلاب بدبختی، وحشت و ظلم طالبانی گیر افتاده‌اند. پس از سقوط جمهوریت و روی‌کار‌آمدن دوباره طالبان، این گروه عین محدودیت‌های ۲۰ ‌سال قبل را بی‌هراس از هیچ قانونی، بر زنان وضع کرده است. امروز در حضورداشت رسانه‌ها و دوربین‌های جهانی زنان را در ملاء عام شلاق می‌زنند و زندانی می‌کنند.

طالبان در نخستین اقدام سخت‌گیرانه خود در برابر زنان، دروازه‌های مکاتب را به روی دانش‌آموزان دختر بستند و زنان را از کار در نهاد‌های دولتی و غیردولتی منع کردند. طالبان به این عقیده‌اند که قلمرو کار زنان خانه است و بر‌اساس احکام شریعت جایز نیست که زن بیرون از خانه مشغول کار باشد. علاوه بر آن، طالبان پس از مدتی دروازه‌های دانشگاه‌ها و مکان‌های تفریحی و ورزشی را نیز به روی زنان و دختران بسته‌اند. از دید طالبان، حضور زنان در اجتماع باعث هرج‌و‌مرج جنسی می‌شود که شریعت آن را نهی کرده است. گویا وضع محدودیت‌ بیشتر بر زنان، نشان از وفاداری طالبان به شریعت است.

طالبان از هیچ تلاشی برای حذف کلی زنان از جامعه دریغ نمی‌ورزند. این گروه برای رسیدن به اهدافش،‌ با باج‌گیری از جهان و مجبور ساختن آن‌ها به وارد شدن به تعامل با این گروه و به رسمیت شناختنش، هر نوع محدودیت‌ را بر زنان وضع کرده‌اند. طالبان تعداد زیادی از زنان معترض و فعال مدنی را که برای حقوق‌شان به جاده‌ها ریخته بودند و دادخواهی می‌کردند، به‌شکل سیستماتیک مورد هدف قرار داده، آن‌ها را اختطاف و زندانی کرده و به ‌قتل رسانده‌اند.

مبارزه برای حقوق زنان، سیاسی‌ترین موضوع اجتماعی در تاریخ معاصر افغانستان بوده است. زنان افغانستان طی یک‌و‌نیم سال حاکمیت کنونی طالبان، برای حقوق فردی و انسانی‌شان عدالت‌خواهی کرده‌اند. آنان از هر نوع عقب‌گرد نسبت به حقوق‌شان ابراز نگرانی می‌کنند. طالبان اما با زور سلاح بالای مردم افغانستان حکم می‌رانند و هر نوع خواسته‌ خود را بر آن‌ها تطبیق می‌کنند. این گروه تفسیری خشن از شریعت اسلامی و عرف و سنت پشتون‌ها ارایه می‌کند.‌ البته گفتنی است که بخشی از جامعه پشتون، سیاست‌های زن‌ستیزانه طالبان را پذیرفته‌ است. در سایر ولایات افغانستان اما حاکمیت طالبان مورد پذیرش مردم قرار ندارد و همواره با مقاومت مواجه بوده است. در نتیجه می‌توان گفت که دیدگاه طالبان نسبت به زنان پیوند ارگانیک با هویت این گروه دارد. بناءً انتظار چرخش اساسی در رویکرد طالبان نسبت به زنان واقع‌بینانه نیست.

طالب و تفکر طالبانی هرگز در قبال زنان تغییرپذیر نیست. اندیشه طالبان از ظهور تا کنون در یک انجماد مطلق قرار دارد و در مقابل حقوق و آزادی زنان کمترین انعطافی نداشته‌ است. زنان نیز در این عصر با یک گروه عقب‌گرا و تاریک‌اندیش مقابل‌اند؛ گروهی که با زور، ظلم و ترور می‌خواهد حاکم مردم باشد.

دکمه بازگشت به بالا