آموزش، از ابتداییترین حقوق انسانی است. انسانها فارغ از رنگ، نژاد و جنسیت بدون استثنا بهگونه یکسان از این حق برخوردارند؛ اما چگونهگی تأمین فرصتهای آموزشی از یک سرزمین تا سرزمین دیگری متفاوت است و هر کشوری مبتنی بر اصول و معیارهای تعریف شده در قانون اساسی خود، شرایط آموزشی را برای زنان و مردان بهگونه مساوی فراهم میکند.
آموزش زنان در افغانستان، تاریخی بغرنج، پرتنش و حساسیتبرانگیز داشته است. در مقطعهای مختلف زنان از این حق محروم شده و بهطور معمول نیروهای سیاسی مذهبی به آموزش زنان از منظر ایدیولوژی نگریستهاند، زمینهها و بسترهای تعمیم حق آموزش را به بدهوبستانهای سیاسی مبدل کرده و آن را جنبه دینی و مذهبی دادهاند. از سوی دیگر گفته میشود جامعه افغانستان، جامعهای مذهبی، ریاکار، بسته و مخالف نقش و حضور معنادار و قانونمند زنان است و اکثریت به حقوق برابر زنان و مردان نیز اعتقاد ندارند.
حکومت سرپرست طالبان، بعد از فروپاشی نظم جمهوریت، دستور خانهنشینی زنان و دختران را از نهادهای آموزشی و تحصیلی صادر کرد و گفت که تا ایجاد «بستر شرعی» آموزش، دختران و زنان در خانه بمانند. ولی پس از گذشت هفت ماه، زیر فشارهای جامعه جهانی تعهد کرد که در سال نو تعلیمی دروازههای مکتبها را به روی دختران باز میکند، اما در نخستین ساعات شروع سال تعلیمی فرمان داد که تا اطلاع ثانوی و ایجاد طرح «لباس شرعی» دختران همچنان در خانه بمانند. این موضوع، گمانهزنیها و پرسشهای عمیق و گسترده را نسبت به روند آموزش زنان از دید طالبان به میان آورده است.
دختران و کودکان تاریخ 4 حمل، با شور و شوق کودکانه به سوی مکتبهایشان رفتند، اما با ممانعت نیروهای طالبان مواجه شدند. این امر باعث سرازیرشدن اشک هزاران کودک دختر که انتظار بازگشایی مکتب را داشتهاند، شد که واکنشهای گسترده ملی و بینالمللی را نیز در قبال داشت؛ اما همه این واکنشها مقعطی است و چون موج از روی ساحل میگذرد. پرسشی که مطرح میشود، این است که چرا طالبان با آموزش زنان مخالفت میکنند؟ آیا دین به زنان حق آموزش برابر با مردان را داده است؟ منظور از طرح لباس شرعی چیست؟ آیا در قرآن و سنت لباس مشخصی به نام لباس شرعی ذکر شده است؟ نگاه قرآن به آموزش زنان بهسان مردان است؟ طالبان به آموزش زنان از جنبه شرعی میبینند یا نگاه سیاسی دارند؟ دین چگونه به امر آموزش زنان میبیند و راهکارهای دینی برای فراهمآوری بستر آموزشی زنان چیست؟
شماری از پژوهشگران دینی، برخورد حکومت سرپرست طالبان به آموزش دختران را سیاسی میدانند و تأکید میورزند که این گروه روند آموزش دختران در افغانستان را به گروگان گرفته است و از آن بهعنوان اهرم فشار بالای جامعه جهانی استفاده میکند.
مهران موحد، پژوهشگر امور دینی، در گفتوگو با روزنامه 8صبح میگوید: «در سنت فرهنگی ما از سدهها بدینسو با آموزش زنان با بدبینی برخورد صورت میگرفته است.»
این پژوهشگر دینی میافزاید: «در کتابهای تُراث مطالبی وجود دارد مبنی بر اینکه آموزش سواد خواندن و نوشتن برای زنان موجب برانگیخته شدن فتنه و فساد خواهد شد و ارتباط مکاتبهای دختران با پسران را تسهیل میکند.» به گفته او، اینکه در صدر اسلام زنان حضوری پررنگ و معنادار در صحنههای زندهگی داشتهاند، هرگز مانع از آن نشده است که در دورههای بعدی – نظر به عوامل جامعهشناختی – کوشش صورت گیرد تا آنان به انزوا کشانده و از آموزش محروم شوند.
آقای موحد تأکید میکند که در مسأله آموزش دختران، تقابل شهر و روستا در تاریخ معاصر افغانستان همواره مطرح بوده است. به گفته او، روستاییان که بخش سنتی جامعه را تشکیل میدهند، توانستهاند در این صد سال بارها قدرت را به دست بگیرند و فرهنگ شهری را سرکوب کنند. این پژوهشگر دینی میافزاید که کشمکش بر سر آموزش زنان در حال حاضر را نیز میتوان در این چارچوب بررسی کرد.
آقای موحد میگوید: «قبیله در افغانستان عاملی مهم است. در سنتهای قبیلهای افغانستان نیز زن بهعنوان خدمتکار مرد به حساب میآید و حق ابراز وجود در اجتماع را ندارد.»
این پژوهشگر دینی تصریح میکند: «تصور این است که با تعلیمیافته شدن زنان، آنها حس مطالبهگری به دست میآورند و برابری میخواهند و این برای نظام قبیلهای خطرآفرین است.»
آقای موحد میگوید: «به نظر میرسد طالبان برای راضی کردن بخش سنتی جامعه افغانستان که از دل آن برخاستهاند، ناگزیرند آن حساسیتها را درک و خواستهای بخش بزرگی از جامعه را در نظر بگیرند و با آموزش زنان با احتیاط برخورد کنند.»
از نظر این پژوهشگر، در متون دینی تفاوتی میان زن و مرد در آموزش دیده نمیشود، بلکه همه افراد فارغ از جنسیتشان ترغیب به علمآموزی شدهاند. به گفته آقای موحد، برمبنای هنجارهای زبان عربی، خطاب قرآن پیوسته شامل زن و مرد میشود و فرقی میان این دو قایل نیست. او اما تصریح میکند که با وجود اینهمه، جمهور علمای اسلام در حال حاضر خلاف دیدگاههای فمینیستی رایج، طرفدار مساوات کامل میان زن و مرد در آموزش نیستند و بیشتر تأکیدشان بر این نکته است که زنان باید در نخست علوم شرعی را بیاموزند و سپس آن دانشهایی را که با سرشتشان سازگار باشد و نیز نیازمندیهای زنان دیگر را مرفوع کند، مثل پزشکی (که زنان را از مراجعه به پزشکان مرد بینیاز میکند) و پیداگوژی (که موجب میشود معلمان زن به آموزش زنان بپردازند).
این پژوهشگر دینی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه منظور از طرح لباس شرعی که از سوی وزارت معارف حکومت سرپرست طالبان مطرح شده است، چیست، میگوید: «در قرآن و سنت لباس شرعی ویژهای برای زنان پیشنهاد داده نشده است. حکیمانه و ممکن هم نیست که اسلام لباس خاصی را پیشنهاد دهد؛ چراکه اسلام در طول تاریخ پیروان پرشماری داشته و در حال حاضر نیز دین یکونیم میلیارد انسان است.» او میافزاید که طبعاً این تعداد پرشمار از آدمها دارای فرهنگها و سنتهای گوناگون هستند و براساس سلایق و علایق فرهنگی خود لباس میپوشند. به گفته او، «در شریعت پارهای از قواعد وضع شده که رعایت آنها در لباس پوشیدن ضروری است؛ مثلاً نباید لباس زنان تحریککننده باشد.»
آقای موحد میگوید که برخی از پژوهشگران علوم دینی معتقدند که در خصوص تعریف لباس و حجابِ مطابق شرع باید تنوع فرهنگها مد نظر قرار داده شود و آموزههای دینی در این زمینه ترجمه فرهنگی شود. به گفته او، آنچه حساسیت طالبان در خصوص محتوای نظام آموزشی کنونی در افغانستان را برمیانگیزد، بخشی از علوم انسانی نظام آموزشی کنونی است. از نظر این پژوهشگر دینی، مضامینی چون حقوق بشر و جامعهشناسی به علت اینکه خاستگاه غربی دارد و حامل ارزشهای غربی است، برای طالبان پذیرفتنی نیست و از نظر آنها در تضاد با تعلیمات اسلامی قرار دارد.
آقای موحد تأکید میکند که عمده بدبینی در جامعه ما نسبت به مفاهیم مدرن، ناشی از بدبینی مفرطی است که نسبت به غرب جغرافیایی وجود دارد. به گفته او «تصور بر این است که غرب منشا شر و تباهی و جنایتکار است و حقوق مسلمانان را پایمال و سرزمینهایشان را اشغال میکند. از این رو، هر اندیشهای که از آن سرچشمه میگیرد، آلوده و سمی است و باید به زباله انداخته شود.»
زینب موحد، پژوهشگر امور دینی و استاد دانشگاه، میگوید که برخورد طالبان در مورد آموزش و حضور اجتماعی و سیاسی زنان، برخاسته از برداشتهای «قبیلهای و بدویشان» است. او تأکید میکند که طالبان بیش از اینکه برداشتهای دینی خود را تبارز بدهند، ذهنیت قبیلهای خود را منعکس میکنند. وی میافزاید: «هیچ تغییری در رفتار طالبان نسبت به گذشتهشان به میان نیامده است.» به گفته او، رفتار طالبان بیش از اینکه قرائت خاصی از دین باشد، «رفتار قبیلهای» است.
این پژوهشگر دینی میگوید دین که اولین کلمهاش با خواندن و اقرأ آغاز میشود، با رفتار طالبان در برابر آموزش زنان بسیار متفاوت است. او تأکید میورزد که رفتار طالبان متاثر از آموزههای دینی و قرائت خاص از دین نیست. او میافزاید که رفتار کنونی طالبان «برداشت از حالت روانی و روحی است که در زندهگیشان متحمل شدهاند و برخوردهایی را که با زنان در داخل خانهها و اقوام و جامعهای که بودهاند، صورت میگرفته است، منعکس میکنند.»
بانو موحد میگوید که لباس دختران افغانستان در مکاتب و لباس تمام زنان کشور کاملاً با حجاب شرعی مطابقت دارد. او تأکید میکند که زنان افغانستان در منطقه و جهان اسلام از محجبترین زنان هستند. به گفته او، افغانستان از گذشته تاکنون زن بیحجاب نداشته است.
به گفته این پژوهشگر دینی، زنان افغانستان در تمام میدانهای اجتماعی، تحصیلی و کاری باحجاب بوده و در هیج جایی بیحجاب نبودهاند.
بانو موحد میافزاید که لباس دختران در مکتبها هیچ مخالفتی با شریعت ندارد. او تصریح میکند: «شاید از لحاظ عنعنهای لباس دختران مکتبها به ذوق بعضی از هموطنان مطابقت نداشته باشد و این هیچ ربطی به شریعت ندارد؛ چون شریعت یک بحث علیحده است، قبیله و ذهنیت قبیلهای و عنعنات یک بحث جداگانه است.»
این پژوهشگر دینی میگوید لباس شرعی، لباسی است که بدن زن معلوم نشود و زینتها و عورات زن را بپوشاند. به گفته او، رنگ لباس شرعی مشخص نیست که به چه رنگ باشد. او اما تصریح میکند که لباس زنان از لحاظ شرعی ضخیم باشد و باعث معلوم شدن جسم زن نشود.
بانو موحد میافزاید: «اگر گفته شود که لباس دختران مکتبها با عنعنات ملی مطابقت ندارد، شاید ذهنیتهایی وجود داشته باشد که این لباس را مطابق با لباس یک قبیله خاص یا قوم خاص بکنیم، شاید توجیه در زمینه یافت.» او تأکید میکند که هیچ مشکلی در لباس زنان و دختران افغانستان نه در گذشته وجود داشته و نه هم اکنون وجود دارد.
این پژوهشگر دینی میافزاید که اکثریت زنان افغانستان باحجاب هستند و در بیست سال گذشته هم هیچگونه بیحجابی در مورد زنان وجود نداشته است. از نظر او، در همه عرصهها لباس زنان و دختران افغانستان مخالفتی با شریعت ندارد.
این پژوهشگر دینی در مورد حق برابر آموزش زن و مردم میگوید: «اصلاً در قرآن نگاه جنسیتی وجود ندارد. تمام فرامین وقتی که از سوی خداوند متعال نازل میشد، مرد و زن را بهصورت یکسان در بر میگرفت.» وی تصریح میکند: «اولین کلمهای که در قرآن کریم آمده «اقرأ» است و نخستین کلمهای بوده است که با آن نزول وحی آغاز شده است که دربرگیرنده تمام پیروان دین اسلام است.» او تأکید میکند: «در اینجا خداوند نگفته است که مردان بخوانند و زنان نخوانند.» او تأکید میکند: «این یک ادعای دروغ است که در قرآن و شریعت به زن اجازه تحصیل داده نشده است.» بانو موحد میافزاید: «نمونههای بسیار شیوخ کلان را در اسلام داریم که زنها بودند. بزرگترین علمای اسلام، چه در عرصه نقد حدیث و روایت حدیث و تفسیر شاگرد زنها بودند و اینها بیانگر علم و دانش زنان بوده است.»
گفتنی است که حکومت سرپرست طالبان پیش از شروع سال تعلیمی تعهد کرده بود که تمام مکتبهای دخترانه را به روی دانشآموزان باز میکند؛ اما در آغاز روز تعلیمی پیش از گشایش مانع حضور دختران در مکتبها شد و گفت تا طرح لباس شرعی، دختران همچنان در خانه بمانند.
در این تهیه این گزارش سعی فراوان شد تا با یکی از مقامهای ارشد حکومت سرپرست طالبان، بهویژه وزارت معارف آنان، گفتوگو شود، اما به تماسهای مکرر در این زمینه پاسخ ندادند.