آزادی بیان شالوده تمام آزادیها است. فقدان آزادی بیان، نشانه محرومیت مردم از آزادیهای عقیدتی، سیاسی، تعلیمی و فرهنگی است. اگر حکومتی بخواهد فضای آزادی بیان را در جامعه مساعد گرداند، ناگزیر است راه را برای تحقق دیگر آزادیها باز کند. انجام این کار، از طالبان بعید است. تسلط طالبان بر افغانستان، سبب شده که فضا برای آزادی بیان تنگ شود. در این مدت آنان تلاشهای زیادی برای نابودی آزادی بیان به خرج دادهاند.
برای رژیم مستبد، ضد بشری و متعصب طالبان، کثرت و تنوع پذیرفتنی نیست. آنان موازین حقوق بشری را قبول ندارند. به همین دلیل، آزادی بیان برای آنها ارزش ندارد و وجود این آزادی را برای بقای خود خطر محسوب میکنند.
وقتی آزادی بیان در جامعه حاکم باشد، مردم از موقعیت خویش و اوضاع محیط اطرافشان آگاهی حاصل میکنند. زمانی که مردم حق بیان اندیشه و حق اعتراض را داشته باشند، به صدای همدیگر گوش میدهند، فرصت انتخاب به دست میآورند و در جستوجوی تغییر میشوند. به همین سبب، طالبان وقتی به قدرت برگشتند، آزادیها را محدود کردند. آنان مانع اعتراضات مشروع مردم شده و نشر و پخش اطلاعات را سانسور کردهاند. اکنون در داخل افغانستان صدای منتقدان و مخالفان خاموش شده است.
رسانههای افغانستان پس از طالبان
با تسلط طالبان، رسانههای افغانستان با ممنوعیتها و محدودیتهای بیشمار از جمله سرکوب، سانسور و حذف مواجه شدهاند. سانسور که مصداق بارز دشمنی با آزادی بیان است، بهطور گسترده توسط طالبان اعمال میشود. هرچند وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان ادعا دارد که قانون رسانههای همهگانی پابرجا است و بهگونهای هم از رسانهها خواسته است که به قانون رسانهها عمل کنند، اما عملا دیده میشود که در پشت این حرفها عالمی از ممنوعیت وجود دارد و برای رسانهها و روزنامهنگاران محدودیتهایی را به دلخواه خود وضع کردهاند. وضع این محدودیتها در کنار دیگر عوامل، سبب وخیم شدن وضعیت رسانهها در افغانستان شده است.
در مقایسه با جمهوری اسلامی افغانستان، رسانهها با تسلط طالبان به لحاظ کمی و کیفی دچار تغییرات بزرگی شده است. براساس گزارش تحلیلی دفتر حمایتکننده رسانههای آزاد افغانستان (نی) پس از تسلط طالبان بر کشور ۵۰ در صد تلویزیونها، ۴۸ درصد رادیوها، ۸۰ درصد رسانههای آنلاین کشور و ۶۰ در صد خبرگزاریها نشرات خود را متوقف کردهاند. علت توقف نشرات این رسانهها، مشکلات اقتصادی، نوعیت فعالیت و سطح بلند چالشهای موجود در کشور عنوان شده است. همچنان تا اکنون طالبان هیچگونه اقدامی در راستای مصونیت و حمایت از رسانهها نکردهاند.
دستگاه امنیتی و بهویژه اداره استخبارات و وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان روند سرکوب آزادی رسانهها را به گونههای مختلف پیش میبرند. آنها بازداشت، شکنجه و ارعاب را پیشه کرده و در پی حذف فزیکی خبرنگاران و رسانهها برآمدهاند. در نوامبر ۲۰۲۱ وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان با اعلام ممنوعیتهایی، به همه رسانهها دستور داد تا نشراتشان را «اسلامی» و مطابق «فرهنگ افغانی» بسازند. همچنان به خبرنگاران زن دستور مراعات حجاب اجباری را صادر کردند.
تحت اینگونه اوامر، دیده میشود که رسانهها در سایه طالبان هیچنوع آزادی ندارند. نشر و تولید محتوای رسانهها در کنترل طالبان قرار دارد. هر محتوایی که از سوی رسانهها پخش و نشر میشود، از چلوصاف طالبان میگذرد. هیچ مطلبی بدون اجازه وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان نشر نمیشود. حتا برای خبرنگاران دیکته میشود که چه چیزی را نشر و چه کسی را دعوت کنند. سازمان گزارشگران بدون مرز در گزارشی آورده است که اداره استخبارات طالبان در بازداشت خبرنگاران دست دارد. بنا بر ادعای این سازمان، جواد سارگر، یکی از مقامهای ریاست ۵۳ اداره استخبارات طالبان، بهشکل مستقیم خبرنگاران و مسوولان رسانهها را با الفاظی چون «دیگر از این خبرها منتشر نکنید و این فرد را دعوت نکنید» یا حتا «زبان را از حلقومتان میکشیم» تهدید میکند.
علاوه بر این، پس از طالبان محتوای رسانهها بهکلی تغییر کرده است. موسیقی، فلم و سریالهایی که قبلا نشر میشد، اکنون در رسانهها تولید و نشر نمیشود. در صورتی که پیش از این، رسانهها برنامههای سرگرمی، طنز و موسیقی نشر میکردند. حال اما با توجه به ممنوعیتها و معیارهای طالبان این محتوا تولید نمیشود. این وضعیت در رسانهها فضای خاکستری و یکصدایی را ایجاد کرده است. تمام رسانهها یکرنگ شدهاند. مردم و صدای مردم در این رسانهها دیده نمیشود. برخی از رسانههایی که خود را صدای مردم و مبلغ ارزشهای دموکراتیک میدانستند، امروزه بلندگوی طالبان شدهاند و به خواست این گروه محتوا تولید میکنند. این وضعیت گلوی زخمی آزادی بیان در افغانستان را بریده است و در درازمدت سبب خاموشی جامعه و بیصدایی مردم خواهد شد.
خبرنگاران و منتقدان تحت سلطه طالبان
خبرنگاران، گزارشگران و منتقدان نیز در حالت خفقان به سر میبرند. آنها هر لحظه ترس از این دارند مبادا حرفی بزنند که خاطر مقامهای طالبان را آشفته سازد. از زمان حاکمیت طالبان تا اکنون عده زیادی از خبرنگارن بازداشت شده و مورد ضربوشتم قرار گرفتهاند. عدهای هم تا هنوز در زندانهای طالبان هستند. جرم این خبرنگاران، فقط گفتن حقیقت و نشر مطلب یا خبری بوده که به مذاق طالبان خوش نخورده است. بهگونه مثال، خالد قادری، مجری سابق رادیو نوروز در هرات، به دلیل نشر دیدگاه انتقادیاش در مورد طالبان در شبکههای اجتماعی، از سوی دادگاه این گروه در هرات به یک سال حبس محکوم به مجازات شد. مرکز خبرنگاران افغانستان به مناسبت روز جهانی رسانه، در سال جاری با نشر اعلامیهای گفته است که در جریان ۱۲ ماه گذشته دستکم ۲۱۳ مورد خشونت، تهدید و بازداشت خبرنگاران در کشور ثبت شده است که در مقایسه با دوره مشابه در سال پیش، ۶۴ درصد افزایش را نشان میدهد. تهدید و بازداشت خبرنگارن توام با خشونت فزیکی و روانی و توهین و تحقیر بوده است.
تحلیلگران و منتقدانی که بر ضد رژیم طالبان هستند و عملکرد آنها را نقد میکنند، در بهترین حالت جایشان زندان است و حق آزادی بیان ندارند. فضا را طالبان طوری ساختهاند که مردم مهر سکوت بر لب زده و از حرف زدن و قلم زدن علیه رژیم آنها دست بکشند. در سرطان سال گذشته ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان، فرمانی را صادر کرد که در آن نقد از طالبان را بهلحاظ شرعی ناجایز خواند. به گفته رهبر طالبان، تعرض و رفتار نامناسب با «مسوولان و کارمندان حکومتی» مجازات و تاوان در پی دارد. از این دستور معلوم میشود که طالبان نهتنها مانع نقد از عملکردشان شده، بلکه دستور مجازات منتقدان را نیز صادر کردهاند. نکته مضحک ماجرا هم این است که نقد از طالبان را «غیرشرعی» خواندهاند؛ گویا حرف و عمل طالبان، حرف و عمل خدا و رسول بوده و سرکشی از آن جایز نیست.
به این ترتیب، طالبان آزادی بیان را برای خود مجاز و برای مردم غیرمجاز میدانند. آنها در شبکههای اجتماعی و میدانهای شهر به پخش و نشر دیدگاهها و نظریات خویش میپردازند و باقی مردم حق چنین کاری را ندارند. مردم حتا با بیان یک نظر در رسانههای اجتماعی یا ابراز نظر خویش در رابطه به یک مطلب، بازداشت و مجازات میشوند. بازداشتهای مکرر، شکنجه و پیگیری مداوم مخالفان رژیم طالبان، سبب شده است که مردم راه احتیاط را پیش بگیرند، حرف ضد رژیم طالبان نزنند و حتا در تماسهای تلفنی مواظب حرفهای خود باشند.
چرا طالبان از آزادی بیان میترسند؟
اصلیترین هدف آزادی بیان، ترویج گفتوگو، تعامل، تنوع و همدیگرپذیری است، اما طالبان از آن ترس دارند؛ چرا که آزادی بیان به تقویت آزادیهای مدنی، مذهبی و سیاسی کمک میکند و طالبان آنها را در تناقض با عقاید خود میدانند. طالبان تصور میکنند که با سرکوب آزادیها، جامعه را به مسیری خواهند کشید که حاکمیت قشری مولویها و همدستان آنان تضمین شود. به این منظور، کوچکترین صدای اعتراض و مخالفت را سرکوب میکنند.
آزادی بیان سبب میشود که کاستیها، ضعفها و ستمهای یک نظام سیاسی از مجراهای مختلف بیان، نقد و اصلاح شود. طالبان درک بدوی از سیاست و دولتداری دارند و از این رو ضرورت آزادیها را نمیدانند. از روزی که آنان بر اریکه قدرت تکیه کردهاند، نظامهای اجتماعی و مدنی رو به اضمحلال رفته است و اینگونه بر رنج و محرومیت مردم افزوده شده است. در عین حال شکلگیری نظام طالبانی با چالشهای جدی مواجه شده است. با تداوم این وضعیت که در آن استبداد، محرومیت از حقوق اساسی و سرکوب با تنگدستی، بیکاری و بیتعلیمی همراه شده است، رنجهای مردم عمیقتر خواهد شد؛ ولی طالبان نیز فرصت تحکیم قدرت خود را دست خواهند داد؛ چرا که بر گرده مردم گرسنه و دربند نمیتوان «امارت» استوار ایجاد کرد. با گذشت زمان ابهامات نسبت به نیات طالبان کمتر خواهد شد و آنگاه مردم برای دور کردن چکمههای این گروه از روی آزادی و نان خود، به پا خواهند خاست.