به یاد دارم سالهایی که شاید هفت ساله بودم و در یکی از دورافتادهترین روستاهای بدخشان با پدر دهقانپیشه زندهگی میکردیم. پدرم روزی شوق کرد و تیپ خرید، یک برزهگاو را دادیم و در ازای آن یک تیپ گرفتیم. برای اولینبار گوش و دل ما در آغوش روستا با کاست و صدای میری/مهری «میرمفتون» آشنا شد.
از همان روزگاران دور آواز مفتون با عشق، شادی، طنز و سرخوشی گره خوره بود. همهجا کاستهایش یافت میشد و در میان عام و خاص طرفدار و دوستدار داشت و اکنون این دایرهی آشنایی و معرفت با هنر و آواز این خنیاگر آماتور گسترده شده و فراتر از مرزها صدای جادویی و طبیعی مفتون طنین انداخته و محبوبیت جهانی کسب کرده است.
صدای مفتون نخستین بار در روستای دورافتاده «بازگیر» بدخشان ولسوالی اشکاشکم پر آب و علف و مرزی طنینانداز شد؛ در منطقهای که رود آمو به مثابه مرزی جاری در میان افغانستان و تاجیکستان قرار گرفته است. از آوان کودکی با تار و ساز دمبوره با همیاری پدرش «محمد رضا» آشنا گشت و بسیار کوچک بود که پدر خود را از دست داد و دیگر پیش هیچ استادی نرفت. مفتون خود استاد خود بوده است و با ممارست و عشق ژرف به موسیقی و به صورت ویژه به ژانر فلک تا به این سکوی بلند سرودخوانی رسیده است.
استعداد منحصر به فرد و تواناییهای شگرف مفتون در موسیقی فولکلور موجب شده است که مرزها را بشکند و در محیط موسیقی بینالمللی فلک و سرودهای محلی قطغن زمین و شمال افغانستان را اجرا کند. در سال ۲۰۰۱ «به خاطر مهارتهایش در موسیقی و نقش او به عنوان یک واسطه فرهنگی برای موسیقی مردمی شمال افغانستان» برنده جایزه بینالمللی «پرنس کلاوس» شد که یکی از جوایز معتبر سلطنتی هالند است. به همین دلیل به اروپا دعوت شد و در صحنه جهانی حضور پیدا کرد و اجراهایی از جمله در شهرهای آرنم و پاریس داشت. از سفرهای هنری و بیرونیاش با لبخند فرحبخش یاد میکند که در اروپا به دمبوره و آواز وی توجه ویژه شد و خاطرههای ماندگاری از هالند و فرانسه دارد.
به باور کارشناسان عرصه هنر و موسیقی، روند گرایش به موسیقی مدرن در جهان، سرنوشت موسیقی فولکلور و محلی را در هالهای از ابهام فرو برده است. افغانستان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و به ویژه جوانان علاقهمند به موسیقی و آواز تا حدود زیادی موسیقی فولکلور و استفاده از سازهای سنتی را به فراموشی سپردهاند. در واقع موسیقی سنتی به حاشیه رفته است. اما با حضور میرمفتون به عنوان داور برنامه پربیننده استعدادیابی «ستاره افغان» که در تلویزیون طلوع پخش میشود، همچنین حضور او در برنامههای مختلف تلویزیونی باعث شد ژانری از موسیقی که برای سالها در حاشیه بود، به متن بیاید و موسیقی فولکلور که شالودهی اصلیاش فرهنگ و ارزشهای واقعی جامعه است به دست فراموشی سپرده نشود. شوخ مزاجی و قلندر صفتی مفتون که از ویژهگی دیگر شخصیتیاش است، در برنامهها و جشنوارهها از او مرد جذاب و درخشنده ساخته است.
طی همایشی باشکوه در کابل، به میرمفتون هنرمند پرآوازه شمال افغانستان از نشانی اتحادیه هنرمندان بیرون مرز با همآهنگی و همدستی وزارت فرهنگ کشور لقب استادی اهدا شد. بدون شک مفتون در موسیقی فولکلور استاد تمامعیار است، سه و چهار دهه میشود با دمبوره و موسیقی بومی درآمیخته است و دهها آهنگ شاد، عاشقانه، با طعم اجتماعی و محلی تولید کرده است. الحق که شایسته تقدیر و اهدای القاب است.
از جهتی موسیقی فقط یک هنر نیست بلکه ابزاری برای بیان و انتقال فرهنگ، تمدن و تاریخ یک ملت و اقوام است که آمیخته با احساسات و عواطف انسانی هنرمندانه به دیگران تقدیم میشود. لذا حفظ و توسعه موسیقی اصیل هر قوم و ملتی موجب جلوگیری از نابودی زبان، آداب و رسوم و فرهنگ اصیل آن قوم شده و باعث ماندگاری هویت فرهنگی آن میشود. موسیقی نیز مانند سایر ابزارها میتواند مورد سوء استفاده قرارگیرد و به ابزار ضد فرهنگی بدل شود اما موسیقی اصیل به ویژه موسیقی مقامی و محلی اقوام هرگز به ابتذال کشیده نمیشود زیرا ماهیت آن سرشار از اصالت و ارزش است. آنگونه که موسیقی هر قوم تبلور فرهنگ اصیل و روحیه هنرمندانه آن قوم محسوب میشود و تعصب مثبت قومی هنرمندان مانع از کشاندن آن به ابتذال میشود. موسیقی نواحی به عنوان بخشی مهم از میراث شفاهی مناطق مختلف، همواره مورد توجه و علاقه ویژه فرهنگ پژوهان و مردمشناسان بوده است. شاید دلیل اصلی این توجه این است که موسیقی منطقهای آیینهای است تمامنما از زندهگی مردم هر ناحیه، به طوری که با قاطعیت میتوان گفت با بررسی موسیقی هر منطقه، به راحتی میتوان با ساختار زندهگی، آداب، ارزشها و سایر ویژهگیهای آن آشنا شد.
مفتون با نبض زندهگی و فرهنگ بدخشان و مردم سمت شمال افغانستان همآهنگ و هم صدا و همسرنوشت است، خاکسارانه و با تواضع تمام در میان مردم و در پیرامون تهیدستان و عزتمندانه و قلندران زندهگی میکند و رنج، شادی و خواست و تمناهای مردم خویش را آواز میخواند. موسیقی فولکلور بدخشان بیشتر با ترکیب سازهای دف، غجک و دمبوره شناخته میشود که بیگمان آهنگهای میرمفتون بهترین نمونههای آناند. یکی از سبکهای رایج در این نواحی «فلک» است. در این سبک قدیمی بیشتر رباعیهای عارفانه با طرز خاصی اجرا میشوند. در معرفی این سبک نیز در سالهای اخیر میر مفتون نقش عمدهای داشته است. مفتون در واقعیت امر استاد سبک فلک است، وقتی فلک اجرا میکند، آدم مفتون قدرتمند و مفتون اصیل را به تماشا میگیرد و غرق میشود در این که این مرد چقدر در این ژانر مسلط و با صلابت است.
آی پُر کرده فلک سنگ را دامن دامن
آی انداخته به سوی خویش بر من بر من
صالح طلبیم به زر میسر نشود
آی غم طلبیم فتاده خرمن خرمن
در هیچ زمینهی ره یکشبه وجود ندارد، پختهگی، وارستهگی و کمالمندی در هر عرصهای بیشتر از هر چیز به زمان و عشق نیاز دارد. هنر ذرهذره درونی میشود و عمری باید بگذرد که قطرهقطره رودخانه شود. قصه مفتون همین است، از بچهگی با ساز و موسیقی آشنا میشود و این راه دراز پر فراز و نشیب را ادامه میدهد. گاهی اگر صاحبمنصب نظامی میشود، در اردوگاه نظامی گروه موسیقی میسازد و اسلحه را کنار میگذارد و طنین آوازش در سپهر جنگ و باورت و نفرت میپیچید. مفتون بلد است کجا برود، او راهش از اول یافته بود. راه عشق، شادی و قلندری و آفرینش سرخوشی. در چند دههی پسین جنگ همیشه بوده، آوارهگی و غربت بوده، فقر و قحطی بوده، در کنار این همه، مفتون هم بود و هیچ وقت دمبورهاش را رها نکرد. کسی در همه حالات و در دشوارترین شرایط موسیقی بومی را زنده نگه داشته است، این ژانر به حاشیه رفته را به متن میآورد و در هیأت داوران بر کرسی موسیقی سنجی تکیه میزند، فراتر از مرزها موسیقی فولکلور افغانستان را به معرفی و اجرا در میآورد، شایسته لقب استادی، شایسته حمایت و تقدیر و شایستهگی لقب «سلطان موسیقی محلی افغانستان» را دارد.