15 آگست 2021 سرآغاز به عقب گرداندن زنان در افغانستان است. طالبان پس از 20 سال جنگ با حکومت افغانستان، بالاخره در چنین روزی از طریق نظامی قدرت را به دست گرفتند. امضای موافقتنامه دوحه بین امریکا و طالبان، رهایی پنج هزار زندانی طالب توسط حکومت افغانستان مطابق موافقتنامه دوحه و منازعات سیاسی داخلی، مهمترین عوامل به قدرت رسیدن طالبان است.
یک سال از روی کار آمدن طالبان در افغانستان میگذرد، اما تا کنون هیچ یک از کشورها، حتا کشورهای حامی آنان مانند پاکستان، قطر و ایران، طالبان را به رسمیت نشناختهاند. سیاستها و عملکردهای ضد بشری و زنستیزانه آنان در یک سال گذشته، بیباوری مردم افغانستان و جامعه جهانی را نسبت به حکومت طالبان افزایش داده است. در گزارشی که مطابق قطعنامه 15/14 شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد تهیه شده، آمده است: «به خاطر سختگیریهای طالبان بر جامعه مدنی و مدافعان UNAMA و OHCHR حقوق بشر، فعالان حقوق زن به دلیل ترس از جانشان یا فرار کردهاند و یا پنهان شدهاند. سیاست طالبان، محرومسازی زنان و دختران افغان از حقوق و آزادیهای اساسیشان مانند حق کار، آموزش و آزادی اجتماعات است که این پالیسی در تقابل با پروسه 20 سال گذشته در راستای تقویت زنان است.»
وضعیت زنان در یک سال حاکمیت طالبان
طالبان در اولین اقدامشان وزارت امور زنان و کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان را حذف کردند؛ دو نهادی که اگرچه کارایی بسیار بالایی نداشتند، اما آدرسی برای مراجعه زنان و افراد آسیبپذیر و قربانی مناسبات خشونتبار اجتماعی بودند. با آمدن طالبان، تعداد زیادی از مقامهای پیشین زن، زنان قاضی، سارنوال و مدافعان حقوق بشر و حقوق زن به دلیل تهدیدات شدید امنیتی از سوی طالبان، از افغانستان برآمدند؛ اما تعدادی که بنا بر دلایل مختلف در افغانستان ماندند و به زندهگی پنهانی و دور از فعالیت رسانهای روی آوردند.
پس از گذشت یک سال، طالبان هنوز به دختران بالاتر از صنف ششم اجازه رفتن به مکتب را ندادهاند. هیچ زنی در بخش رهبری و دستگاه سیاست طالبان وجود ندارد. هیچ یک از زنان قاضی، سارنوال، زنان ارتشی و زنان کارمند در حکومت پیشین، اجازه برگشت به وظایفشان را نیافتهاند. هر چند تعداد کمی از زنان در بخش صحت، آموزش و خبرنگاری اجازه فعالیت دارند، اما آنها نیز از محدودیتها و قیود سختگیرانه طالبان به تنگ آمدهاند.
امروزه حضور زنان در جامعه افغانستان، بسیار کمرنگ شده است، بهطوری که در بعضی ساحات مانند سیاست و مشارکت سیاسی، این حضور کاملاً صفر است. در 20 سال گذشته، ظرفیت بسیار قابل توجهی از زنان توانمند در جامعه ایجاد شده بود که میتوانست بازویی قوی برای پیشبرد امور جامعه باشد؛ اما با روی کار آمدن طالبان، این ظرفیت کنار زده شد. 27 درصد نمایندهگان پارلمان افغانستان را زنان تشکیل میدادند. در هر وزارتخانه و اداره دولتی حداقل یک زن بهعنوان وزیر یا معین در سطح رهبری و تصمیمگیری حضور داشت. بیش از 300 قاضی، 1000 سارنوال و 1500 وکیل مدافع زن در دستگاه قضایی حکومت پیشین ایفای وظیفه میکردند. همچنان بخش قابل توجهی از کارمندان حکومت را زنان تشکیل میدادند. اما با آمدن طالبان نهتنها زنان فعال و شاغل در حکومت، بلکه هزاران زن متشبث، فعال جامعه مدنی و خبرنگار زن از جامعه اقتصادیـاجتماعی افغانستان حذف شدند. امروزه بسیاری از زنان شاغل که نانآور خانه بودهاند، با مشکلات شدید اقتصادی و روانی ناشی از قیود طالبان مواجهاند.
دورنمای وضعیت زنان در افغانستان
در ایجاد تغییر وضعیت زندهگی زنان در جامعه، بهطور کلی چهار مولفه مهم حکومت، جامعه، زنان و نهادهای بینالمللی موثرند. حکومتها میتوانند با ایجاد پالیسیها، قوانین و فراهم ساختن بسترهای حمایتی، زمینه رشد و بالندهگی زنان را در جامعه فراهم سازند. جامعه و نهادهای اجتماعی، یکی دیگر از فاکتورهای مهم در حمایت یا عدم حمایت زنان در جامعه است. چنانچه نهادهای اجتماعیـسیاسی براساس تفکر باورمندی به زنان شکل گرفته باشند، میتوانند زمینه فعالیت اجتماعی زنان را فراهم آورده و برای مشارکت گسترده اجتماعیـسیاسی آنان در جامعه دادخواهی کنند. همینطور زنان بهحیث شهروندان یک جامعه و کنشگران اجتماعی از حقوق بنیادین و انسانی برخوردارند که هیچ فرد یا حکومتی نمیتواند آن را انکار کند. همچنان وظایف تصریح شده نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر، عفو بینالملل، سازمان همکاری کشورهای اسلامی و… نیز ایجاب میکند که آنان به تعهداتشان در قبال حقوق زنان در جهان پایبند بمانند.
با توجه به دیدگاه افراطی و جنسیتزده طالبان نسبت به زنان، نمیتوان انتظار چندانی از آنان در حمایت از زنان افغانستان داشت. چنانچه رهبر طالبان پس از گذشت ده ماه، فرمان ششمادهای را درباره زنان صادر کرد که چیزی جز تکرار احکام صریح قرآن در خصوص حق ازدواج، مهر و میراث زنان نبود. علاوه بر آن، هیچگونه ضمانت اجرایی برای تطبیق آن وجود ندارد. در وضعیت فعلی افغانستان، بخش عمدهای از نهادهای سیاسیـاجتماعی نیز به دلیل تهدیدات موجود از سوی طالبان، منفعل هستند. بر این اساس، تنها نیرویی که هم در گذشته و هم در شرایط فعلی میتواند وضعیت را تغییر دهد، زنان هستند. بدیهی است که از روزهای اول به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، این زنان بودهاند که به قیمت از دست دادن جانشان در مقابل اسلحه طالب ایستاده و شعار برابری و آزادی سر دادهاند. در شرایط فعلی هرچند موانع بسیاری برای مبارزات مدنی و حقخواهی زنان در افغانستان وجود دارد، اما برای احقاق حقوق اساسی زنان و مردان افغانستان، چارهای جز مقاومت و ایستادهگی نیست. دنیای ارتباطات و تکنولوژی امروز، فرصت مغتنمی است که میتوان با درنوردیدن جغرافیا، هر کس به واسطه قلم، دادخواهی رسانهای و اعتراضات مجازی در این مقاومت سهم بگیرد و بر تصمیمگیرندهگان سیاسی تاثیرگذار باشد. مادامی که حکومت نامشروع طالبان تداوم یابد، آینده زنان و دختران این سرزمین در هالهای از ابهام خواهد بود.