احتمال انقطابی‌شدن بیش‌تر

تحولات اخیر نشان می‌دهد که انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر جامعه را انقطابی می‌سازد. در انتخابات سال ۲۰۱۴ هم جامعه انقطابی شده بود و این امر خطر کلانی برای سلامت کشور آفرید. آن انتخابات جنجالی شد و خطر رویارویی قومی به اوج رسید. از آن‌جایی که احزاب سیاسی ساحه‌ی راهبردی سیاست را به دست ندارند، سیاست در کشور بیش‌تر هویتی شده است و احتمال آن بسیار بالا است که انتخابات بار دیگر جامعه را انقطابی بسازد. سخنان نامزدان انتخابات ریاست جمهوری به آدرس هم‌دیگر نیز نشان می‌دهد که تقابل هویتی در جامعه در حال شکل‌گرفتن است. احزاب سیاسی در کشورهای دیگر جامعه را به لحاظ فکری تقسیم‌بندی می‌کنند. احزاب چپ بیش‌تر طرف‌دار عدالت اقتصادی، ‌دولت رفاهی، افزایش خدمات عمومی، نظارت بیش‌تر دولت بر بازار، افزایش مالیات ثروت‌مندان و حمایت از اقشار کم‌درآمد و آسیب‌پذیر هستند. احزاب لیبرال خواستار دولت حداقلی، کاهش مالیات بر سرمایه‌داران، ‌ایجاد سهولت بیش‌تر برای سرمایه‌داران برای کارآفرینی، کاهش هزینه‌های عمومی و تعدیل نقش اقتصادی دولت به سود فرد هستند.

گرچه در این ‌اواخر در کشورهای غربی هم سیاست هویتی و احزاب دست‌راستی نقش پررنگ در سیاست پیدا کرده‌اند و انتخابات‌ها را می‌برند و در ۷۰ سال گذشته احزاب سیاسی در دموکراسی‌های جا افتاده و موفق شهروندان را حول افکار سیاسی تقسیم‌بندی کرده‌اند، ‌اما در افغانستان از آن‌جایی که احزاب سیاسی نقش زینتی دارند و فراتر از دیکور برای آنان کارکردی در نظر گرفته نشده است، سیاست هویتی پررنگ است. نامزدان انتخابات ریاست جمهوری و سیاست‌مداران به صورت علنی شعارهای قومی نمی‌دهند، ولی نحوه‌ی سیاست‌ورزی هویتی است. هر نامزد انتخابات ریاست جمهوری، بیش‌تر از همان حوزه‌ی قومی رأی می‌آورَد که خود را به آن متعلق می‌داند.

نامزدان انتخابات ریاست جمهوری در این دور تلاش کرده‌اند که متحدان جدی سیاسی از میان اقوام مختلف داشته باشند، ولی روشن است که آنان انتظار دارند که از حوزه‌ی قومی‌ای که به آن تعلق دارند، رأی بیش‌تر بیاورند. به همین دلیل است که نگرانی از انقطابی شدن جامعه افزایش یافته است. در وضعیتی که امریکا با طالبان به توافق می‌رسد و مذاکره برای آینده‌ی سیاسی کشور آغاز می‌شود، ایجاب می‌کرد که الیت سیاسی کابل و مجموع نیروهای سیاسی حوزه‌ی نظم جمهوری و قانون اساسی، هم‌سویی اختیار کنند؛ اما انتخابات و فضای کمپینی اجازه‌‌ی هم‌سویی نمی‌دهد. در چنین وضعیتی اگر کمیسیون مستقل انتخابات نتواند به موقع مشکلات تخنیکی را حل کند، جنجال سیاسی افزایش می‌یابد. کمیسیون مستقل انتخابات، ‌در انتخابات پارلمانی بسیار بد عمل کرد. بسیاری از محل‌های رأی‌گیری در انتخابات پارلمانی، در روز رأی‌گیری بسته ماند. شهروندان پشت در بسیاری از محل‌ها صف کشیدند، اما مواد انتخاباتی مورد نیاز به آن محل‌ها نرسید. در برخی از محل‌ها روز بعد انتخابات برگزار شد. انتخابات پارلمانی قندهار یک هفته به تعویق افتاد و در مرحله‌ی شمارش آرا و اعلام نتایج هم، کارهایی شد که نشان می‌داد یک حلقه‌ی قدرت‌مند دست به تقلب می‌زند. مثلاً نتایج انتخابات پارلمانی در ولایت کابل، به صورت بسیار سوال‌برانگیز تغییر کرد. شماری از نامزدانی که در نتایج ابتدایی آرای خیلی کم داشتند، در نتایج نهایی برنده اعلام شدند.

اگر مثلا در انتخابات ریاست جمهوری، برخی از محل‌های رأی‌گیری بسته بماند، مواد انتخاباتی به شماری از محل‌ها نرسد و در برخی از محل‌ها دستگاه بایومتریک کار نکند، جنجال‌های سیاسی بیش‌تر می‌شود. این مشکلات تخنیکی بر ضریب جنجال‌های سیاسی و هویتی می‌افزاید و برای همه‌ی نامزدان بهانه‌ی لازم را به دست می‌دهد تا نتایج انتخابات ریاست جمهوری را نپذیرند. روشن است که نپذیرفتن نتیجه احتمال جنجال‌های سیاسی و هویتی نفس‌گیر را بیش‌تر می‌سازد. وقتش است که الیت سیاسی کابل در مجموع در مورد این موضوع فکر کنند و به نتایج مشخص برسند. افغانستان نمی‌تواند یک بحران مضاعف را تحمل کند. کمیسیون مستقل انتخابات هم باید حساسیت وضعیت را درک کند و اصلاً اجازه ندهد که یک مشکل کوچک تخنیکی به وجود بیاید.

دکمه بازگشت به بالا