پس از تسلط طالبان بر افغانستان و بسته شدن بسیاری از منابع عایداتی کشور، هجوم سرسامآور طالبان به معدنکاری در مقیاسهای بلند، از جهتهای مختلف قابل بررسی و حتا نگرانی است. رشد بالاتر از ۱۶ درصد صادرات زغالسنگ به پاکستان، افزایش استخراج معادن نفرایت و چراغ سبز نشان دادن به شروع کار استخراج معدن مس عینک از سوی وزارت معادن و پترولیم طالبان، نشانههایی از هجوم این گروه بر معادن کشور است. اما آنچه روشن نیست، این است که تا چه میزان پروسههای معدنکاری سالم و معیاری است تا این گنجها همچنان ضایع و غارت نشود.
در دهههای گذشته ذخایر معدنی افغانستان یکی از مهمترین و بهترین منابع عایداتی برای طالبان بود. درامد سالانه طالبان از رهگذر اخاذی از شرکتهای استخراجی و معدنکاریهای خودسر که پایههای اقتصادی این گروه را استوار نگه میداشت، به صدها میلیون دالر میرسید. با توجه به اهمیت این موضوع، نگاه طالبان نسبت به ذخایر معدنی همواره از یک خط باریک میگذشت و آن چشمپوشی بر هر گونه معیار و اساسات معدن کاری و بدون نظر گرفتن تمام مفردات حقوقی و محیط زیستی آن، فقط برای کسب درامد بوده است. این طرز دید نسبت به ذخایر طبیعی که نهتنها حق ساکنان فعلی کشور است، بلکه حق طبیعی نسلهای فردا نیز است، باعث بروز آسیبهای زیادی میشود. معدنکاریای در آن اساسات معدنکاری و قوانین علمی و حقوقی رعایت نشود، کشور را درگیر مصبیتهای بیشتر خواهد کرد.
انعامالله سمنگانی، معاون سخنگوی طالبان، در ماه حمل امسال بهگونه رسمی اعلام کرد که درامد وزارت معادن و پترولیم طالبان در سال ۱۴۰۰خورشیدی شش میلیارد و ۶۳۴ میلیون افغانی بوده است. این مبلغ تنها بعد از سقوط دولت پیشین تا پایان سال ۱۴۰۰ از بهرهبرداری معادن به جیب طالبان واریز شده است. پیش از این نیز طالبان مبالغ هنگفتی از این دریچه به دست میآوردند.
این راه به کجا میرود؟
چنانچه گفته شد، استخراج منابع منرالی خارج از معیارهای معدنکاری و بهصورت غیرمسلکی، بیش از آنکه مفاد داشته باشد، عوارض بلندمدتی دارد که تجربه آن در کشورهای درگیر مصیبت منابع به کثرت یافت میشود.
تاثیر صنایع استخراجی بالای محیط زیست
حین استخراج معادن مواد مفیده، پروسه آلوده شدن اتمسفیر توسط فضولات مضر در ارتباط به استخراج و طبیعت جیولوجیکی معادن، با درنظرداشت تولیدات معادن انجام مییابد. این مواد که حین پروسه استخراج بالای محیط زیست تاثیر منفی برجا میگذارد، به اشکال گرد و گاز بخارات اجسام مایع، جامد و غیره عرض اندام میکند.
حین استخراج معادن مواد مفیده، گازات کاربن مونو اکساید، کاربن دای اکساید، اکسایدهای نایتروجن، هایدروجن سلفاید، سلفردای اکساید، هایدروجن، میتان و هایدروکاربنهای مختلف، امونیاک، بخارات ارسینک و سیماب، آنهایدرایتهای مختلف و مواد رادیواکتیف در فضا پخش میشود. میتوان از اجرای امور انفجاری در پروسه استخراج معادن از اعماق زمین بهحیث یکی از عوامل آلودهگی اتمسفیر یادآور شد که در نتیجه آن، مقدار زیادی از گازات مضر و گرد مانند ستول، شتولنیه و شورف، از فضای استخراج شده به وسیله حفریات معدنی به سطح زمین میرسد. با وصف آن مقدار زیاد کاربن مونو اکساید حین پیشبرد امور انفجاری در معادن برهنه نیز به سطح اتمسفیر پرتاب میشود.
در سالهای اخیر در معادن زیرزمینی سنگهای معدنی حجم استفاده از تجهیزات با محرکههای دیزلی افزایش یافته است. محرکه فوقالذکر که برای اجرای امور مختلف در نظر گرفته شده، برای خروج گازات سلندری بوده که از موجودیت بیش از ۵۰ مرکبات سمی حکایت میکند. یک مقدار زیاد گازات مضر مانند کاربن مونو اکساید و کاربن دای اکساید، در نتیجه استخراج مواد مفیده معدنی از اعماق زمین به سطح اتمسفیر پرتاب میشود. در نتیجه آن، اکساید شدن و احتراق زغالسنگ و سنگهای معدنی در اعماق و همچنان سطح زمین رخ میدهد. با وصف آن، خودسوزی احجار بیکاره با زغالسنگ در انبارهایی که در سطح زمین تشکیل میشود، نیز باعث پرتاب گازات مضر به اتمسفیر میشود. از موسسات صنایع استخراجی همواره با کمیت بیشتر ذرات کوچک منرالی و گرد پراگنده شده، به حالت تعلیق و یا به اشکال خاکستری به اتمسفیر پرتاب میشود. علاوه بر آن، گرد پراگنده در سطح زمین و یا در سطح مخازن، با آب ترکیب شده و در نتیجه امکان تجمع فلزات مضر و یا منرالها در سطح زمین و مخازن آب عضوی با غلظت غیرمجاز به وجود میآید.
خطرات معدنکاری در افغانستان
در تمام کشورهایی که از صنایع استخراجی خود برای رشد اقتصاد ملی استفاده میکنند، خطرات معدنکاری به مسالهای جدی بدل شده است. در آن کشورها اما تا حد زیادی به این مشکل رسیدهگی شده است. در افغانستان به خطرات پروسه استخراج معدن نهتنها توجه نشده، بلکه با معدنکاران غیرمسلکی و مدیریت ناسالم، به میزان این خطرات افزوده شده است. نتیجه این کار، قربانی گرفتن سالانه از معدنکاران در سطح کشور است.
آسیبهاي تروماتیک دامنه وسیعی از مشکلات جزیی تا مرگ را در پی دارد. علل معمولی آسیبهاي کشنده شامل ریزش صخره، حریق، انفجار، تصادفات وسایل متحرك، سقوط از ارتفاع، به تله افتادن و الکتریسته میشود. علل غیرمعمول شناخته شده، صدمات کشنده شامل جاری شدن سیل ناشی از کارهاي زیرزمینی، هوای دم کرده و محبوس شدهگی ناشی از مسدود شدن غارها است.
در کنار این، بیماریهایی که در اثر دوام کار بهصورت غیرمسلکی در معادن جان معدنکاران را تهدید میکند، نیز بسیار است؛ از بیماری سیلیکوزیس گرفته تا بیماریهای روانی که روزانه جان معدنکاران را تهدید میکند. بهعنوان نقطه خطر باید به آن توجه جدی صورت گیرد.
در افعانستان معدنکاران از دانش ابتدایی معدنکاری هم محروماند. اشتباهات و سهلانگاریهای نیروی انسانی به دلیل کمبود آموزش ایمنی و استخراجی، میتواند منجر به ایجاد حوادث و مخاطرات متعددی هم برای خود فرد و هم برای همه پرسونل معدن شود. به همین دلیل، گذراندن دورههای آموزشی مسایل ایمنی و افزایش دقت و تمرکز توسط همه پرسونل در زمینه کاری، ضروری و الزامی است تا از ایجاد حوادث جبرانناپذیر جلوگیری شود. علاوه بر کارگران معدن، مدیران و سرپرستان نیز باید دورههای آموزشی ایمنی و بهداشت را بگذرانند تا خطرات و شرایط ناامن موجود در معدن را شناسایی کنند و در صدد حل آنها برایند.
نبود کادرهای متخصص نگرانی را دو برابر میکند
پس از روی کار آمدن طالبان، افعانستان با سطح بیپیشینه فرار مغزها روبهرو شده است. سکتور معادن نیز از این امر مستثنا نیست. تعداد زیادی از متخصصان کارفهم، افغانستان را ترک کردهاند. اکنون مدیریت به دست کسانی افتاده است که حتا معلومات ابتدایی درباره معادن ندارند. وجود چنین افراد در بخشهای کلیدی مدیریتی، آن هم در زمانی که طالبان به سوی استخراج منابع منرالی خیز برداشتهاند، نگرانی از غرق شدن دوباره افغانستان به مصبیت منابع را چندبرابر میکند. همچنین عدم شفافیت در عقد قراردادها و استخدام کارگران ساده محلی در معادن، خطرات معدنکاری را فزایش داده و باعث آن خواهد شد تا معدنکاری در افغانستان همچنان خونآلود باقی بماند.