آقای غنی! انتخاب آگاهانه حق مردم است، بیایید مناظره کنیم

جناب آقای دکتر محمد‌ اشرف‌غنی

کاندیدای ریاست جمهوری افغانستان

 

شما را از بارگاه خداوند دانا‌ (ج) تن‌درست می‌خواهم‌!

من و شما که آبشخور معرفتی مشترکی در عرصه‌ی دانش داریم و از این سکوی مقدس پا به میدان سیاست گذاشته‌ایم، بارها و در آثار مختلف علمی خوانده‌ایم که از منظر معرفت‌شناسانه (Epistemological)، یکی از راه‌های تشخیص دانش درست از نادرست، مقایسه و انطباق دانسته‌های ما با واقعیت و هم‌چنین با دانسته‌های دیگران است. نیز خوانده‌ایم که از منظر روش‌شناسی (Methodologic) مناظره و در معرض اندیشه‌های دیگران قرار گرفتن، ابزاری معتبر و روشی وثیق برای سنجش میزان روایی و پایایی گمانه‌ها و مفروضات ما است. من و شما و سایر هم‌اندیشان و هم‌تباران فکری ما به نیکویی می‎دانند که در علم معاصر و مدرن هیچ تردیدی بر این بدیهیات و هیچ اهل علمی را یارای تقابل با این باور تاکنون ابطال‌ناشده‌ی عرصه‌ی دانش نیست.

اگر برای صحه‌‎گذاری بر این مفروضات مبرهن علمی با من هم‌سو هستید، که امیدوارم باشید، می‌‎خواهم از همین دریچه وارد بحث شده و از انتخابات ریاست جمهوری پیش روی افغانستان و لزوم اهتمام من و شما برای عقلانی‌‎تر کردن روند «انتخاب» در آن با شما سخن بگویم و با احترام از شما دعوت کنم تا من و شما به عنوان نماینده‌گان دو نسل، روایت‌‎های خود از حکم‌روایی را به «‎مناظره» بگذاریم و «برنامه‌‎های» خود برای توسعه‌‌ی کشورمان و آینده‌‌ی شهروندانش را در پیش‌گاه قضاوت مردم دانای افغانستان قرار دهیم.

 

جناب آقای دکتر غنی!

 

چنان‌‌چه می‌‎دانم و می‌‎دانید، سه گروه بی‌‎خردان، شبه خِردمندان و یا هم خردهای خام در چهل سال گذشته، فراز و فرودهای نامیمونی را بر افغانستان و مردمان آن تحمیل نموده‌‎اند. در پی این‌‌همه ناکامی و ناروایی عامدانه یا از سر نادانی، شرایط معیشت در افغانستان امروز به‎گونه‌‎‌ای تنگ شده ‎است که کثیری از جوانان وطن، که متأسفانه بیش‌‌تر آن‌ها از باسوادان و متخصصان‌‎اند، این کشور زیبا و مدنیت‌‎آفرین را سزاوار زنده‌‌گی خود ندانسته و اگر توانی و نانی داشتند از کشور رخت سفر بسته‌‎اند و یا هم در انگیزه و تلاش برای رفتن هستند.

از منظر مطالعات توسعه و با مراجعه به الگوهای موفق دنیا می‌‎بینیم که هیچ کشور و هیچ جامعه‌‎‌ای نمی‌‎تواند پیش‌‌رفت کند، مگر این‌‌که شهروندان آن حس قوی ملی‌‎گرایی و میهن‌‎دوستی داشته باشند و با «ماندن» و «ساختن» و با تدبیر و آینده‌‎نگری چرخ توسعه‌‌ی کشورشان را خود بچرخانند. من و هم‌‎اندیشان و هم‌‎نسلان من مجدانه و محققانه باور داریم که «آینده یافتنی نیست، بلکه ساختنی است.» آیا شما هم در این باور با ما هم‌‎نظر هستید؟

 

جناب دکتر غنی!

 

آیا شما به عنوان یک رییس‌جمهور که شنیده‌‎ام پیوندی هم با کتاب و مطالعه دارید، تا کنون به این اندیشیده‌‎اید که علت اصلی فرار نخبه‌گان و جوانان از کشور چیست؟ شاید شما هم هم‌گون خیلی‌‎ها بدین باور باشید که ناامنی، بی‌کاری، فقر، انتحار و انفجار دلایل اصلی‌ است که در پس هر گریزی از کشور می‌‎باشد. اما من به عنوان یک پژوهش‌گر و معلم مطالعات توسعه، که در میان مردم خود زنده‌‌گی هر روزه دارم، به این باور نیستم. من برعکس خیلی‌‎ها علت اصلی این «میهن‌‎گریزی» مهلک را صرفاً وجود دشمنان «میهن‌‎ستیزی» نمی‌‎دانم که تمام تلاش‌‌شان نابودی گذشته، امروز و فردای مردمان این سرزمین است. من به تحقیق پی برده‌‎ام که هیچ شهروند افغانستان از ناامنی، بیکاری و فقر (که با تأسف به دلیل مدیریت ضعیف حکومت اینک بخشی جدایی‌‌ناپذیر از زنده‌‌گی روزمره ما شده است)، به قدری نمی‌‎هراسد که زادگاه مقدسش را ترک کند. پس می‌‎دانید مشکل اساسی در کجا است؟

از دید من مشکل اساسی در این است که جوان با‌سواد امروز هیچ آینده‌‎‌ای را برای خود در این کشور متصور نیست، چون نمی‌‎داند که دولت چه «برنامه»‎‌ای برای امروز و فردای وی دارد. جوان امروز که در جست‌‌و‌جوی هویتی «سپید» و بالنده برای خود است، نمی‌‎تواند این «بودگی» را از خانواده، مکتب، پوهنتون/دانشگاه، جامعه، حکومت و نهادهای سیاسی بگیرد. علاوه بر مهاجرت به‎ خارج، جذب شدن جوانان ما در صفوف مخالفان مسلح و کسب هویتی «سیاه» نیز ریشه در چنین کاستی جان‌‌فرسا دارد.

با چنین باوری، اکنون متیقن شده‌‎ام که فقدان برنامه نزد کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات پیش رو و یا عدم ارایه آن، سبب شده است که روندهای سیاسی بازهم به سمت روایت‌‎های کهنه و منسوخ برود و «قوم‌‎گرایی» متعفن بر «برنامه‌‎محوری» متمدنانه چیره شود. جذب چهره‌‎های «بی‌‎چاره‌‌ی» سیاسی در کنار رهبران تیم‌‎های انتخاباتی، به شمول تیم شما، می‌‎تواند نشانه‌‎‌ای از بی‌‎برنامه‌‌گی شما و یا هم بی‌‌اعتنایی شما به خواسته‌‎های نسل جدید و جوان کشور باشد.

 

آقای دکتر غنی!

 

من از زنده‌‌گی هر روزه در میان هموطنان خسته از جنگ و بی‌‎تدبیری، دریافته‌‎ام که افغان‌‌ها، به خصوص نسل نو، نسلی «چهره‌‎جو» نیستند، بلکه با درایت و آینده‌‎نگری در پی یافتن نخبه‌‌گانی هستند که «چاره»‌ای برای درمان زخم‌‎های ناسور این کشور و مردمان زجرکشیده‌ی آن داشته‎ باشند. از همین ‎رو بود که تیم «تدبیر و توسعه» از چهره‌‎های تکراری، که خود بخشی از مشکل افغانستان هستند و نه بخشی از راه حل آن، دوری جُست و با اتکا بر برنامه‌‎های جامع و کاربردی وارد میدان رقابت گردید. نمی‌‎دانم که آیا شما هم مانند ما «چاره» و برنامه‌‎‌ای برای توسعه‌‌ی افغانستان و بهبود معیشت امروز و فردای شهروندان آن دارید؟ اگر دارید، پس دعوت من به مناظره را بپذیرید و در یک فرایند علمی و دموکراتیک، به مردم مسلمان و باعزت افغانستان این فرصت را بدهید تا رأی خود را برون از هر تعلق قومی، سمتی، زبانی و مذهبی، به بهترین برنامه بدهند. بیایید تا ریشه‌‎های دموکراسی را در این کشور قوام بخشیم تا نسل‌‎های بعد از من و شما هم با الهام از ما، برنامه‌‎محوری را بر قوم‌‎محوری و قلدرسالاری ترجیح بدهند.

 

آقای دکتر غنی!

 

شما مختارید که عقب‌‎نشینی کنید و این دعوت محترمانه را نپذیرید؛ اما رها کردن آینده‌‎سازان این جامعه و بی‌‌احترامی و بی‌‎اعتنایی به خواسته‌‎های آنان (که مهم‌‌ترینش دانستن برنامه‌‎های نامزدان ریاست جمهوری و رأی دادن به بهترین برنامه است) یکی از بدترین کارهایی است که شما می‌‎توانید در حق مردم افغانستان به خصوص نسل جوان و دانای کشور روا بدارید.

اگر شما عالمانه و عاقلانه با این موضوع برخورد کنید و بپذیرید که در یک فضای کاملاً محترمانه و علمی با من به عنوان هم‌‎نسل معرفتی‎ و همتای انتخاباتی‌‎تان مناظره کنید، محور مناظره می‌‎تواند ترجیحاً حکومت‌‌داری، سیاست خارجی، امنیت، دانش و تحصیلات عالی، توسعه‌‌ی اقتصادی، صحت، جوانان، زنان و یا هر موضوع دیگری مرتبط با توسعه‌‌ی افغانستان باشد. یقیناً یکی از تلویزیون‌‌های مطرح کشور این برنامه‌‌ی تاریخی را میزبانی خواهد کرد.

به یاد داشته باشیم که دانستن و انتخاب خردمندانه‌‌ی فرد شایسته، حق مردم است و ما نمی‌‎توانیم این حق را از آن‌ها سلب کنیم.

 

با احترام و با امید به افغانستانی آباد، آزاد و توسعه‌یافته

 دکتر فرامرز تمنا

کابل، ۲۹ سنبله ۱۳۹۸

 

دکمه بازگشت به بالا