حمله روز 30 جنوری در پیشاور، محک جدی برای امنیت ملی پاکستان بود. هرچند امنیت پاکستان پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان دستخوش تغییر و تحول شده، اما حمله روز دوشنبه به «پولیسلاین» در پیشاور، آژیر خطر را برای پاکستان و سیاستگذاران این کشور به صدا درآورد. حمله یادشده یکی از بزرگترین و بیسابقهترین حملات بر پاکستان در چندین دهه اخیر بود که تلفات جانی سنگین به همراه داشت. در این حمله کموبیش 400 تن کشته و زخمی شدند. در نوشته تلاش نگارنده بر این است که با استفاده از آمارها و ارقام موجود، وضعیت امنیت پاکستان پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان را به بررسی بگیرد.
پس از 15 آگست سال 2021 میلادی و سقوط حکومت جمهوریت در افغانستان، گراف ناامنی در پاکستان افزایش چشمگیری داشته است؛ این در حالی است که سیاستگذاران و نظامیان پاکستانی احساس میکردند که با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، تهدیدات امنیتی کمتر متوجه این کشور خواهد شد. به تعبیر دیگر، پاکستانیها احساس میکردند که با سقوط دولت اشرفغنی در افغانستان آنها به عمق استراتژیکشان رسیدهاند. مراد سیاستگذاران پاکستانی از عمق چنین است: عمق استراتژیک یعنی به وجود آمدن یک رژیم دوست و اسلامگرا در کابل که به احساس ناامنی دایمی پاکستان نقطه پایان بگذارد؛ اما سوالی که این روزها در محافل سیاسی پاکستان مورد بحث است، این است که آیا طالبان به احساس ناامنی پاکستان نقطه پایان گذاشته یا خیر؟
طالبان و دگرگونی امنیت در پاکستان
سیاستگذاران پاکستانی متعقد بودند که حضور طالبان در افغانستان دست دشمن دیرینهای این کشور را از افغانستان کوتاه کرده و به امنیت این کشور افزوده است؛ اما دیری نگذشت که این محاسبات پاکستانیها نقش بر آب شد و قدرتگیری دوباره طالبان، نهتنها تهدیدات امنیتی پاکستان را کمتر نکرد، بلکه به تهدیدات امنیتی این کشور افزود. رویکار آمدن طالبان در افغانستان تأثیر مستقیم روی امنیت پاکستان و افزایش ناامنی در این کشور گذاشته است. حضور طالبان در افغانستان به اعتماد به نفس گروههای بنیادگرا افزوده و به این گروهها این تفکر را داده است که آنها نیز میتوانند با الگوگیری از شیوه جنگ طالبان، پیروز شوند. تفکر غالب در میان سیاستگذاران پاکستانی این بود که آنها میتوانند با استفاده از نفوذ طالبان بر تیتیپی بهره ببرند و این گروه ناراضی را وادار به آتشبس و صلح کنند. هرچند دولت پاکستان توانست که در ابتدا با وساطت طالبان، تیتیپی را وادار به آتشبس کند، اما این آتشبس نتیجه معکوس در پی داشت و تیتیپی در جریان آن، تجدید قوا کرد و قویتر از گذشته به میدان نبرد برگشت.
نمودار بالا بیانگر دو موضوع مهم است. اول اینکه پس از آغاز عملیات «ضرب عضب» در سال 2014 میلادی، شمار حملات تروریستی در پاکستان کاهش یافت. در سال 2015 میلادی، 625 حمله تروریستی صورت گرفت که 1069 تن کشته به همراه داشت. این رقم در سال 2016 کاهش 28 درصد در شمار حملات و 12 درصد در شمار کشتهها را نشان میدهد. به همین ترتیب، آمار حملات میان سالهای 2015 تا 2020 کاهش قابل ملاحظه داشته است. چنانکه رقم حملات از 625 در سال 2015 حمله به 146 حمله در سال 2020 رسیده و کاهش 76 درصد را نشان میدهد و همچنان شمار کشتهها نیز از 1069 کشته در سال 2015 به 220 کشته در سال 2020 تقلیل پیدا کرده است. دوماً، این نمودار ثبات میسازد که روی کار آمدن طالبان، تأثیر مستقیم روی افزایش حملات و ناامنی در پاکستان داشته است. هرچند طالبان در ماه آگست سال 2021 به قدرت رسیدند، با آنهم ما شاهد رشد 42 درصد در شمار حملات و رشد 51 درصد در شمار کشتهها هستیم. در 207 حمله که در سال 2021 در پاکستان رخ داده، 335 تن کشته شده است. با این حال، در سال 2022 میلادی دوباره شاهد رشد وحشتناک و سرسامآور آمار و ارقام حملات و کشتهها هستیم. در این سال 512 حمله تروریستی صورت گرفته و در اثر آنها دستکم 980 تن کشته شدهاند. این آمار بیانگر رشد 147 درصد در شمار حملات و 192 درصد در شمار کشتهها است. آمار سال 2022 به خوبی نشان میدهد که با مستحکم شدن پایههای حکومت طالبان در کابل، ناامنی و حملات در پاکستان بیشتر شده است. اگر بخواهیم دلیل رشد حملات در پاکستان را با متغیر طالبان علتکاوی کنیم، به این نتیجه میرسیم که طالبان با پناه دادن به طالبان پاکستانی و فراهم ساختن محیطی امن یا همان عقبه استراتژیک برای آنها، در رشد ناامنی در پاکستان تاثیر داشتهاند. به عبارت دیگر، عمیق استراتژیک پاکستان مبدل به عقبه استراتژیک برای تیتیپی شده است. با تغییر اوضاع امنیتی در پاکستان، منتقدان سیاست عمق استراتژیک باور دارند که پاکستان دارد بهای خوشبین بودن به طالبان را میدهد. طالبان برعکس تصور پاکستانیها عمل کرده و در مورد محدود کردن فعالیت تیتیپی هیچگونه همکاری با پاکستان نکردهاند.
خیبرپختونخوا، خاستگاه پیکارجوبان
در میان شهرها و ایالتهای پاکستان، ایالت خیبرپختونخوا که در شمال پاکستان موقعیت داشته و مرز مشترک طولانی با افغانستان دارد، ناامنترین منطقه در چند سال اخیر در این کشور بوده است. این ایالت در حال حاضر شامل مناطق آزاد قبایلی نیز میشود. براساس اطلاعات موجود، این ایالت مرکز گروههای بنیادگرا در پاکستان است. تیتیپی و سایر گروههای افراطی و بنیادگرا در همین ایالت فعال میباشند و از همینجا سربازگیری کرده و حملاتشان را طراحی میکنند.
نقاط سرخ تیره در نقشه، بیانگر حضور فعال و دایمی گروههای پیکارجو در یک منطقه است و به همین ترتیب سرخ روشن بیانگر حضور فعال و رنگ آبی فعالیت در سطح پایین و بنفش هم بیانگر حضور خفیف گروهها است. در ایالت خیبرپختونخوا و مناطق قبایلی گروههایی چون: تحریک طالبان پاکستان (TTP)، جماعت الحرار (JUA)، حرکت الانصار (HUA) و لشکر اسلامی فعالیت گسترده دارند و این ایالت منطقه نفوذ آنها است. در کنار این گروهها که باهم به نحوی همپیمان هستند، القاعده شاخه شبهقاره هند (AQIS) و داعش (ISIS/ ISKP) نیز فعالیت دارد؛ اما فعالیت این دو گروه بهدلیلی که این ساحه، منطقه نفوذ و مرکز قدرت تیتیپی است، زیاد مشهود و بارز نیست. در ایالت بلوچستان که هممرز با افغانستان و ایران است، گروههای جداییطلب بلوچ نظیر ارتش آزادیبخش بلوج (BLA)، جبهه آزادی بلوچ (BLF)، ارتش جمهوریخواه بلوچ (BRA)، ارتش متحد بلوچ (UBA)، لشکر بلوچ (LeB) و لشکر جهنگوی (LeJ) حضور پرقدرت دارند که همواره بالای نهادهای نظامی و نظامیان در این ایالت حملاتی را سازماندهی میکنند. در کنار این گروهها، حرکت الانصار و تیتیپی نیز در منطقه فعال هستند. چندی قبل گزارشهایی نشر شد که تیتیپی با برخی از گروههای بلوچ همپیمان شدهاست. اگر این خبر صحت داشته باشد، وضعیت در مناطق شمالی و شمال غربی برای ارتش پاکستان سختتر از قبل خواهد شد. در ایالت سند که در جنوبغرب پاکستان موقعیت دارد، گروههایی چون القاعده، لشکر جهنگوی، حرکت الانصار و ارتش جداییطلب سند حضور نسبتاً فعال دارد.
نمودار بالا نشان میدهد که در سه سال گذشته تعداد کشتهها در ایالتهای خیبرپختونخوا و بلوچستان افزایش چشمگیر و بیسابقه داشته است. حداقل میتوان به سه علت برای افزایش آمار در این دو ایالت اشاره کرد.
اول: هممرز بودن این دو ایالت با افغانستان
افغانستان با پاکستان مرز طولانی دارد و دو ایالتی که بیشترین ناامنی را در سالهای اخیر تجربه کرده، در نوار مرزی با افغانستان قرار دارد. بیثباتی در افغانستان و عدم کنترل درست مرزها و وجود نقاط کور فراوان، به گروههای تروریستی این امکان را فراهم کرده که در مواقع اضطراری به این طرف خط دیورند با آرامش خاطر پناه ببرند. به عبارت دیگر، حضور طالبان در افغانستان برای این گروه حیثیت عقبه استراتژیک را دارد. برعلاوه عقبه استراتژیک این گروهها در خاک افغانستان پایگاه دارند و در آنجا نیروهایشان را آموزش میدهند. این گروهها به راحتی میتوانند در نوار مرزی میان افغانستان و پاکستان تردد کنند.
دوم: حضور طالبان در افغانستان
طالبان با گروههای بنیادگرا در پاکستان رابطه دیرینه و دوستانهای دارند. در 20 سال گذشته که طالبان مصروف پیکارجویی در افغانستان بودند، این گروهها میزبان طالبان در آن طرف خط دیورند بودند. حالا که طالبان قدرت را در افغانستان به دست دارند، فصل پذیرایی از گروههای بنیادگرا آغاز شده است. طالبان با تحمل فشارهای شدید پاکستان هنوز حاضر نشدهاند که در مقابل تیتیپی اقدام جدیای انجام بدهند و یا هم فعالیت این گروه را محدودتر کنند. قضیه به اینجا ختم نمیشود. طالبان متهم به دادن تجهیزات به این گروهها نیز هستند. گزارشهایی وجود دارد که تعداد زیادی از افراد تیتیپی حین نبرد با ارتش پاکستان از سلاح امریکایی استفاده کردهاند. با این حال، گزارشهایی نیز وجود دارد که تعداد قابل توجهی از نیروهای طالبان به درون تیتیپی داخل شدهاند و میخواهند که جهاد را اینبار در پاکستان ادامه بدهند. همین چند روز پیش ملا هبتالله، رهبر طالبان، گفت که در پاکستان جهاد روا است. این حکم او تلویحاً به نیروهای طالبان که در حال حاضر درگیر هیچ جنگی نیستند، این پیام را میرساند که اهداف جدید را دنبال کنند. از نظر روانشناختی خیلی از نیروهای طالبان مبدل به ماشین جنگی شدهاند؛ یعنی اینکه وجود آنها بدون جنگ معنایی ندارد.
سوم: نارضایتی
نارضایتی مردمان (بلوچها و پشتونهای) این دو ایالت از حکومت مرکزی پاکستان از مهمترین عواملی است که باعث افزایش ناامنی در این دو ایالت شده است. بیثباتی درونحکومتی پاکستان توأم با کارگزاران فاسد سبب شده که شهروندان از حکومت ناامید و سرخورده گردیده و به سمت گروههای بنیادگرا بروند. بسیاری از پشتونها و بلوچها از شیوه حکومتداری فعلی دولت پاکستان ناراضی هستند و خواستار بیرون شدن پاکستان از زیر سیطره ارتش این کشور هستند. از سوی دیگر، این دو گروه قومی برعلاوه سندیها، معتقد هستند که از سوی دولت مرکزی مورد تبعیض قرار گرفتهاند. این گروههای قومی میگویند که دولت مرکزی توجه کافی به سطح رفاه و امکانات در این مناطق ندارد و به نحوی این مناطق را رها کرده است. روند حفاظت از پشتونها (PTM) به رهبری منظور پشتین، باور دارد که مناطق پشتوننشین به صورت عمدی به کام بنیادگرایی فرستاده شده است تا حیات نظام فعلی ادامه پیدا کند. عمیقتر شدن این شگافهای قومی نیز میتواند یکی از عوامل دیگر ناامنی در پاکستان باشد. قومهایی که احساس کنند مورد تبعیض قرار گرفتهاند، به راحتی جذب گروهها بنیادگرا و تندرو میشوند.
سال 2023؟
ماه جنوری سال 2023 یکی از خونینترین ماهها در یک دهه اخیر در پاکستان بوده است. در این ماه حداقل 44 حمله تروریستی در پاکستان اتفاق افتاده که در اثر آنها 134 تن کشته و 254 تن دیگر زخم برداشتهاند. با وجود بیثباتی سیاسی و اقتصادیای که پاکستان دارد و از سویی، بحران تروریسم و ناامنی به سرعت در حال گسترش است، سال 2023، سال سختی برای پاکستانیها خواهد بود.
منابع:
- https://www.pakpips.com/web/wp-content/uploads/2022/01/Overview_PIPS-SR_2021.pdf
- https://crss.pk/wp-content/uploads/2021/02/CRSS-Annual-Security-Report-2020.pdf
- https://crss.pk/wp-content/uploads/2022/05/Report-Annual-Report.pdf
- https://crss.pk/annual-security-report-2022-2/
- https://www.picss.net/militant-groups/mapping-the-militancy-in-pakistan/
- https://www.picss.net/general/january-2023-deadliest-month-since-july-2018/