دو دهه گذشته فرصت مناسبی برای زنان و دختران در افغانستان بود. زنان و دختران در بخشهای مختلف جامعه، بهویژه ورزش دستاوردهای قابل ملاحظهای داشتند. اکنون اما با روی کار آمدن رژیم طالبان تمام این دستاوردها با خاک یکسان شده است. دختران و زنان ورزشکار به این باورند که آنان و دستاوردهایشان به تدریج به باد فراموشی سپرده میشوند.
در ۲۰ سال گذشته دختران زیادی به ورزش علاقهمند شده بودند. این علاقهمندان همهروزه به ورزشگاهها میرفتند و تمرین میکردند. فوتبال، والیبال، کاراته، تکواندو، بایسکلرانی و راگبی، بیش از سایر ورزشها در میان دختران محبوب بودند. دختران با دشواریهای زیادی در جامعه سنتی افغانستان مبارزه کردند تا به آرزوهایشان برسند و آزادانه همانند پسران بتوانند ورزش کنند.
پس از سقوط نظام جمهوری در کشور، سقوط رویاهای ورزشکاران دختر نیز رقم خورد. آنان از رفتن به ورزشگاهها منع شدند. در حال حاضر هیچ دختری در صحنههای ورزشی از افغانستان نمایندهگی نمیکند. شماری از این دختران پس از سقوط کابل مجبور شدند، کشور را ترک کنند. شمار دیگری که در افغانستان هستند، در چهار دیواری خانه محصور ماندهاند. اکنون رفتن به ورزشگاهها به آرزوی نافرجام این دختران بدل شده است.
زحل حمیدی (نام مستعار) یکی از دختران ورزشکار کشور است. ۱۹ سال سن دارد و عضو پیشین تیم راگبی بوده است. زحل حمیدی یکی از مدالآوران تیم راگبی است که در میان کشورهای آسیایی مقام نخست را از آن خود کرده است. خانم حمیدی در کنار اینکه عضو تیم ملی کشور بود، در یکی از مکاتب دخترانه نیز بهعنوان مربی فعالیت میکرد.
روزی که کابل به جولانگاه طالبان تبدیل شد، زحل حمیدی صبح آن روز برای تمرین به ورزشگاه رفته بود؛ کاری که هر روز باید انجام میداد. زحل حمیدی مثل اکثر شهروندان به این فکر بود که طالبان نمیتوانند وارد کابل شوند. در جریان تمرین اما از ورود جنگجویان این گروه به کابل خبر شد.
خانم حمیدی به ۸صبح میگوید: «وقتی او روز یادم میآید، بغض گلویم را میگیرد؛ چون او روز تصمیم گرفته بودم که خودم با دخترانی که علاقهمند هستند، یک تیم میسازیم، تا در آینده به خاطر مسابقههای بیرونی آماده باشیم. مثل همین، هزاران امید دیگر در سر داشتم، اما قسمت ما نبود.»
اکنون اما تنها یادگار روزهای خوب زحل، مدالهاییاند که با زحمت و تلاش به دست آمدهاند؛ مدالهایی که در گوشهای اتاق، شبیه سرنوشت این دختر ورزشکار، خاک میخورد. وقتی باد از پنجره به داخل اتاق میوزد، صدای شنگشنگ مدالها نگاه فرشته را به خود جلب میکند. او میگوید: «به مدالهای خود که میبینم، افسوس میخورم به خودم. اگر در کدام کشور دیگری میبودم دهها قدم پیش میرفتم، مگر در افغانستان همی قدر هم که پیشرفت کرده بودم، همهاش با خاک یکسان شد.»
پس از سقوط کابل به دست طالبان، هزاران دختر ورزشکار دیگر شبیه زحل، به روی اهدافی که داشتند، خاک پاشیدند و دیگر چارهای جز کنارهگیری از ورزش نداشتند. شکریه حجت، ورزشکار رشته کاراته است. خانم حجت هفت سال در این رشته زحمت کشیده است. او میگوید: «کمیته ملی المپیک همه ما را فراموش کرده. چندین باری که تماس گرفتیم، تمام دختران وقتی برایشان زنگ زدند، اول جواب نمیدادند، وقتی جواب هم دادند تنها جوابشان همین این بود که [طالبان] درس را که نمیمانند، ورزش را خو هیچ نخواهند ماند.»
شکریه حجت در جریان هفت سال، ۱۱ مدال به دست آورده که شامل طلا، نقره و برنز میشوند. شکریه همچنان مربی دختران یتیم بود و بهطور رایگان به آنان کاراته آموزش میداد. آنچه او روایت میکند، اکنون نهتنها فدارسیون و المپیک افتخارات او را فراموش کرده، بلکه مسوولان دولت حتا یک بار با او تماس نگرفتهاند که در چه حال است. اگر خودش خواسته با فدراسیون تماس بگیرد، از آن طرف جمله ناامیدکنندهای شنیده است. شکریه هر باری که به مدالهای خود خیره میشود، به این فکر میکند که شبیه این نشانهایی که به روی مدالها با مرور زمان رنگ میبازد، او و همقطارانش نیز فراموش جامعه میشوند.
حجت میافزاید: «هرچند پشتیبان دانش هستم که مکاتب باید به روی دختران باز شود، اما دختران ورزشکاری که هم مسلک من هستند از زندهگی ناامید شدهاند؛ چون تمام دنیا فقط به خاطر بازگشایی مکاتب تلاش دارند ولی هیچ کسی تا به حال برای ورزش زنان صدا بلند نکرده و دختران ورزشکار خاموشانه فراموش میشوند.»
هیچ امیدی برای بیرون رفتن از خانه برای شکریه حجت باقی نمانده است. او اکنون به چهار دیواری اتاقش اکتفا کرده و اتاق کوچکش را برای خود ورزشگاه ساخته است. تنها حریف این روزهایش «استرس و ناامیدی» است که هر روز باید با این دو حریف نامریی مبارزه کند. او دیگر بهعنوان یک مبارز به مسابقات نگاه نمیکند، بلکه از عقب شیشه موبایل و تلویزیون به دخترانی که در کشورهای دیگر ورزش میکنند، نگاه میکند. بانو حجت میافزاید: «این خیلی دردآور است که در سرتاسر دنیا به مسابقه میآیند، اما ما آنها را از پشت شیشه موبایل و تلویزیون نگاه میکنیم. هر بار با دیدن آنان درد میکشم؛ حتا با دیدن همتیمیهای خود ما که مرد هستند.»
شمار زیادی از ورزشکاران دختر، پس از سقوط کابل به دست طالبان، افغانستان را ترک کردند. شماری از آنان به کشورهای غربی رسیدند و عده دیگری در کشورهای همسایه با سرنوشت خود درگیر هستند. از ترس اینکه روزی آنان مورد شکنجه قرار نگیرند یا کشته نشوند، از افغانستان فرار کردهاند.
زهرا عطایی، ورزشکار دیگری که تا پیش از سقوط کابل عضو تیم بایسکلرانی بود. عطایی در کنار بایسکلرانی، عضو تیم ماینپاکی نیز بود. او میگوید که پس از سقوط کابل به دست طالبان، در بامیان بود و امید برای ادامه زندهگی در افغانستان را از دست داده بود.
زهرا به حمایت گروهی که دختران دوچرخهسوار را کمک میکرد، در زمستان سال گذشته بامیان را به مقصد یکی از کشورهای همسایه ترک کرده است. این ورزشکار هر از گاهی که از شکنجه شهروندان توسط طالبان خبر میشود، ناامید میشود و زحمات پنج سال دوچرخهسواری در پیش چشمهایش میسوزد.
در کنار این، شماری از ورزشکاران دختر، با عبور از دشواریهای زیادی به کشورهای غربی رسیدهاند و مصروف زندهگی و ورزش هستند. فرشته مهرآیین، بایسکلران است. او چهار سال عضو یکی از تیمهای بایسکلرانی در بامیان بوده است. فرشته میگوید، زمانیکه طالبان وارد کابل شدند، در بامیان بودم و از ترس اینکه طالبان من را شکنجه نکنند و یا نکشند هر روز به دنبال راهی برای فرار میگشتم.
فرشته درباره چگونهگی بیرون شدنش از افغانستان میگوید که او قرار بود با همتیمیهایش از طریق میدان هوایی کابل به بیرون از کشور منتقل شوند، اما بخت یاری نکرد و سرانجام از مرز شیرخان بندر به تاجیکستان رفته است. این ورزشکار جوان، اکنون پس از سپری کردن دشواریهای زیاد به کانادا رسیده است و امیدوار است، روزی دوباره خانوادهاش را ببیند.
پس از تصرف افغانستان توسط طالبان در ماه اسد سال گذشته خورشیدی، رهبران این گروه خلاف وعدههایشان در مذاکرات دوحه، از همان قوانین سختگیرانه دهه ۹۰ میلادی در برابر دختران و زنان کار گرفتند. طالبان در جریان ۱۱ ماه گذشته دختران و زنان کشور را از صحنههای سیاست، ورزش و آموزش حذف کردهاند. با وجود وعدههای مکرر این گروه برای بازگشایی مکاتب به روی دختران، هنوز هم دختران حق رفتن به مکتب و ورزشگاهها را ندارند. تنها موردی که طالبان حق زن میدانند، نشستن در خانه و رعایت حجاب شرعی است. این گروه هیچ حق دیگری را برای زنان قایل نیستند.