خواهرجان، با من ازدواج میکنی؟!

عصمت الله جعفری
یک روز جمعه، از کنار مسجدی میگذرم. امام جمعه در خطبه نماز جمعه، جوانان را نصیحت میکند: «در مکتب، دانشگاه و هر جای دیگر، در روابطتان با خواهرانتان محتاط باشید.» در مسیر رفتن به دانشگاه، شاگرد راننده را میبینم که با صدای بلند فریاد میزند: «خواهرها، کرایههایتان را آماده کنید.» در راهرو دانشکده قدم میزنم. دختر و پسری را میبینم که روی راهپله نشستهاند و میدانم باهم نسبت خانوادهگی ندارند. دختر به پسر میگوید: «لالا جان، فایلهایم را فردا بیار.» در برنامهای شرکت میکنم. دختر خانمی میآید و با احترام میگوید: «برادر عزیز، لطفاً حاضری را امضا کنید.» این رفتارها برای ما خیلی عادی جلوه میکند و زندهگی روزمره ما آکنده از این مصداقها است. اما این وضعیت همیشه برایم پرسشبرانگیز بوده است. چرا یکی از شخصیترین مفاهیم زندهگی ما تا این حد کاربرد عمومی دارد؟ مگر نه اینکه نسبت خواهربرادری تحریم مراودات و مناسبات جنسی به همراه میآورد؟ آیا کاربرد عام این مفاهیم، نمایانگر تناقض مهم در رویکرد نظری و عملی فرهنگ ما نیست؟ این مقاله تلاش میکند با استفاده از بینش جامعهشناختی، به پرسشهای فوق پاسخ دهد.
آغاز…
نگارنده در خلال پاسخدادن به پرسشهای مذکور، با افراد مختلف از رانندهگان تاکسی، عالمان دین، دختران و پسران دانشگاهی تا متخصصان صحبت کرده است؛ طوریکه برآیند آن، در قالب سه مقوله مهم قابل دستهبندی است. یک، توجیههای متفاوت از کاربرد مفاهیم خواهر و برادر در نزد افراد مختلف وجود دارد. بخشی از این توجیهها در منابع و آموزههای دینی طرح میشود و دستههای دیگر از منابعی چون غیرت ناموسی، حس امنیت و تعلق و مشروعیتدادن به روابط فراجنسیتی تغذیه مینمایند. ضمناً، طیف دیگری از دیدگاهها، کاربرد این مفهوم را توأم با اجبار اجتماعی و ناشی از ناچاری عنوان میکنند. دو، ماهیت توجیهها در نزد مردان و زنان یکسان نیست. سه، کاربرد مفاهیم خواهر و برادر در مناسبات انسانهای مذکر و مونث با پیآمدهای مهم اجتماعی همراه است؛ طوریکه تأثیرات آنها برای هر دو جنس متفاوت است.
متن
تعدادی معتقد اند که کاربرد این مفاهیم ریشه در آموزههای دینی دارد؛ طوریکه دین اسلام به منظور تأمین امنیت زنان و تضمین آرامش اجتماعی، تعلق عمومی را در قالب مفاهیم خواهر و برادری عمومیت داده است. به عنوان مثال، وقتی مردی به زنی خواهر خطاب کند، دیگر راههای استفاده و نگاه جنسی بسته میشود. از طرفی، این مفاهیم مردان را مجاز میکند تا در صورتیکه تمامیت فردی یک زن از سوی مردان دیگر تهدید شود، مداخله نموده، مانند خواهر خودشان از او حمایت کنند. این توجیه غالباً در نزد مردان است و زنان در این زمینه برداشت متفاوتتری دارند. آنان معتقد اند که هرچند ممکن است نیت دین در این زمینه خیر باشد، ولی این سنت به مردان فرصت میدهد تا آنان تحت عنوان حمایت از زنان، خود مرتکب آزار و اذیت آنان شوند. ضمناً با استفاده از این مفهوم در بسیاری از موارد، از احساسات و اعتماد دختران و زنان سوء استفاده شده است. بنا بر این، بهتر است روابط زنان و مردان خارج از این لفافه تعریف شود تا زنان در قالب این مفاهیم اغوا نشوند. به علاوه، فعالان حقوق زن باورمند اند که این توجیه باعث میگردد استقلال فردی زنان نه تنها در محیط خانه که در فضای عمومی نیز محدود شود. به باور آنان، این توجیه به نفع زنان نیست، بلکه ساختارهای مردسالارانه را تقویت میکند.
گروه دیگری از مردان و زنان باورمند اند که این مفاهیم نشان میدهد که در جامعه، هر زن نه تنها ناموس بستهگان خونی و خویشاوندیاش است که ناموس تمام جامعه به حساب میآید. از همینرو، تمام مردان مکلفاند در قبال تمام زنان از غیرت مردانه و ناموسی برخوردار باشند. کارشناسان معتقد هستند که این باور، زمینه را برای افراطگرایی مردانه مساعد میسازد. به عقیده آنان، غیرت مردانه و ناموسی عامل بسیاری از خشونتها بر زنان پنداشته میشود و موجودیت آن حتی در محیط خانه و خانواده مطلوب ارزیابی نمیشود چه رسد به محیط عمومی. تعدادی از دختران نیز براساس تجاربشان این بینش را به ضرر زنان میدانند و معتقد اند که بهتر است روابطهای دختران و پسران از لفافه خواهر و برادری به هویتهای مستقل دختر و پسر به عنوان دو انسان انتقال یابد. این دختران باور دارند که کاربرد مفاهیم خواهر و برادری ریشه در بیهویتی زنان دارد. هرچند بعضی از مردان و زنان معتقد اند که این توجیه زمینه را مساعد میسازد تا زنان و دختران در کنار مردان احساس امنیت بیشتری کنند، اما فعالان حقوق زن این رویکرد را امنیتزدا و تعلقآفرین عنوان میکنند که به هیچ عنوان به نفع زنان نیست.
تعدادی از دختران کاربرد این مفاهیم را اجبارآمیز میدانند. به عقیده آنان، از آنجاییکه در گذشته مناسبات دختران و پسران بسیار محدود بود، امروزه این تصویر ایجاد گردیده است که مناسب و معقولترین رابطه دختر و پسر، رابطه خواهر و برادری است. ضمناً، بعضی از دختران به خاطر اینکه از طرف دیگران مورد بدگمانی قرار نگیرند، سعی میکنند مناسباتشان با پسران را در لفافه خواهر و برادری شکل دهند. به باور بعضی از پسران، این لفافه ابزاری برای پسران و مردان است تا بتوانند سر صحبت با دختران و زنان را باز کنند تا از این طریق بتوانند به امیال جنسیشان نایل شوند. بعضی از فعالان حقوق زن نیز با این برداشت موافق هستند و معتقد اند که روابط دختر و پسر نباید در مصالح دروغین پنهان شوند. براساس این توجیه، دختران و پسران خودشان هم از کاربرد این لفافهها راضی نیستند، اما ترس از برخورد جامعه باعث گردیده است آنان علیرغم میل باطنیشان، دست به دامن به این مفاهیم در مناسباتشان با پسران شوند.
پیآمدهای این رویکرد برای مردان و زنان یکسان نیست. طوریکه براساس ادعاهای زنان از تجاربشان، کاربرد این مفاهیم نه تنها برای بهبود وضعیت زنان کمک نمیکند، بلکه دامنه محرومیت، محدودیت و مجبوریت آنان را تا عمومیترین فضاها میگستراند. ضمنا، کاربرد این مفاهیم را مولد خشونت و افراطگرایی علیه زنان عنوان نمودهاند و معتقد اند که این لفافه حتا هویت زنان را به عنوان انسانهای مستقل زیر سوال میبرد.
نتیجهگیری
کاربرد مفاهیم برادر و خواهر در مناسبات فراجنسیتی در جامعه افغانی بسیار عمومیت دارد. این مفاهیم از آنجاییکه بسیار خصوصیاند، حکایت از تناقض جدی در رویکرد نظری و عملی فرهنگ افغانی دارد. به باور بسیاریها، این مفاهیم صرفاً لفافههای است که در قالب طیف وسیعی از توجیهها قابل تبیین است. تعدادی معتقد اند این که رویکرد ریشه در آموزههای دینی دارد. عدهای دیگر، خاستگاه آن را غیرت ناموسی، تأمین امنیت برای زنان و اجبار اجتماعی میدانند. هرچند مردان اعتقاد دارند که این لفافهها به نفع زنان است، اما غالب زنان و فعالان حقوق زن این رویکرد را به ضرر زنان و ناقض هویت فردی و انسانی زنان میدانند. به علاوه، بعضی از مردان و پسران اعتقاد دارند که این لفافهها ابزارهای برای کامجویی جنسی انسان مذکر است و میتواند برای بهبود وضعیت زنان مفید نباشد. در نهایت، این یک تناقض است که در عنوان مقاله به خوبی بازتاب یافته است.