از بسته شدن لیسههای دخترانه در کشور بیش از یک سال میگذرد. در این مدت زنان و دخترانی که علاقه زیادی به کسب آموزش دارند، نهتنها از تکاپو و یادگیری دست برنداشتهاند، بلکه استوارتر و مصممتر از پیش بساط خرد را در مخفیگاهها گسترانده و شمع دانش را در کورسوهای ناامیدیشان روشن نگهداشتهاند.
شماری از دختران جوان پس از ماهها انتظار برای بازگشایی مکتبهای دخترانه تصمیم گرفتند همنوعانشان را در عرصه آموزش یاری برسانند. این گروه کوچک از دختران، آستین همت برافراشته و گوشه یک خانه را به کانون آموزشی بدل کردهاند. ایجاد این مکتب مخفی در یک خانه رهایشی در قلب کابل، هرچند اقدام کوچک، اما تصمیم خردورزانه و قدرتمند در مخالفت با طالبان خوانده میشود.
یکی از آموزگاران این مکتب مخفی، به دلیل ترس از رژیم طالبان نام مستعار برگزیده و به روزنامه 8صبح میگوید: «دوست دارم با هویت خودم شناخته شوم و برای اثبات این هویت میرزمم، اما حالا که کشتار و شکنجه طالبان بیرحمانه ادامه دارد، نامم را در گزارش مستعار بگیرید.»
مهرانگیز، نام مستعار آموزگار مضمونهای ساینسی این مکتب مخفی است. مهرانگیز خودش دانشجوی صنف سوم در یکی از دانشگاههای دولتی کابل است. او زمانی از تصمیم طالبان مبنی بر بسته ماندن مکتبهای دخترانه مطلع شد، کاخ آرزوهایش فرو ریخت. ناامیدی، کلافهگی، سردرگمی، احساس حقارت و درماندهگی بر روح و روانش مستولی شد، اما در اوج تلخکامی، تصمیم گرفت خشت بر دیوار فروریخته امید زنان بنهد و نگذارد این بنا از پایبست ویران شود.
این آموزگار به رغم فضای نامساعد، بستری را برای گروه کوچکی از دختران فراهم میسازد تا سرخورده نشوند و اعتماد به نفسشان را از دست ندهند. او با عدهای از دوستان دیگرش تصمیم میگیرد که کانونی را برای آموزش دختران فراهم کند. این آموزگار هیچ جایی را مصونتر از کنج خانه کراییاش برای آموزش دختران مصونتر احساس نمیکند. اکنون که این مکتب مخفی ایجاد شده است. خانم مهرانگیز و همکارانش هفته سه مرتبه مشتاقانه انتظار دانشآموزانشان را در خانه میکشند. از ایجاد صنفهای مخفی مهرانگیز و همکاراناش چهار ماه میگذرد. او در این مدت هر هفته سه مضمون را برای ۱۵ دانشآموز دختر تدریس میکند.
مهرانگیز به این باور است که دختران به عقب بر نمیگردند و نباید تجربه و تلاش ۲۰ ساله زنان نادیده گرفته شود. این آموزگار مکتب مخفی میگوید: «به قدر توانم برای اینها ]دانشآموزانش[ تلاش میکنم، چیزی را که یاد دارم، برایشان تدریسکنم.» او میافزاید: «وقتی نظام جمهوری فروپاشید حس ناامیدی داشتم که دوباره عقب برگشتیم. جامعهای که در آن دختران تحصیل نکنند، معلومدار است که جامعه کاملاً بیسواد میباشد. یک مرد میتواند فقط خود را رشد بدهد، با تعلیم خود سرنوشت خود را به دست بگیرد، اما وقتی یک زن تحصیل کند، رشد یک خانواده و جامعه به دستهایش است.»
مهرانگیز میگوید که دختران زیادی تمایل دارند در این مکتب مخفی شامل شوند، اما به دلیل نبود جای، منابع و همچنین نیاز به مخفی ماندن آدرس این کانون آموزشی، تلاش آنان برای آموزش دختران محدود است و نمیتوانند دانشآموزان بیشتری را بپذیرند. به گفته این آموزگار، خودش در خانه کرایی زندهگی میکند و از امکانات آموزشی بهجز یک تخته و چند مارکر، چیز دیگری در اختیار ندارد.
مروه ۱۶ ساله، یکی از دانشآموزان این مکتب مخفی در کابل است. وقتی از او میپرسم که دانشآموز صنف چند است، میگوید: «اگر مکتبها به روی ما باز میماند، صنف ۱۱ بودم.» این دانشآموز بهسان هزاران دختر دیگری که از درس محروم ماندهاند، نگران آینده درس و تحصیلاش است. او میافزاید: «زمانی که مکتبها بسته شده بود، امید خود را از دست داده بودم و حال که اینجا میآیم، احساس خوشی دارم که مضامین اساسی خود را در اینجا میخوانم. اما دخترانی را میبینم که درس خوانده نمیتوانند زیاد ناامید میشوم.»
مروه علاوه میکند: «ما را یک وقت خواستند که مکتبها شروع شده، وقتی که رفتیم، ما را گفتند تا صنف ششم باز است. وقتی که پس خانه آمدم، روحیهام را از دست داده بودم و زیاد گریان کردم. باز خواهرم اصلاً قبول نکرد که مکتبها بسته شده باشد، گفت شاید دروغ باشد من میروم یک دفعه دیگر هم. دوباره رفت و ناامید برگشت.»
شکوه، دانشآموز صنف هفتم این مکتب است. وقتی صحبت میکند، انگار درد بزرگی را متحمل شده باشد. این دانشآموز کوچک با اندوه میگوید: «یک سال میشود مکتب نرفتم. مکتبها را طالبان به روی ما بسته کرده، وقتی که ما رفتیم، ما را در صنفها نماندند. گریان کرده خانه پس آمدیم.» وقتی از شکوه میپرسم که در آینده میخواهد چهکاره شود و خواستش از طالبان چیست، میگوید: «در آینده میخواهم داکتر شوم. از طالبها هیچ چیزی نمیخواهیم. هیچ ما از اونا خواست نداریم. بهخاطری که دروغ میگویند و به وعدههایشان عمل نمیکنند.»
بصیره و مریم، دانشآموزان صنفهای ۹ و ۷ نیز اضافه میکنند که از طالبان خواستی ندارند و اگر مطالبه بازگشایی مکتبها را داشته باشند، این گروه برآورده نمیکند. این کودکان از جامعه جهانی میخواهند از دختران و حق آموزش آنان حمایت کند.
پس از آنکه طالبان تصمیم گرفتند دروازه مکتبها را به روی دانشآموزان دختر بسته نگهدارند، شمار زیادی از فعالان زن در تلاش ایجاد صنفهای آنلاین و مکتبهای خانهگی/ مخفی شدهاند و در چنین شرایطی، این تلاش کوچک را روشن نگهداشتن شعله امید در دل دختران میدانند.
با این حال، دکتر حمیرا قادری، نویسنده و فعال حقوق زن، به این نظر است که مکتبهای مخفی به هیچ عنوان نمیتوانند جایگزین مکتبهای رسمی شوند. از نظر او، تقلیل مکتبهای رسمی به مکتبهای مخفی برای دختران مسیر راه یافتن برای تحصیلات عالی را از آنها میگیرد. به گفته خانم قادری، راه یافتن به دانشگاه و سپری کردن آزمون کانکور برای دختران دشوار است و چند مکتب مخفی نمیتواند دختران کشور را در این راستا کمک کند. او میافزاید که مکتبهای مخفی از نظر روحی و روانی میتواند برای دختران کمک کند که از پا نیفتند و حقارتشان بیش از حد نشود، اما از دید عقلانی این مکتبها، جوابگوی شرایط امروزی نیست.
به باور خانم قادری، مکتبهای مخفی اتفاق پیش از ۲۰ سال گذشته است که سطح سواد یادگیری و خواندن را ارتقا میبخشید و به درد کسانی میخورد که بیسواد بار نیایند. این نویسنده تأکید میکند که مردان باید در کنار زنان قرار بگیرند تا بسته بودن مکتبهای دخترانه تنها مشکل زنان باقی نماند؛ زیرا این مشکل کلان اجتماعی است.
در همین حال، مولوی حسامالدین حسام، رییس پیشین شورای علمای افغانستان، در صحبت با روزنامه ۸صبح میگوید که در مورد آموزش دختران دین صراحت دارد و پاسخ فقیههای اسلام و مجتهدین روشن است. او تصریح میکند که طلب علم بر زن و مرد فریضه یکسان است و در تمام حوزههای علمی زنان باید آموزش ببینند و تحصیل کنند.
رییس پشین شورای علمای افغانستان تأکید میکند که دلیل بسته بودن مکتبهای دختران بالاتر از صنف ششم از سوی طالبان سه دلیل عمده دارد. به گفته او، دلیل نخست مسدود بودن مکتبهای دختران، گروگانگیری طالبان از این مسأله است.
آقای حسام توضیح میدهد که طالبان از این گروگانگیری میخواهند خودشان را به امیتازات کلانتری در سطح جامعهبین المللی برسانند و در گذشته نیز از این مسیر باجگیری کردهاند. او این اقدام طالبان را جنایت «بزرگ» توصیف میکند و تاکید میکند که طالبان با بسته کردن مکتبهای دخترانه یک نسل چندین میلیونی را از آموزش محروم میکنند و نیز افسردهگی و بیماری را در خانوادهها افزایش میدهند.
رییس پیشین شورای علمای افغانستان دلیل دوم این اقدام طالبان را نبود استقلال طالبان میخواند و میگوید که این گروه وابسته به کشورهایی هستند که تا به امروز آنها را به این وضعیت رساندهاند؛ بنابراین، مکلفاند مطابق به دستور آن کشورها کار کنند. آقای حسام دلیل سومی بسته بودن مکتبهای دخترانه را ریشه در «بدویت» طالبان عنوان میکند و میافزاید که آنان در سطح پایین از آموزشهای اسلامی و فرهنگ اسلامی قرار دارند و رفتارهای آنان همیشه ریشه در «بدویت و عصبیت» داشته است. به سخن او، دختران در مناطقی که طالبان از آنجاها برخاسته، در بدترین وضعیت بشری در جهان قرار دارند.
این در حالی است که طالبان در آغازین روزهای سلطهشان بر کابل دستور دادند مکتبهای دخترانه تا صدور اطلاع ثانوی مسدود باشد. یک سال از آن دستور گذشت و در این مدت، این گروه به ابزارهای مختلفی برای توجیه این کار توسل جستهاند. در اوایل علت بسته بودن مکتبهای دخترانه را «اصول شرعی» میدانستند. پس از فشارهای مردم و جامعهجهانی گفتند که لباس دانشآموزان دختر باید متناسب با معیارهای «شریعت» باشد و متعاقباً از تغییر نصاب آموزشی در مطابقت با «قوانین شرعی و سنتی افغانستان» خبر دادند. در تازهترین مورد، وزیر معارف این گروه گفته است که مکتبهای دخترانه به علتهای فرهنگی بسته شدهاند، اما معین این وزارت، دلیل عدم بازگشایی مکتبهای دخترانه را برخاسته از مشکلات موجود در نصاب آموزشی عنوان کرده است.
شهروندان کشور انتظار داشتند در نشست نخست شورای علمای این گروه در تالار لویهجرگه، پیرامون بازگشایی مکتبهای دخترانه قطعنامه صادر شود، اما در این نشست از بازگشایی مکتبهای دخترانه و حق آموزش آنان سخنی به میان نرفت. در تازهترین مورد، در نشستی که گفته میشود با حضور حدود سه هزار عالم دین، تاجران و بزرگان قومی در قندهار برگزار شد نیز سخنی از بازگشایی مکتبهای دخترانه به میان نیامده است.
بسته بودن لیسههای دختران از سوی طالبان از آغاز تا کنون، با واکنشهای گستردهای در سطح ملی و بینالمللی روبهرو بوده است؛ اما از جانب این گروه نهتنها هیچ تمکینی صورت نگرفته، بلکه به گفته شماری از آگاهان، طالبان از بسته بودن مکتبها بهعنوان ابزار فشار بر جامعه جهانی نیز استفاده کرده و مطالبات مردم را از سایر عرصهها کمرنگ ساختهاند. از سوی دیگر، شمار زیادی از دختران و زنان در کابل پس از ۲۴ اسد، بارها به خیابان ریخته و خواستار بازگشایی مکتبهای دختران شدند، اما طالبان اعتراضات آنان را سرکوب کرده و شماری از زنان معترض را شکنجه و یا زندانی کردهاند.
در شش ماه نخست سلطه طالبان بر افغانستان، بانک جهانی صریحترین واکنشها را نسبت به این رفتار طالبان داشته است. این بانک اعلام کرده بود که تمویل چهار پروژه در زمینه زراعت، معیشت و آموزش به ارزش ۶۰۰ میلیون دالر را متوقف کرده است. در آن زمان امریکا نیز گفتوگوهایش را با طالبان متوقف کرده بود.
در یکسالهگی سلطه طالبان بر افغانستان، مسوول زنان دیدهبان حقوق بشر نیز گفته است که جامعه جهانی باید از انتظار برای باز شدن دروازه مکتبهای دخترانه در افغانستان دست بردارد و گزینههای فوری آموزش جایگزین را برای دختران افغان روی دست بگیرد.