نوروز از کهنترین جشنهای باستانی است. از نوروز بهعنوان جشن «شکوفایی و نوزایی و زایش خورشید» نیز یاد شده است. نوروز برابر با آغاز سال نو هجری شمسی و اول ماه حمل است. در نوروز شب و روز به تعادل میرسد. در مورد پیشنیه نوروز و تجلیل از آن روایتهای مختلفی وجود دارد. شماری آن را به دین زردشت و تختنشینی جمشید ارتباط میدهند و برخی دیگر آن را آمیخته با سنت اسلامی و امر فرهنگی میدانند. با این حال فرهنگیان آن را جشن طبعیت دانسته و تاکید میورزند که این جشن جزو میراثهای بشری است و نباید آن را به دین و آیین خاص ارتباط داد؛ اما برخی از عالمان دین معقتدند که اشتراک در مراسم نوروز «مستحب» است. از نظر شماری از پژوهشگران مخالفت با نوروز، برآمده از حس حقارت در مقابل فرهنگ و زبان غیرعرب است و ربطی به مسایل دینی ندارد، بلکه «نوروز متعلق به اسلام» است.
نوروز این جشن زایش خورشید و تعادل زمان، همهساله از سوی بنیادگرایان مذهبی با مخالفتهای شدید مواجه میشود. در سالهای پسین نظم جمهوریت، نوروز بهعنوان روز رسمی از سوی دولت پیشین تجلیل میشد. حکومت گذشته پیش از برگزاری مراسم نوروز، کمیسیون برگزاری این جشن را ترتیب میداد. مقامهای ارشد حکومت در بلخ، کابل و سایر ولایت به مناسبت تجلیل نوروز میرفتند.
حرام خواندن جشن نوروز تاریخ طولانی دارد. از زمان ورود اعراب در حوزه زبان پارسی تاکنون، به مقیاسهای گوناگون این مخالفتها جریان داشته، اما با سلطه طالبان و تقویت گروههای افراطی، فرهنگستیز و ضد شادی، بیم آن میرود که حرام خواندن نوروز به یک امر مسلط جامعه دینی تبدیل شود. از همینرو، در این گزارش دیدگاه برخی از عالمان دین و پژوهشگران امور دینی در مورد جشن نوروز و برگزاری باشکوه این جشن گردآوری شده است.
دکتر محمدصالح مصلح، پژوهشگر امور دینی در گفتوگو با روزنامه ۸صبح میگوید که مخالفت با نوروز، برخورد فرهنگی، آمیخته با چاشنی سیاست است. به گفته این پژوهشگر امور دینی، زمانیکه اسلام در جغرافیای عربستان ظهور کرد، نگاه خلفای اسلامی این بود که اسلام دارای چارچوب فکری و فرهنگی مخصوص خودش باشد و سایر فرهنگها در جغرافیایی تحت تاثیر اسلام پیرو اسلام شوند؛ در حالیکه قبل از اسلام فرهنگ فارس در جهان عرب حاکم بود.
آقای مصلح معتقد است که در مورد تحریم نوروز به نوعی احساس تقابل و حس حقارت در میان اعراب وجود داشته است. به گفته او، بزرگان عرب تلاش کردهاند تا این حس را در چارچوب مخالفت با پدیدههای عجمی تبارز بدهند. موصوف تصریح میکند: «واژه عجم هم به همین خاطر بر سر زبان آمد. عجم به معنای گنگ، به معنای نادان، به معنای غیرفصیح به کار برده شده و عرب را بهعنوان فصیح به معنای روان، برتر تعبیرکردهاند. نوروز هم در همین چارچوب قرار گرفته است.»
این پژوهشگر دینی باورمند است، دلایلی را که مخالفان نوروز برای تحریم آن ارایه میکنند، دلیل نصی است که از انس بن مالک روایت شده است. او تصریح میکند: «هنگامی که پیامبر اسلام به مدینه آمد، مردم دو روز را جشن میگرفتند. پیامبر اسلام پرسید که اینها چیست؟ مردم مدینه گفتند که اینها جشنهایی است که ما در این روزها شادی میکنیم. پیامبر اسلام فرمود که خداوند بهتر از آن را در اختیار شما گذاشته که عید قربان و عید رمضان است. این را در ادامه تاریخ، حمل میکنند که هدف پیامبر اسلام نوروز بوده است.»
آقای مصلح میگوید: «این روایت قابل نقد است. جدا از تقابل فرهنگ اسلامی با فرهنگ غیر عرب و نگاه اسلام هم منحصر شد به نگاه عرب، این چارچوب و این روایت بهشدت مورد نقد است؛ به دلیل اینکه روایت را غیر از انس بن مالک کسی دیگری نقل نکرده است. اگر هدف پیامبر اسلام تحریم نوروز میبود، آن را در یک جمع بزرگ که بزرگان قبایل و سران اقوام حضور میداشتند، مطرح میساخت.»
این پژوهشگر دینی استدلال میکند: «چگونه یک موضوع تحریمی مطرح میشود، آن را جز یک نفر کسی دیگری خبر نمیشود؟ در حالی که لازم است که از امر مرتبط به جامعه همه افراد در جریان قرار بگیرند و آگاه شوند. در روایت حرام و حلال نیامده، کلمه تبدیل آمده است. برخی از محدثین آن را به حرام تعبیر کردهاند؛ در حالیکه اصول مذهبی حنفی بر این استوار است که هرگاه موضوع حرام قرار میگیرد، حرام باید صریح باشد، قاطعیت داشته باشد، از لحاظ دلالت باید واضح باشد، دستور باشد و فرمان قطعی باشد. از حیث ثبوت هم این روایت مورد خدشه است، ثبوت ظنی است، خبر واحد است، خبری واحد به لحاظ ثبوت ظنی است و هرچه ظن باشد، یعنی احتمال میرود که انس بن مالک اشتباه فهمیده باشد. از این جهت بازهم نمیتواند چیزی را حرام ثابت کند. چیزی که طبق اصول مذهب حنفی و نظر اکثر علمای اسلامی پذیرفته شده، حرام یک موضوع قطعی است و باید هم دلیل به صورت قطعی ثابت شده باشد و هم دلالتش به صورت قطعی باشد.»
آقای مصلح تصریح میکند: «از این جهت، روایت [انس بن مالک] مورد خدشه است و در عین زمان از ناحیه دیگر عمل اهل مدینه که سال شمسی را یا نوروز را بهعنوان معیار پرداخت معاشات معلمان مدینه قرار میدادند؛ در حالی که سال قمری طبق امر عمر بن خطاب وجود داشت، ولی مردم مدینه به سال شمسی یا نوروزی که در ایران زمین وجود داشته طبق آن عمل میکردند، اگر نوروز حرام میبود باید معیار تعیین پرداخت معاشات معلمان هم ممنوع میبود.»
این پژوهشگر امور دینی در باب تجلیل از نوروز در دربارهای حکام اسلامی میافزاید: «خلفای اموی و عباسی [نوروز را] به دربارشان تجلیل میکردند و در این روز هدایا میپرداختند. از این جهت، نشان میدهد که این روایت [انس بن مالک] دچار مشکل است.»
آقای مصلح در پاسخ به دلایل مخالفان نوروز که آن را به آتشپرستی نسبت میدهند، میگوید: «اگر قرار میبود نوروز ریشه در آتشپرستی میداشت، مردم مدینه طبق روایت انس بن مالک که از نوروز تجلیل میکردند، باید آتشپرست میبودند. در حالی که چنین چیزی نیست و آنها آتشپرست نبودند.»
این پژوهشگر دینی به کسانی که نوروز را متعلق به زردشتیها میدانند نیز میگوید که این جشن متعلق به زردشتیها نیست. به گفته او: «تاریخ ثابت کرده و امروز زردشتیان به آن تاکید دارند که نوروز متعلق به زردشتی نیست، متعلق به فرهنگ ایرانزمین است. فرهنگی که به درازنای تاریخ و فراتر از تولد زردشت، و بیشتر از عمر دین زردشتی عمر دارد. از این جهت نوروز هیچ تعلق به دین زردشت ندارد.»
آقای مصلح در نقد دیدگاه کسانی که در تحریم نوروز از تشبه استفاده میکنند، میگوید: «تشبه یک موضوع عام و دارای ابهام است. اگر قرار باشد تشبه هر مساله صورت بگیرد، باید کاخها، اماکن مجلل، لباسها، حالات رفتاری و گفتاری تمام اینها به تشبه باشد، موبایل را که استفاده میکنیم، کمپیوتر را که به کار میبریم، انترنت را که با آن کار میکنیم، تمام اینها باید تشبه باشد. در حالیکه چنین چیزی نیست و برداشت عامه علمای اسلامی بر این است که تشبه در آن موارد اتفاق میافتد که از ویژهگیهای عقیدتی آن قوم و آن دین باشد و دیگران به همان سبک رفتارکنند؛ مثلاً در ویژهگی دینی مسحیت لباس کاتولیکها یک لباس خاص است، در یهودیت لباس علمای یهود لباس خاص است. در هندویسم و بودیسم، لباس خاص مذهبی را به تن میکنند. ولی نوروز تعلق به این موضوع ندارد. تشبه هم اتفاق نمیافتند.»
آقای مصلح میافزاید: «نوروز هیچ تعلق به دین و باور ندارد. یک جشن فرهنگی، ملی وجغرافیایی مردمی است که در جغرافیایی بزرگ زندهگی میکنند. هم اکنون ما در میان کردها وقت مراجعه میکنیم، نوروز را ارتباط میدهند به اولین روزی که کاوه آهنگر در برابر ضحاک ایستاد، جنگید و مبارزه کرد و ضحاک را نابود ساخت. ایرانیها و فارسها معتقد هستند که روز اول نوروز برابر است با اولین روز تاجگذاری جمشید، ولی در تاریخ اسلامی روز اول نوروز برابر شده با اولین روز هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه.»
این پژوهشگر دینی، نوروز را معتلق به اسلام میداند و تصریح میکند: «این رنگش، رنگ اسلامی است، ریشهاش ریشه اسلامی است و تعلق اسلامی دارد. برای اولینبار در زمان نظام الملک توسط عمر خیام این روز [نوروز] اول ماه حمل تعیین شد که هردو بخش از میراث تاریخی ما را جمع کرده و هم میراث تاریخی این سرزمین و هم میراث تاریخی اسلامی را. اگر ما از نوروز تجلیل میکنیم، روز اول را میگیریم روز اول هجری شمسی، یعنی هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه، این تعلق گرفته به اسلام و اسلام گرهخورده با تجربه بشر است و جوامع تاثیر مستقیم بالای آن دارد.»
آقای مصلح معتقد است: «هرگونه تحریمی که درباره نوروز صورت میگیرد یا کسانی که ابراز نظر میکنند، باید با پشتوانه علمی باشد نه با پشتوانه ستیزهگرایانه و احساس حقارت تاریخی که به نوعی تلاش میکنند تا تضاد فرهنگی را در میان اقوام ساکن در کشورها شعلهور سازند.»
این پژوهشگر امور دینی میگوید: « نوروز هیچگونه تضاد با باورهای ما ندارد و میتواند فرصت خوبی باشد برای بهرهگیری و استفاده از منابع اقتصادی و بجای سیر و سیاحت در خارج، در کشور خودما به سیاحت بپردازیم. نورزو میتواند منبع درآمد خوبی برای افغانستان مخصوصاً برای بلخ باشد، اما با برداشتهای خشک متاسفانه نوروز را مورد بیمهری قرار دادهاند و مردم ما را در یک خلای معلوماتی قرار دادند و تحت عنوان دین میخواهند تاریخ، فرهنگ و داشتههای فکری و افتخارات ملی ما را نابود سازند و مردم را در یک فاصله ناامیدکننده با گذشته تاریخیشان قرار بدهند.»
در همین حال آیتالله علی محققنسب، یکی از عالمان دین در صحبت با روزنامه ۸صبح میگوید: «عید نوروز هیچ ربطی به اسلام ندارد. نفیاً و اثباتاً مربوط به اسلام نیست، بلکه مراسم باستانی و تاریخی است که از هزاران سال پیش توسط سومریان و اولین متمدنان بشر در منطقه بینالنهرین عراق به مناسبت تحویل سال، نو شدن سال و زنده شده مجدد طبیعت رایج شده است.» به گفته او: «مردم سومر مهاجران آسیای میانه بودند که ساکن بینالنهرین شده بودند. آنان ساختمانسازی، کاخسازی، تشریفات اداری، تقویمسازی، نهرسازی و تقسیم آب را و دهها مساله دیگر را پدید آوردند و تمدن بشری را پایهگذاری کردند.»
این عالم دین میافزاید: «مراسم نوروز از سنتهای انسانی نیاکان ما است. در این روز به مناسبت نو شدن سال و تجدید حیات طبیعت و ملایم شدن هوا و آماده شدن مردم برای کشت مزارع و سرسبز شدن زمین، ابراز خوشحالی میکردند. برای بزرگانشان هدایا میبردند و از خویشان و دوستانشان دیدن میکردند… . در واقع، روز نوروز را جشن میگرفتند. جشن یعنی عید. هرگاه به انسان نعمتی برسد و غذای خوبی بخورد و یا با دوستان خود دیدار کند، عید است. قرآن میگوید که حضرت عیسا دعا کرد: ربنا انزل علینا مائده من السما تکون لنا عیدا الاولنا و اخرنا… (سوره مائده آیت ۱۱۴) یعنی حضرت عیسا گفت که خدایا، غذایی بفرست که برای ما عید شود. یعنی ما خوشحال شویم. پس هر خوشحالی میتواند عید باشد و لازم نیست که هرکاری اسلامی باشد؛ مثلا روز ازدواج، روز تولد فرزند، روز برگشت از سفر و هر روز دیگری میتواند عید باشد.»
آقای محققنسب تاکید میورزد: «خلاصه کلام، عید نوروز از مباحات است؛ مثل بیرون رفتن، به کوه و صحرا رفتن، به پارک رفتن و …. هیچ اشکال شرعی ندارد. مضافاً آنکه، در ایام نوروز خانهها را تمیز میکنیم، لباس نو میپوشیم، با دوستان دیدار میکنیم، به بچهها و یا بستهگان خود هدیه میدهیم و یا آنان را برای صرف غذا دعوت میکنیم … همه این کارها مستحب است. رسول گرامی اسلام فرمود: هرکس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده است و هرکس مرا شاد کند خدا را خوشحال کرده است. پس با توجه به کلام مبارک پیامبر، چون در ایام نوروز، دیگران را خوشحال میکنیم، لذا شرکت در مراسم نوروز مستحب است.»
این عالم دین میافزاید: «اینکه برخی با احادیث جعلی و تفسیرهای غیرانسانی از دین، میخواهند نوروز را حرام بدانند، برخلاف محتوای اخلاقی و انسانی دین خدا رفتار میکنند. آنان کسانی هستند که مسلمانکشی را جایز میدانند، اما خوشحال شدن مسلمان را حرام و این تفسیر ناشی از خشکاندیشی است.»
نوروز، موافقان و مخالفان فراوان دارد. موافقان نوروز آن را جشن طبیعت، زایش خورشید و بستر شادمانی میدانند، اما مخالفانش، ستیز با نوروز را پاسداری از ارزشهای اعتقادی خویش میدانند. با این حال، تجارب تاریخی نشان میدهد که مخالفت با نوروز بیشتر فرهنگی است. گروههای خاص با استفاده از حربه مذهب، با تمام ارزشهای فرهنگی این خطه مخالفاند و هرچه از تمدن کهن این سرزمین به میراث مانده را نکوهش میکنند؛ اما نوروز هزاران سال است که در کشاکش تحریم و تجلیل، همچنان نسیم و نشاط میآفریند و با نوید بهار تازیانه آتشین بر سینه تاریکی میکوبد. جشن نوروز بهعنوان جشن جهانی نوروز از سوی سازمان ملل متحد شناخته شده است. مجمع عمومی این سازمان ۴ حوت ۱۳۸۸ با تصویب قطعنامهای روز ۱ حمل را بهعنوان روز جهانی نوروز به تصویب رسانده است. در همین حال، افغانستان یکی از کشورهای حوزه نوروز است که در سال ۱۳۹۳ خورشیدی میزبان سران کشورهای عضو این حوزه بود.