لشکرکشی طالبان علیه نوروز
شهاب

۲۶ حوت ۱۴۰۱ مصادف به آخرین جمعه سال بود. آغاز هر سال جدید فرصتی است برای تأمل در برنامههای شخصی و جمعی. از اینرو، توقع میرفت که خطیبان مساجد در سراسر افغانستان راجع به اهمیت آموزش برای پسران و دختران به هدف ساختن آینده درخشان سخن میزدند. میبایست ملاهای مساجد در واپسین جمعه سال، دیدگاه دین اسلام درباره دختران را تبیین میکردند و از رژیم طالبان میخواستند دروازه مکاتب و دانشگاهها را بهروی دختران باز کند. همچنین میبایست خطیبان از معضلات اقتصادیای که دامنگیر مردم است و راههای حل این معضلات حرف میزدند و از حکومت میخواستند که چارهای معقول برای این معضلات بسنجد. میبایست میگفتند که درصد بالایی از مردم افغانستان در فقر همهجانبه زندهگی میکنند و گرسنهگی میکشند و باید حاکمیت موجود برای رفع فقر و گرسنهگی سیاستهای روشنی را تدوین کند. خلاصه هزار و یک موضوع و مسأله مهم و جدی وجود داشت که میبایست خطیبان مساجد به مناسبت آغاز سال جدید خورشیدی، درباره آن حرف میزدند، اما با کمال تعجب مشاهده کردیم که خطیبان سراسر کشور در آخرین جمعه سال ۱۴۰۱ به مسأله تجلیل از نوروز پرداختند و آن را محکوم کردند.
روال معمول این است که وزارت ارشاد، حج و اوقاف طالبان هر هفته متنی را به آدرس خطیبان سراسر کشور میفرستد تا برمبنای آن، سخنرانی کنند و اگر چیزی خلاف متن فرستادهشده بر زبان میآورند، مجازات میشوند و حتا ممکن است وظایفشان را از دست دهند. این متن براساس سیاست روز حکومت طالبان تنظیم میشود و غالباً در آن به مسایلی پرداخته میشود که روش و شیوه حکمرانی طالبان را مشروعیت دهد و ایدیولوژی طالبان را منعکس کند.
متنی که امسال وزارت حج و اوقاف طالبان در محکومیت تجلیل از نوروز و کفرآمیز و بدعتآلود بودن آیین نوروزی نوشته است، متنی مفصل و عمدتاً تکرار کلیشههای قدیمی است؛ همان کلیشههایی که در طول سالهای متمادی از زبان مخالفان نوروز شنیدهایم. متن تهیهشده از سوی وزارت اوقاف طالبان، نوروز را از نشانههای مجوسیت دانسته و بزرگداشت آن را مرادف کفر و در بهترین حالت مصداق فسق و بدعت شمرده است. عجیبتر از همه این است که تهیهکنندهگان متن خطبه آخرین جمعه سال، حتا از استناد به آیههای قرآنی نیز در محکومیت و تقبیح نوروز ابا نورزیدهاند. خلاصه به هر ابزاری چنگ زدهاند تا نوروز را مخل و مخالف عقیده اسلامی نشان دهند و در اذهان عامه بکوبند.
چرا اینهمه جنجال بر سر نوروز؟
در گذشته، اولین روز سال هجری خورشیدی بهعنوان رخصتی عمومی از سوی دولت شناخته میشد، اما با آمدن دوباره طالبان، نوروز از تقویم حذف شده است. این امر بیانگر اوج دشمنی طالبان با سنتها و آیینهای ملی و بومی است. البته مخالفت با نوروز اختصاصی به طالبان ندارد، بلکه شمار زیادی از علمای دین نیز از گذشته تا به امروز با تجلیل این روز مخالفت میورزیده و این کار را خلاف ارزشهای دینی میدانستهاند. تفاوتی که وضعیت فعلی ایجاد کرده، این است که حالا در پشت مخالفتها با نوروز قوه قهریه قرار دارد و حتا میتواند تجلیلکنندهگان را مجازات کند.
همین حالا کشور ما با هزار و یک نابسامانی جدی دستوپنجه نرم میکند و اگر قرار باشد برای رفع این بیسامانیهای پرشمار کار صورت گیرد، اصلاً مسوولان حکومتی وقت پیدا نمیکنند به مبحث حلال یا حرام بودن تجلیل از نوروز بپردازند. سوال اصلی این است که چرا طالبان و ملاهای مذهبی همفکرشان، در برابر نوروز اینهمه حساسیت به خرج میدهند و برای قلعوقمع آن، لشکرکشی میکنند؟ چه معنایی در نوروز نهفته است که طالبان و همفکرانشان را در قبال این آیین خشمگین و پرخاشگر ساخته است، تا جایی که وزارت اوقاف این گروه خطیبان سراسر کشور را برای سرکوب نوروز بسیج کرده است؟
انگیزهها و گرایشهای قومی در عملکرد طالبان اظهر من الشمس است. قرینهاش اینکه آنها در برابر میله گل سرخ مخالفت نشان نمیدهند و آن را در صورتی که عاری از کارهای خلاف شرع باشد بیاشکالی میدانند، ولی زمانی که از نوروز سخن میزنند از بیخ و بُن مخالفت با آن میورزند و مطلقاً و تحت هر شرایطی تجلیل از آن را حرام میدانند. از منظر طالبان، برای هر چیزی که به قبیله طالبان شناختهشده باشد، میتوان محمل شرعی یافت و هر امری که بیگانه با عنعنات قبیله آنها باشد، مردود و غیر قابل قبول است، هرچند حامل معنایی انسانی و محتوایی مفید و متمدنانه باشد. احمد رشید، ژورنالیست پرآوازه پاکستانی، در مورد سیاستهای طالبان در دوران اول سلطهشان بر کشور گفته بود:«ملا عمر و همکارانش ویژهگیهای فرهنگی حاکم بر محیط خود، تجربیات خود یا بیتجربهگیهای خود را به کل کشور منتقل کردند و سعی در توجیه سیاستهای خود از طریق قرآن داشتند.» (طالبان، احمد رشید). این شیوه برخورد طالبان با ویژهگیهای فرهنگی شهرهای کشور هنوز هم تغییر نکرده و به همان منوال سابق جریان دارد. جان کلام آنکه مخالفت طالبان و دیگران با نوروز بیشتر از اینکه ریشه در آموزههای دینی داشته باشد، معلول برتریطلبیهای قومی و هویتی است. طالبان تصور میکنند که آیین نوروز از رسوم و عنعناتی است که غالباً در شهرها یا روستاهای اقوام غیرپشتون تجلیل میشود و پشتونهای روستاها با آن بیگانه و ناآشنا هستند. آنها خود را ملاک همه چیز میدانند و چون با آیین نوروز بیگانهاند به این نتیجه رسیدهاند که این آیین، زشت و ناروا است.
شکست مخالفان نوروز در میدان استدلال
پیش از به قدرت رسیدن دوباره طالبان، عدهای از نهادها و علمای مذهبی با استفاده از فضای مساعد برای بیان عقاید و دیدگاههای خود، با نوروز مخالفت میورزیدند و آن را نشانه کفر و شرک میدانستند و چون فضا برای طرفداران نوروز هم برای حرف زدن و استدلال کردن مهیا بود، دوستاران نوروز هم به میدان میآمدند و در دفاع از تجلیل نوروز مینوشتند و میگفتند. در سالهای پسین وضعیت به گونهای رقم خورده بود که بسیاری از مخالفان نوروز یا به حقانیت حرفهای نوروزدوستان پی برده بودند و یا اینکه از ترس اعتراضها ترجیح میدادند سکوت کنند. این موضوع بدین معنا است که طرفداران نوروز آهستهآهسته توانسته بودند، فضا را به نفع خود تغییر دهند. با بازگشت طالبان، دشمنان نوروز بار دیگر فضا را برای مانور دادن مساعد دیدهاند چرا که در فضای یکنواختی که طالبان در کشور ایجاد کردهاند، مخالفان طالبان حق اظهار نظر ندارند. هرچند در گذشته دشمنان نوروز در میدان استدلال و محاجه درمانده بودند، ولی اینک از حمایت طالبان بهرهمندند و احساس پیروزی کاذب میکنند. آنها در فضای باز قدرت ایستادهگی ندارند، ولی اکنون موقتاً با زور سرنیزه عربدهجویی میکنند و به هر سو شمشیر میزنند.
استدلالهای دینی علیه نوروز
مردمانی از هر قبیله و قماش وجود دارند که با نوروز سر سازش ندارند و از آن متنفرند. با اینحال، بیشتر آنها برای اینکه موضعگیری نوروزستیزانهشان ظاهر زیبا پیدا کند، مخالفتشان با آن را رنگ مذهبی و شکل دینی میدهند. طالبان هم پیوسته همین روش را در پیش گرفتهاند و با استناد به دلایل دینی اینطور تلقین میکنند که از روی انگیزههای دینی با نوروز ناسازگارند. یکی از افرادی که در افغانستان در ستیز با نوروز سخن زده (سلام عابد) گفته است که بحث تجلیل از نوروز بحثی دینی است و باید در این باره علمای دین ابراز نظر کنند و دیگران حق ندارند به آن وارد شوند.
این ادعای وی دستکم از دو جنبه نادرست است: اول اینکه مبحث نوروز از آن مباحثی است که میتوان از جوانب مختلف به آن پرداخت. از اینرو، هر کس به فراخور تخصص خود حق دارد دیدگاه خود را راجع به آن بیان کند. از باب مثال، کنکاش در گذشته و تاریخ نوروز از آن جمله کارهایی است که باید مورخان به آن بپردازند و اصلاً بدون توجه به تاریخ نوروز برای علمای مذهبی جایز نیست در مورد آن حکم صادر کنند. به این ترتیب، علمای مذهبی هم در نظر دادن راجع به نوروز باید به پژوهشگران تاریخ تکیه و اعتماد کنند. دوم اینکه در خصوص این ادعای ملای یادشده که بحث نوروز بحثی صرفاً دینی است نیز میتوان چونوچرا کرد. آیین نوروز، آیینی است بازمانده از نیاکان مردمانی که در این حوزه تمدنی زیست میکنند و معانی زیبایی میتوان از آن استخراج کرد. کسانی هم که از این روز تجلیل میکنند معمولاً محملی دینی برای آن در نظر ندارند و فقط بهعنوان سنتی پسندیده با آن برخورد میکنند. در این صورت، چرا ما باید آن را به دین و مذهب ربط دهیم و تلاش بورزیم از منظر دینی جواز یا عدم جواز آن را ثابت کنیم؟ مسلمانان نخستین، بسیاری از سنتهای پیش از اسلام را دستنخورده باقی گذاشتند و با آن مخالفت نورزیدند، ما چرا باید کاسه داغتر از آش باشیم؟
مخالفان مذهبی نوروز به حدی در استدلال کم میآورند که به هر خس و خاشاکی برای به کرسی نشاندن ادعاهای خود چنگ میزنند. در متن تهیهشده از سوی طالبان برای آخرین نماز جمعه سال، تجلیل از نوروز از آن جهت حرام دانسته شده که گویا آیینی بازمانده از کیش مجوسیت است. نخست اینکه اثبات این موضوع کار دشواری است و هیچ کسی با قطعیت در اینباره سخن زده نمیتواند. بسیاری از محققان تاریخ بر این نکته تأکید ورزیدهاند که نوروز به زمانههای پیش از ظهور مجوسیها برمیگردد، هرچند زردشتیها هم آن را گرامی میداشتند. دوم اینکه مردمانی که در حال حاضر در افغانستان یا کشورهای دیگر نوروز را تجلیل میکنند، این کار را به پیروی از زردشتیها یا پیروان ادیان و مذاهب غیراسلامی انجام نمیدهند و مقصودشان از این کار «تشبّه به کفار» نیست. اگر محض مشابهت علت حرمت یک کار شود، پس در آن حالت باید بر مسلمانان واجب باشد که ریشهای خود را بتراشند، چون مذهبیون یهودی یا بزرگان و نظریهپردازان مکتب الحاد ریش میگذارند.
شماری دیگر از ملاها اندکی احتیاط به خرج میدهند و آشکارا با اصل نوروز مخالفت نمیورزند، اما از بدعتها و کارهای نادرستی که به نام تجلیل از نوروز صورت میگیرد سخن میزنند و به این بهانه میخواهند آیین نوروز را زیر سوال ببرند. متن نوشتهشده از سوی ملاهای اوقاف طالبان نیز از این نکته غفلت نورزیده است. مولوی ایاز نیازی هم تا زمانیکه زنده بود، همین رویکرد را در پیش گرفته بود. او به جای اینکه به نوروز بپردازد، حاشیههای آن را برجسته میکرد تا جایگاه نوروز را در اذهان عامه تضعیف کند. این شیوه برخورد با نوروز حاکی از درماندهگی و ناتوانی مخالفان نوروز است. خرافه و کار خلاف شرع یا عرف ممکن است در جریان هر آیینی روی دهد. مثلاً در بعضی از کشورهای اسلامی، شبهای رمضان مناسبتی است برای گردهماییهای زنان و مردان در محلههای خاص. آیا خردمندانه و حکیمانهاست که ما از آن جهت که در شبهای رمضان در این کشورها، اختلاط زن و مرد صورت میگیرد و روابط مشکوک در میان دو جنس شکل میگیرد، ماه رمضان را کلاً ملغا اعلام کنیم؟
استواری نوروز علیرغم دشمنیها
در سده اول تاریخ اسلام، مسأله حرام بودن تجلیل از نوروز اصلاً مورد بحث قرار نگرفته، بلکه شماری از حاکمان خود بر این آیین صحه گذاشتهاند؛ اما از زمانی که «عجم» در سپهر سیاست و فرهنگ با عربها در رقابت قرار گرفتند، کسانی پیدا شدند که برای ضربه زدن به غیر عربها یا فارسیزبانها روایتهایی را از زبان پیغمبر خدا یا یاران او جعل کنند تا هر چیزی را که نسبتی با «اعاجم» دارد و از جمله نوروز را طرد و نفی کنند. با اینحال، همه این تلاشها ناکام ماند و نتوانست نوروز را به باد فراموشی بسپارد. حتا دشمنان هویت «عجم» تا جایی پیش رفتند که روایتهایی را از پارهای از صحابه یا پیشوایان فقهی نقل کردهاند دال بر اینکه آنها با فارسی حرف زدن اشخاص مخالفت میکرده و فارسی یا غیر عربی سخن زدن را نشانه نفاق میشمردهاند. در افغانستان کنونی نیز داستانی شبیه این جریان دارد. در این کشور نیز بیشتر انگیزههای مخالفت با نوروز انگیزههای سیاسی و قومی است، اما مخالفان برای اینکه انگیزههای اصلی خود را پنهان نگه دارند، متون دینی را سپر قرار میدهند. خوشبختانه در متون دینی، هیچ دلیل مجابکنندهای برای نفی نوروز وجود ندارد. اینکه از ابوحفص کبیر یا ملا علی قاری یا مؤلف فتاوای هندیه عبارتهایی را نقل میکنند تا نشان دهند که فقیهان احناف با نوروز دشمنی داشتهاند، هیچ معنایی را ثابت نمیکند. آنچه محرز است این است که شیوه ابوحنیفه اتکا به عقل و رأی هنگام استنباط احکام شرعی است. با این حساب، عقل هرگز به ما اجازه نمیدهد، آیینی به زیبایی و معنامندی نوروز را در پای حرفهای کسانی قربانی کنیم که معلوم نیست آن حرفها را در چه شرایطی بر زبان آوردهاند. طالبان شاید بتوانند برای مدتی بتوانند نوروز را از صحنه برانند و فرهنگ نوروزی را سرکوب کنند، اما سرکوب برای همیشه پایدار نمیماند. نوروز به علت همان معنامندی و زیبایی و فطری بودنش، علیرغم دشمنی دشمنان، سالها دوام خواهد آورد و به تعبیر علی شریعتی، «بر همه جشنهای جهان فخر خواهد فروخت.»