با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، نگرانی کشورهای منطقه بهویژه همسایهها افزایش یافته است. در این میان، پاکستان بیش از هر کشوری نگران به نظر میخورد؛ چون تحریک طالبان پاکستانی (تیتیپی) بهگونه پیهم نظامیان این کشور را آماج حمله قرار میدهد. مقامهای اسلامآباد، گروه طالبان را متهم به پناه دادن به تیتیپی میکنند؛ ادعایی که همواره از سوی این گروه رد شده و نتوانسته قناعت طرف پاکستانی را فراهم کند.
بهتازهگی انوارالحق کاکر، نخستوزیر موقت پاکستان، در گفتوگو با رسانه «جیو نیوز» مدعی شده که تیتیپی نهتنها از خاک افغانستان علیه پاکستان تهدید میآفریند، بل با تجهیزات نظامی پیشرفته جامانده از نظامیان امریکایی در افغانستان، مسلحاند: «در گذشته این گروهها توانایی محدود برای هدف و حمله داشتند؛ اما امروز با اضافه شدن تجهیزات اگر بخواهند حتا یک انگشت را هدف قرار میدهند. این اضافه شدن انرژی نیست، اضافه شدن تجهیزات است.»
در پیوند به نگرانی مقامهای اسلامآباد، بهویژه نخستوزیر موقت پاکستان، چند پرسش مطرح میشود؟
۱- آیا پاکستان از ایالات متحده روی برمیگرداند؟
این پرسش به خاطری مطرح میشود که نخستوزیر پاکستان، تیر اتهام را به سوی امریکا نشانه گرفته است. وی مدعی شده که خروج عجولانه امریکا از افغانستان، مهمترین عامل گسترش تروریسم در خاک پاکستان است؛ چون به زعم او، جنگجویان تیتیپی با تجهیزات پیشرفته نظامیان امریکایی مسلح شدهاند. پیش از این، روزنامه «دان» پاکستان نیز به نقل از مقامهای این کشور مدعی شده بود که جنگجویان تیتیپی تجهیزات نظامی پیشرفته امریکایی در اختیار دارند.
همچنان مسعود خان، سفیر پاکستان در امریکا، در یک نشست عمومی مدعی شده است: «از زمان خروج نظامیان امریکایی از افغانستان، در حملات متعدد در پاکستان بیش از ۱۵۰۰ نفر جان خود را از دست دادهاند.»
اینگونه اظهارات قاعدتاً از سوی سفیر پاکستان برای افغانستان باید مطرح شود، نه سفیر این کشور برای امریکا که قلمرو ماموریتش تفاوت دارد؛ ولی از آنجایی که نگرانی پاکستان فزونی یافته و تیتیپی به تجهیزات پیشرفته امریکایی دست یافته است، خواسته است صدای اعتراضش را از گلوی سفیرش در گوش امریکا برساند.
درست است که مسلح شدن تیتیپی با تجهیزات امریکایی برای پاکستان خطرآفرین است، ولی این لزوماً به مفهوم دوریگزیدن این کشور از امریکا نیست. ایالات متحده، پاکستان را به چشم متحد راهبردی در امر آنچه مبارزه با تروریسم میخواند، میبیند. اسلامآباد هم بهغایت تلاش به خرج میدهد تا منافعش با واشنگتن را همسو جلوه دهد و حمایت این کشور را کسب کند. برای نمونه، مسعود خان ضمن ابراز نگرانی کشورش از ناحیه تقویت تیتیپی، از ضرورت اتحاد اسلامآباد با واشنگتن نیز سخن گفته است: «اسلامآباد و واشنگتن تصمیم گرفتهاند تهدیدات فعلی را از طریق همکاری در مبارزه با تروریسم از بین ببرند.»
بهتازهگی روزنامه پاکستانی اکسپرس تریبون، با نشر مقالهای مدعی شد که القاعده با تحریک طالبان پاکستانی پیوند محکم برقرار کرده و به جنگجویان این گروه اردوگاههای آموزشی فراهم کرده است. روشن است که ایالات متحده از میان همه گروههای تروریستی تنها القاعده را دشمنی میداند که بایستی بهگونه کامل نابود شود. نهتنها القاعده، بل گروههایی که به این گروه پناه میدهند یا با آن رابطه برقرار میکنند، نیز در معرض خشم امریکا قرار میگیرند. مقامهای پاکستانی ممکن است از روی عمد، خطر پیوند میان القاعده و تیتیپی را بیشتر برجسته سازند تا حمایت ایالات متحده را برای سرکوب این گروه به دست آورند.
این نشان میدهد که پاکستان به دنبال کسب بیشترین حمایت امریکاست، نه بریدن از این کشور یا قرار گرفتن علیه آن.
۲- آیا اتحاد منطقهای در مبارزه با تروریسم شکل میگیرد؟
تغییر رویکرد برخی کشورهای همسایه و منطقه، منجر به خلق پرسش فوق شده است. رابطه ایران با طالبان شکرآب شده است. تهران برای بهتر شدن رابطه، به جلو گام میگذارد، ولی طالبان پا پس میکشند. نگرانی روسیه و متحدانش در آسیای میانه اوج گرفته است. میزبانی مسکو از احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی، را میتوان نوعی چرخش ضعیف در موضع این کشور در مواجهه با طالبان خواند. همچنان ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، به مناسبت نخستین سالروز کشته شدن دو دیپلمات این کشور در حمله انتحاری در کابل، اقدامات طالبان در امر مبارزه با تروریسم را ناکافی خواند. چندی قبل، رییسان جمهور کشورهای ترکمنستان، تاجیکستان و اوزبیکستان با برگزاری نشستی در عشقآباد، پایتخت ترکمنستان، نگرانیشان پیرامون احداث کانال قوشتپه از سوی طالبان را ابراز داشتند. همچنان گسترش فعالیت تیتیپی، فغان پاکستان را کشیده است. نخستوزیر موقت پاکستان، گفت: «تسلیحات مدرن و پیشرفته امریکایی که پس از خروج نیروهای این کشور در افغانستان به جا مانده است، نهتنها برای پاکستان، بل برای منطقه تهدیدی بزرگ است. این تجهیزات در آینده چین، آسیای میانه و ایران را تهدید میکند و ممکن است آشفتهگی بزرگی در منطقه ایجاد کند.»
اسلامآباد، نهتنها ایالات متحده، که کشورهای منطقه را نیز میخواهد با سازی که مینوازد، برقصاند. تازه که منافع این کشور در مخاطره قرار گرفته است، با این اظهارات میخواهد منطقه را به دنبال خود بکشاند؛ در حالی که کشورهایی چون روسیه و ایران در دو سال گذشته بارها نگرانیشان را در زمینه بیان کردهاند. ظاهر سخن مقام پاکستانی خوشنماست، ولی در آن سم قاتلی نهفته است: بهرسمیتشناسی طالبان. استدلال اسلامآباد و لابیگران طالب این است که در صورت به رسمیت شناخته شدن امارت طالبان، خطر فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان نابود خواهد شد؛ چون به زعم آنها، گروه طالبان در این صورت تبدیل به حکومت مسوول میشود و مسوولیتش را در مبارزه با گروههای تروریستی خوبتر درک خواهد کرد.
همچنان، پاکستان میخواهد با منطقههراسی، از امریکا باجخواهی کند. ضمن آنکه ایالات متحده را دولتی معرفی میکند که با خروجش از افغانستان، تروریستها را علیه منطقه مسلح کرده است، آن را به حمایت از خود نیز مجبور میسازد. واشنگتن هم برای آنکه اسلامآباد به سمت حمایت از منافع روسیه، چین و ایران نلغزد، حمایتش از پاکستان را دریغ نمیکند.
۳- آیا پاکستان از طالبان روی برمیگرداند؟
تشدید فعالیتهای تیتیپی علیه پاکستان و انجام حملههای هوایی از سوی این کشور در خاک افغانستان و همینطور بالا گرفتن تنش لفظی میان مقامهای این کشور و طالبان، سبب خلق پرسش فوق شده است. روشن است که رابطه پاکستان و طالبان عمیقتر از آن است که به انقطاع کامل بینجامد. بروز تنش لفظی میان دو طرف، بدیهی است و دلالت بر تیرهگی رابطه نمیکند. چیزی که این رابطه را محکم نگه داشته است، دوسویه بودن آن است؛ به این معنا که طالبان به پاکستان و پاکستان به طالبان نیاز دارد.
نخستوزیر موقت پاکستان گفته است: «خروج عجولانه امریکا از افغانستان باعث شد سلاحهای دولت سابق و نیروهای امریکایی به غیر از طالبان به دست گروههای مسلح دیگر بیفتد.»
از گفته فوق، چنین مستفاد میشود که قرار گرفتن تسلیحات پیشرفته امریکایی در اختیار طالبان، به خودی خود نهتنها خطرآفرین نیست، بل میتواند به مصلحت پاکستان باشد؛ ولی زمانی میتواند تبدیل به خطر شود که به دست سایر گروههای مسلح بهویژه تیتیپی بیفتد.
پاکستان در حالی خروج عجولانه امریکا از افغانستان را عامل تقویت تیتیپی میداند که خود به حمایت از تروریسم در افغانستان متهم است. این کشور در بیست سال گذشته تمامقد در حمایت از طالبان ایستاد و این گروه را تا دم در قدرت همراهی کرد که نتیجه آن، فربهتر شدن تیتیپی بوده است. بهتر است مقامهای پاکستانی سر در گریبان فرو برده اعتراف کنند که حمایت از طالبان و شیوه بد حکومتداری این گروه و پیوند آن با سایر گروههای تروریستی، عامل تقویت تروریسم در پاکستان است، نه فقط خروج امریکا از افغانستان.
شاید راه بهتر این باشد که پاکستان چون سایر کشورهای جهان به این امر اعتراف کند که حکومت سچه طالبانی به مصلحت افغانستان نیست و ایجاد دولت فراگیر مردمسالار با قاعده وسیع که همه بتوانند خود را در آیینه آن تماشا کنند، میتواند به بحران جاری نقطه پایان بگذارد.