گرچه از جنس شیشهاند، مگر قویتر از پیشاند
هیچگاه مردم خود را آگاهانه یا ناآگاهانه جدا از حلقه و زنجیر عنعنات نمیدانند؛ حتا بیشتر کسانی که بیرون از این مرز و بوم زندهگی میکنند، دور از عنعنات نیستند، به خصوص قدرت بیشتر روند حاکمیت و صلاحیتهای مردسالارانه را دارند و زنها نیز تابع آناند.
در اصل زنها در ذات خود از قدرت خاصی برخوردارند و میتوان گفت که قدرتهای خفته و خاموش در وجود همهی زنها نهفته است. دقیقاً اگر بنگریم، هیچ انسانی قوی و با قدرت به دنیا نیامده است، مگر طوفانهای پر از خشم و خشونتآمیز، به زنها قوت بخشیده است تا در مقابل همهی بیانصافیهای موجود با تمام وجود بایستند.
نه تنها زنها، بلکه مردها هم باید در مقابل مشکلات و سختیهای زندهگی مقابله کنند و به گونهی خستهگیناپذیر قویتر از گذشته عمل نمایند.
با این حال افرادی هستند که تسلیم بیعدالتی شده و در مقابل آن سر خم میکنند. همچنان در جامعه زنهایی هستند که قویتر و عاقلانهتر از گذشته تابوشکنی میکنند و از خود ایستادهگی نشان میدهند. به این لحاظ مردها همیشه از وجود زنان قوی در هراساند با خود میگویند نکند روزی زنها قدرت و صلاحیت بیشتر به دست گیرند و مردها تابع آنها شوند و سهولتهایی را که مردان دارند از دست بدهند، بیخبر از آنکه زنها خیلی دلرحم و باصداقتاند. هر قدر زنها قدرتمندتر شوند، به همان اندازه مهربانتر خواهند شد. زنها که در عمق ظلم، ستم و خشونتهای بیرحمانه قرار دارند، میرزمند تا بتوانند دریچهای بیابند و از بند بیعدالتیها رها شوند.
زنان قوی به خود اعتماد بلند دارند؛ اینکه میدانند چرخهی زندهگی را چگونه به سوی آرامش، آسایش و ترقی سوق دهند و در نتیجه میتوانند راه درست را انتخاب کنند. زنهای قوی ارزش خود را میدانند و آگاهانه عمل میکنند، چرا که آنها هیچگاه به مقایسه با دیگران اهمیت نمیدهند.
زنان قوی در مقابل دردها و رنجها مانند فولاد و کوه استوار اند. این ایستادهگی و طاقت، نشانهی ضعف نه، بلکه مبین قوت و اعتماد به نفس بلند آنها است. مثال بزرگ در این چند سال اخیر دختر خانم جوانی است که از طریق رقابت آزاد به کرسی شهرداری یکی از ولایتها راه یافت و در مقابل مردان حاکم شجاعانه رزمید.
در جامعهای که تمام قوانین و روند زندهگی مردم در قیدوشرط قدرت و صلاحیتهای مردانه قرار دارد، زنان عاقل و دانشور با ظرافت و زیرکی ویژه از پلههای آتشین و زهرآگین عبور کرده و قد علم میکنند.
سیستم و حاکمیت موجود برای زنها یک جنگ بزرگ اما سرد را پشت سر میگذراند. زنان قوی جدوجهد میکنند تا خود را به قلهها برسانند. اینکه چرا تعداد معدود زنها تلاش میورزند تا در جامعه جایگاه خاص داشته باشند، برمیگردد به سطح سواد و اقتصاد آنها که تا هنوز بیشتر زنان اختیار کسب تحصیل را ندارند.
این قدرتطلبی زنها خالی از تأثیرگذاری بالای زنهای بیسواد نیست. اگر وضعیت زنان را در خانوادهها با ۲۰ سال قبل مقایسه کنیم، خواهیم یافت که تغییرات چشمگیری آمده است. مثلاً در گذشتهی نه چندان دور بیشتر زنها با انتخاب خود لباس خریداری نمیتوانستند و به دلایل خیلی عادی و جزیی مورد لتوکوب مردها قرار میگرفتند، اما فعلاً وضع بهتر شده است.
به هرحال زنها با صبر، تحمل و شکیبایی که دارند، به جنگجویان شجاع و نیرومند مبدل شدهاند و از اشتباهات گذشته خود آموخته و قویتر از قبل حرکت میکنند و نمیگذارند که چالشهای زندهگی بر آنها غلبه کند. امروز زنان در زندهگی خود گامهای بلندی را برمیدارند و هرگز به عقب برنمیگردند.
زنهای قوی از احساسات نمیترسند و با وجود اینکه میدانند شدیداً آسیبپذیر اند و بارها صدمه دیده و تهمت و افترا به آنها وارد شده، اما خاموش ننشستند و به مبارزه خود ادامه دادند. اگر واضحتر بگویم، اخبار سوءاستفاده از زنان در ارگ و نهادهای امنیتی و نظامی و چگونهگی راه یافتن زنان به پارلمان یا مقامات دولتی و غیردولتی، زنها را به عقب برنگشتاند، بلکه زنان درهای دولتمردان و سیاستگذاران را کوبیدند و تلاش کردند تا در عرصههای سیاستی، تجاری و اجتماعی پا به پای مردان به پیش بروند.
حقیقت دیگر این است که زنها هیچگاه تشنهی قدرت نیستند، اما توجه جدی به احترام و مساوات دارند. اگر گاهی اشخاصی به دیدگاه و نظریاتشان احترام نگذارند، در قدم اول زنها به آنگونه افراد ارزش قایل نمیشوند و در قدم دوم کوشش میکنند به گونهای حرف خود را بر کرسی بنشانند، به خصوص اینکه زنها نصف نفوس جامعه را تشکیل میدهند و همیشه آماده مقابله با نابرابریها در جامعه هستند تا اینکه حق خود را به دست آورند.
زنان قوی قلبی پر از بخشش دارند و هیچگاه نگاهی کینهآمیز و انتقامجویانه ندارند. عدم کینهورزی و داشتن صداقت و نظر بشردوستانهشان زیبایی خاصی را در روح و روانشان ظاهر کرده و لطافت بیشتری را خلق کرده است. زنان همیشه خواهان عدالت و آرامشاند.
صداقت بزرگ زنان قوی این است که آنها هیچگاه حقیقت را انکار نمیکنند. طوری که به همه معلوم است، زنان مرتکب تخلفات قانون نشدهاند و دستشان به خون و فساد اداری آلوده نیست، بلکه تا حد توان و بالاتر از آن وظایف خویش را به طور احسن و مسوولانه به پایهی اتمام میرسانند.
برای زنان صداقت بهترین سیاست است، به همین دلیل ترجیح میدهند با گفتن حقیقت مستحکم و استوار در مقابل قدرتهای مردانه بایستند و از خودگذری نشان دهند و حقیقت را چراغ زندهگی خود میدانند. با این حال اگر دولتمردان بدون بهانهجویی راه را برای زنان گشوده و تواناییهای آنها را در عرصههای مختلف مورد آزمون قرار دهند، نتیجه مطلوبی را به دست خواهد آورد.