گزارش هفتهنامه اکونومیست از جمعآوری عواید طالبان، عنوان فریبندهای داشت و سوءتفاهمهایی را خلق کرد. تعدادی متاسفانه تنها عنوان را خواندند و با اتکا بر آن خبرهای کوتاه نشر کردند که گویا طالبان در جمعآوری عواید درخشیدهاند. حتا عنوان فرعی آن گزارش که خبر از نقش طالبان در گرسنهگی مردم میداد، در خبرها چندان انعکاس نیافت.
طالبان همانطوری که در گزارش اکونومیست آمده است، در جمعآوری پول مهارت دارند. در این هیچ شکی نیست. متاسفانه سیستم اجتماعی و سیاسی طالبپرور، برای این گروه دو مهارت اصلی داده است: جمعآوری پول و سرکوب. طالبان قبل از تسلیمگیری اداره کابل نیز از طریق عشر، زکات، «مالیات» بر مواد مخدر، قاچاق، اختطاف و اخاذی هر سال صدها میلیون دالر را از سراسر افغانستان جمعآوری میکردند. ماشین جنگ طالب با حمایت مدیران خارجی اما با پول گرسنهگان داخلی میچرخید. کسی به یاد ندارد که آن گروه در مناطق تحت کنترل خود پلی ساخته باشد، مکتبی آباد کرده و یا به ساکنان محروم خدمات صحی ارایه کرده باشد.
مالیات با اخاذی تفاوت دارد. مالیات براساس توافق متقابل مردم و حکومت جمعآوری میشود تا خدمات عمومی برای مالیاتدهندهگان عرضه شود. اخاذی اما یکطرفه و اجباری است. طالبان در گردآوری عشر، زکات و «مالیات» آن قاعده پذیرفته شده اجتماعی را رعایت نمیکنند و پول را برای فعال نگهداشتن ماشین سرکوب خود جمع میکنند، نه برای بهبود وضعیت زندهگی مردم.
در گزارش اکونومیست فاکتهای دردناک دیگری نیز ذکر شده است، از جمله اینکه بیش از نصف نفوس کشور با گرسنهگی شدید مواجهاند و آنانی که سال گذشته جزو طبقه متوسط شمرده میشدند، امسال بهسختی یک وعده غذا میخورند. گروهی که کشور را به انزوا کشانده و نیروی متخصص و متشبثان اقتصادی را از وطن رانده است، اکنون از آرد، بوره، شیر، مواد سوخت و لباس دهها میلیون گرسنه محصولات گمرکی و مالیات میگیرد. آن گروه، بخش عمده پول به دست آمده را نیز برای حفظ بازوی سرکوب مصرف میکند. طبق گزارشها در سه ماه مالی نخست امسال بیش از 50 درصد عواید طالبان به امور نظامی و امنیتی مصرف شده است. این «درخشندهگی» طالبان تازه نیست. در گذشته و زمانی که در مقابل دولت میجنگیدند، نیز در گرفتن پول و مصرف آن برای حفظ نیروی جنگی مهارت بسیار داشتند.
کاهش رشوتستانی و فساد مالی در جمعآوری عواید را نیز یکی از موفقیتهای گروه طالبان یاد میکنند. در این نتیجهگیری نیز فریب وجود دارد. فساد و رشوتستانی با ناامنی و تروریسم ارتباط تنگاتنگ داشت. محیط فاسدی که در گذشته خلق شده بود، محصول جنگ و تروریسم بود. فساد و جنگ دوشادوش هم رشد میکردند. هرچه تروریسم قدرتمند میشد، شفافیت و حسابدهی نیز با چالش مواجه میگردید و انگلهای مالی هرجا سر برمیآوردند. اکنون که مخالفان طالب مثل آن گروه مشغول تخریب راهها نیستند، مکاتب را آتش نمیزنند، ماموران را سر نمیبرند، در برابر حرکت کالاها و انسانها در سراسر کشور مانع ایجاد نمیکنند، بهطور طبیعی عوامل فساد مالی کم میشود.
مکیدن خونِ گرسنهگان اما آینده ندارد. برای برداشت حاصلات دوامدار، باید با زمین مهربان بود. باید زحمت شخم زدن، دانه پاشیدن، پروردن و مراقبت را بر دوش گرفت. طالبان با مردم افغانستان چون ساکنان ملک مفتوحه برخورد میکنند و صرفاً به گردآوری غنایم، عشر، زکات و مالیات میاندیشند. آنان در اشتغالزایی، مبارزه با فقر و ارایه خدمات عامه نه تجربه دارند و نه به انجام آن کارها تمایلی نشان میدهند. مردم نیز این روند را برای مدت طولانی تحمل نخواهند کرد.