در برابر جهان -چه جهان آکنده از زیبایی و جهانی فرورفته در سیاهی و بدی- تنها هنر جرأت ایستادن و سخن گفتن دارد. هنر است که در اعماق سفر میکند و از اعماق میگوید. بهویژه در جهان کنونی و در سده بیستویک که همانند سدههای بسیار دور و بسیار فرورفته در سیاهی، جنگ، برتریطلبی، افزونخواهی و تسلط، هنوز درگیر جنگ، قدرت، توسعه و هرچیزی است که در تضاد با آرامش و امنیت جان آدمی است. در تضاد با آدمی و زندهگی او است، زندهگی ساده و انسانی او را مجموعهای از قدرتها، سازکارها، سازمانها و نیروها برهم میزنند و در برابر آسایش ساده او میایستند.
این جهان با چنین خشونتی، کمتر به هنر توجه دارد، کمتر هنر را میبیند و جرأت ایستادن در برابر هنر را ندارد. اما هنر در برابر این جهان ایستادنی است؛ در آمیخته با قاطعیت و زیبایی میایستد، همانند تصویر زنی در اعماق خاورمیانه، در افغانستان، در هرکجای این جهان درگیر، همانند تصویر دختری پشت دروازههای مکتب و درس و دانشگاه، همانند تصاویر هلن زغیب، همانند شعرها، نقاشیها، موسیقیها، صداها، کفشهای کودکان و اشیای باقیمانده از زندهگی، از جنگ و از انسان. همانند این تصویر که با قدرت در برابر جهان میایستد. همانند تصویر زنی در متن جوامع اسلامی، کشورهای اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی، کنفرانس اسلامی و عناوینی از این دست که یادآور حلقهای از مردان قدرتمند جهان اسلام پشت میزهای مدور در رسانهها است؛ جهانی که فاقد چهره، حضور و قدرت و هویت زن است. هنر این زبان را دارد که قاطع و تلخ و زیبا در برابر این جهان بایستد. همانند تصویر زن آواره سوری، افغانی و یا هرکجای دیگر این عالم، که در کارگاه آفرینش هنرمند، در اعماق، در خلاقیت زنی دیگر درمیایستد تا خود را بازتاب دهد. همانند تصویری از هلن زغیب که انگار هزاران سال حسرت و اندوه و درماندهگی زن شرقی را به سبکی بردوش کشیده است.
تصویری که زبان بسیار واضح دارد؛ غم، زیبایی و حسرت در کنار هم قرار گرفته است. نمادها و نشانههای کم و مختصری به همراه دارد، زن، زن در جهان اسلام، جهان زن مسلمان و چیزی در این ردیف، آمیزهای از عکس و نقاشی که به سادهگی در برابر انسان و جهان میایستد تا چیزی بگوید و خود را نشان دهد. این نقاشی اثر هلن زغیب، بانوی هنرمند لبنانی – امریکایی است. هنرمند مشهوری که در گوشههای زندهگی انسانی ایستاده است و روایت میکند، از جنگ، از انسان و از هرچه بر او رفته و میرود. در دنیایی که گوشهگوشه آن درگیر جنگ و بلا و بدی است. شاید کمتر دید و دیدهای به این گوشه از آفرینش هنرمندان علیه جنگ، علیه بدی و علیه نابرابری توجه کند؛ اما هنر کار خود را میکند و راه خود را میرود، هنر اثرگذاری خود را دارد، موظف است تا پیام خود را به عمق وجود انسان و جهان او مخابره کند. تنها هنر است که جرأت ایستادن در برابر جهان، جنگ و آفرینش را دارد. هنر است که بیهیچ سازمان و سازکاری در ادامه تاریخ ردی از خود برجای میگذارد؛ ردی آکنده از تلخی، زیبایی و حیرت. تصویر زن مسلمان، تصویر غمگین خاورمیانه است. تنها همین تصویر کافی است که جهان زن، جهان مسلمان، جهان انسانی را به همین اختصار نشان دهد؛ اینکه در این همه کشور اسلامی و بر این همه زنان، جنگ، سیاست، فقر و حتا خود پیروان اسلام چه میکنند. رنگ سرخ زمینه، در تضاد با احوال درونی و بیرون این زن، این جهان قرار گرفته و ترکیب متضاد و عجیبی فراهم آورده است. آمیزهای از عکس و نقاشی و رنگهای متنوع در یک قاب صریح انسان را متوقف میکند و سعی دارد جهان را و انسان را به درنگ وا دارد، درنگی برای درک زیبایی، عاطفه و هنری که علیه جنگ و علیه بدی قرار گرفته است. این جنگ و بدی چه در اوکراین باشد و چه در این کشور و آن کشور اسلامی، از افغانستان تا عراق و هر کجایی که درگیر است و در متن جنگ است.
در دو گوشه یک نمایشگاه در هم آمیزی از عکس، نقاشی و هنر مفهومی برای همینجا گرفته است تا پیام ساده و قاطع هنر را در برابر جنگ ابراز کند و زیبایی را در برابر جنگ قرار دهد. پوشاک کودکان بر سر رژه در کنار عکس زن مسلمان، زن شرقی، زن خاورمیانه و مرد رنگینپوست و کودک، این صاحب اصلی زمین، برای همین کنار هم قرار گرفتهاند. همین تضاد زیبایی هنر در برابر جنگ در گوشه دیگر با آثاری از هلن فردریک، بانوی هنرمند دیگر در امریکا، خواسته است قدرت هنر را نشان دهد. بیرقها و پاها و کفشهای واقعی کودکان جهانی را پیش روی مخاطب قرار میدهد، جهانی پر از اندوه، جهانی که انسان هر لحظه از کنار آن به سادهگی و آسانی درمیگذرد، جهانی که در آن در پای بیرقهای متنوع از کودکان فرو برده در جنگ تنها کفشی باقی میماند. این هنر چندوجهی نقاشی، عکس، مفهومی به سادهگی و زیبایی برای خلق جهانی کنار هم چیده شده که همهروزه رسانهها به گونه دیگر به گوش و هوش انسانها مخابره میکنند؛ اما کار هنر متفاوت است. هنر آفریده شده است تا زیبا و تکاندهنده در برابر جهان و انسان بایستد، پرسش بیافریند و عمق وجود او را به حیرت، تمرکز و زیبایی دعوت کند. مانند تصویر آن زن مسلمان، مانند هنر هلن زعیب که به قول نزار قبانی شاعر مطرح جهان عرب:
«خاورمیانه را
به تقلید چشمان شرقی تو ساختهاند:
پُر التهاب
اندوهگین
خَسته
زیبا».