شبیر بخشی، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته شرقشناسی دانشگاه سوربن
یکی از اولین کتابهایی که به طور مستقل به علم اخلاق پرداخته، کتاب «اخلاق نیکوماخوس[1]» اثر
ارسطو (384 – 322 ق.م.) است که به فرزندش، نیکوماخوس تقدیم شده است. این اثر که نقش برجستهای در معرفی اخلاق ارسطویی دارد، از ده باب تشکیل یافته و بر مبنای یادداشتبرداری از سخنان ارسطو در لوکئوم (مدرسه ارسطو) شکل گرفته است.
مفهوم محوری اخلاق ارسطو، «سعادت» یا «کامیابی» است. سیر او در اخلاق به سوی مطلوبی است که فینفسه مطلوب باشد نه آنکه به دلیل چیزی دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی «خیر برین» بود. ارسطو انسان سعادتمند را انسان فضیلتمند میداند و تحلیل او از فضیلت، تاثیری چنان دراز آهنگ داشته که در عصر حاضر، با بازسازی نظریه او، اخلاقی پدید آمده که به اخلاق مبتنی بر فضیلت (Virtue ethics) موسوم است.
در زبان فرانسوی واژه اخلاق به معنای آداب و رسوم به کار میرود. تعریف فرهنگ لاروس (Le Petit Larousse) از اخلاق «مجموعه قوانین کردار و ارزشهایی که در یک جامعه به عنوان هنجار شناخته میشود»، «مجموعه خاصی از قوانین رفتاری» و «نظریه اهداف غایی کردار انسان» است. همچنین اخلاق در فرهنگ روبر (Le Petit Robert) اینگونه تعرف شده است: «دانش خوبی و بدی، اصول رفتار» و «رفتار انسانی بهمثابه تکالیفی برای رسیدن به خوبی».
برخی ادیان، از جمله اسلام، گرایش «غایتگرایی» در مورد اخلاق را پذیرفته و مدعیاند که در اخلاق دینمدار نتیجهها ممکن است در جهان دیگر که فرا مادی است، اتفاق بیفتند اما در اخلاق غیردینی، رخداد نتیجههای دلخواه برای مثال در جامعه انسانی، تنها در جهان مادی مد نظر است. در این اخلاق ریزالگوهای اخلاقی و اینکه چه اموری نتیجههایی دلخواه برای جامعه انسانی دارند، ممکن است با اجماع روانشناسان و جامعهشناسان برجسته تعیین شود نه لزوماً با اجماع متولیان دین.
از جانب دیگر، اخلاق که یکی از مفاهیم کلیدی در زندهگی بشر است و با انسان معنا پیدا میکند، همواره در آموزههای اسلامی مورد توجه بوده است. آنگونه که پیامبر اسلام، علت پیامبری خود را کاملکردن اخلاق مومنان توصیف میکند: «إنَّما بُعثتُ لأتمِّمَ مكارمَ الأخلاق»[2] و در قرآن به نیکخلقی و داشتن خلق خوب وصف شده است: «وَإِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظيم»[3].
مساله اخلاق با توجه به جایگاه عملی آن در معارف دینی، همواره مورد توجه علمای دین بوده است. همچنین هر مکتبی داعیهدار مباحث اخلاقی است و در این باره سخنانی به میان آورده است؛ چرا که اخلاق ریشه در ضمیر انسان دارد.
ابوحامد امام محمد غزالی (1058 – 1111) در مورد اخلاق در کتابهای «کیمیای سعادت» و «احیا علوم دین» به گونهای جدی و روشمند کار کرده است. او در این آثار در آن دسته از مباحث اخلاقی که میان «شرع» و «عقل» اختلاف است، جانب شرعیت را گرفته و محاسن اخلاقی و تهذیب اخلاق را امری اکتسابی و تربیتی میداند و معتقد به دگرگونی اخلاق است.
عزالدین کاشانی (درگذشته 1356) اخلاق را عبارت از ادبی میداند که به عنوان «ادب نفس» (آنچه را که در قول و فعل نشان میدهد) از آن یاد میکند، چنانچه او در این باره مینویسد:
«لفظ ادب عبارت است از تحسین اخلاق و تهذیب اقوال و افعال؛ و افعال بر دو قسم است: افعال قلوب و آن را نیات خوانند و افعال قوالب آن را اعمال خوانند و اخلاق و نیات منبت به باطن دارند و اقوال و افعال منبت به ظاهر. پس ادیب کامل آن بود که ظاهر و باطنش به محاسن اخلاق و اقوال و نیات و اعمال آراسته بود؛ اخلاقش مطابق اقوال باشد و نیاتش موافق اعمال»[4].
خواجه نصیرالدین طوسی (1201 – 1274) در تعریف اخلاق مینویسد:
«آن عملی است به آن که نفس انسانی چگونه خلقی اکتساب تواند کرد که جملگی احوال و افعال که به اراده او، از او صادر شود، جمیل و محمود بود.»[5]
شیخ شهابالدین سهروردی (1154 – 1191) نیز بر این باور است که:
«وجد سر صفات اندورن است، همچنان که سر صفات ظاهر است و صفات ظاهر حرکات و سکون است و سر صفات اندورن احوال است و اخلاق است.»[6]
در جستار حاضر قصد نداریم تا وارد فلسفه اخلاق و مفاهیم اخلاقی که سدههاست اذهان فیلسوفان و متکلمان را مشغول کرده است، بشویم. در ادامه نوشتار میکوشیم تا برخی از مفاهیم اخلاقی کاربردی در غزلهای بیدل دهلوی واکاوی شود. شاید بتوان گفت بیدل در رویکرد به مقوله اخلاق جمیعی تعارف پسینی را که در بالا آمده مراد کرده است و منظور اخلاق بیشتر اخلاق کاربردی است.
اما پیش از آن به تعریف اخلاق کاربردی میپردازیم:
اخلاق کاربردی در حقیقت زیرمجموعه اخلاق هنجاری[7] است. به تعبیر دیگر، اخلاق کاربردی همان اخلاق هنجاری است، البته در حوزههای خاصی از زندهگی فردی و اجتماعی. اخلاق کاربردی درصدد آن است که کاربرد و اعمال منظم و منطقی نظریه اخلاقی را در حوزه مسایل اخلاقی نشان دهد. مباحثی مانند اخلاق دانشاندوزی و علماندوزی، اخلاق پژوهش، اخلاق نقد، اخلاق گفتوگو، اخلاق محیط زیست، اخلاق سیاست، اخلاق جنسی، اخلاق همسرداری و اخلاق معیشت را میتوان از مباحث مربوط به اخلاق کاربردی به شمار آورد.
قابل ذکر است که اخلاق کاربردی شامل اخلاق حرفهای نیز میشود. منظور از اخلاق حرفهای، تامل درباره ابعاد اخلاق مسایل و موضوعاتی است که به مشاغل خاصی مربوط میشود. مانند اخلاق پزشکی، اخلاق تجارت، اخلاق روزنامهنگاری و امثال آن.
[1] Éthique à Nicomaque
[2] نیشاپوری، رضیالدین. (1341). مکارم اخلاق، ص. 8، انتشارات دانشگاه تهران.
[3] قرانکریم، سوره قلم، آیت 4.
[4] کاشانی، عزالدین محمود. مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه. ص. 143، به تصحیح محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران: انتشارت زورا.
[5] طوسی، خواجه نصیرالدین. (1369). اخلاق ناصری. ص. 48، به تصحیح مجتبی مینوی، چاپ چهارم، تهران: موسسه تحقیقات فرهنگی.
[6] سهروردی، شیخ شهابالدین. (1368). عوارف المعارف. ص. 96، مترجم ابومنصور بن عبدالمومن اصفهانی، به اهتمام قاسم انصاری، انتشارات علمی و فرهنگی.
[7] اخلاق هنجاری (Normative Ethics) شاخهای از فلسفه اخلاق است که به پرسشهایی از قبیل «فرد چگونه باید از لحاظ اخلاقی عمل کند؟» میپردازد. اخلاق هنجاری با فرااخلاق تفاوت دارد، زیرا معیارهای درستی و غلطبودن عمل را بررسی میکند، در حالی که فرااخلاق به مطالعه مفهوم زبان اخلاقی و متافیزیک حقایق اخلاقی میپردازد.