دوام کشتار مردم
حملههای اخیر تروریستی در کابل نشان میدهد که طالبان و نیروهای متحد آنان برای حل سیاسی جدی نیستند. آنان خواستار امضای سند خروج نیروهای امریکایی و دوام جنگ با نیروهای امنیتی افغانستان هستند. چندی پیش این گروه به نیروهای امنیتی کشور یک فراخوان داده بود و از این نیروها خواسته بود که تسلیم شوند. طالبان در آن فراخوان آورده بودند که امریکاییها خارج میشوند و نیروهای امنیتی افغانستان هم باید تسلیم شوند. این فراخوان تسلیمی و دوام حملههای تروریستی بر کابل نشاندهندهی آن است که گروه طالبان به واقع عزم صلح ندارد. آنان خواستار دوام جنگ هستند. این گروه فکر میکند که نیروهای امریکایی در هر صورتی خارج میشوند و با خروج آنان نیروهای امنیتی افغانستان هم یا فرو میپاشند، یا تسلیم میشوند. بر مبنای همین باور است که طالبان برنامههای نظامیشان را تنظیم کردهاند. آنان میخواهند که با راهاندازی حملههای تروریستی مردم را مرعوب کنند و به جنگ ادامه بدهند. اگر طالبان به واقع قصد صلح و حل سیاسی میداشتند، نیازی نبود که در کابل حملههای تروریستی به راه بیاندازند.
حملههای تروریستی اخیر نشاندهندهی ضعف و کمکاری ارگانهای کشفی و استخباراتی نیز است. این ارگانها روزانه تلاش و فعالیت بسیار میکنند ولی دیده میشود که بازهم کابل آن طوری که باید امن نشده است. در هفتهی اخیر حمله با بمبهای مقناطیسی هم بسیار زیاد بود و از کارمندان عادی دستگاه بوروکراسی دولت قربانی گرفت. تروریستها میدانند که حتا انفجار یک بمب کوچک در کابل میتواند تلفات سنگینشان را در روستاهای دوردست از نظر سیاسی جبران کند. به همین دلیل ایجاب میکند که تمرکز وزارتخانههای قوای مسلح هم بر کابل باشد. ریاست عمومی امنیت ملی، وزارت داخله و وزارت دفاع باید در این شب و روز که موسم انتخابات است، بیشتر از همه به کابل تمرکز کنند. در استراتژی قتل با هزار زخم که در پاکستان برای به زانو در آوردن افغانستان ساخته شده است، زخم زدن به کابل، هدف اصلی و اساسی است.
این روزها بسیاری از سیاستمداران پاکستانی بسیار به صراحت میگویند که اجازه نمیدهند در کشمیر جنگ باشد ولی در افغانستان صلح. معنای این سخن این است که حمایت از گروههای شورشی، تروریستی و نیابتی بخش جداییناپذیر سیاست خارجی و امنیتی پاکستان است. این گفتهها نشان میدهد که حتا در صورت رسیدن به یک توافق صلح هم افغانستان با مشکل تروریسم صادر شده از بیرون، مواجه خواهد بود. بنا بر این به نیروهای امنیتی و ارگان کشفی و استخباراتی است که تمرکز را بر کابل بیشتر بسازند. هدف تروریستها بیباورسازی مردم به نیروهای امنیتی است. آنان میخواهد مشروعیت کارکردی نهادهای امنیتی را زیر سوال ببرند. نیروهای امنیتی و دفاعی کشور، باید با در نظر داشت این امر، برای تامین امنیت در کابل و دیگر شهرهای بزرگ تلاش کنند. رهبران حکومت هم نباید کل وقتشان را صرف کمپین و برنده شدن در انتخابات کنند. نباید همهی کارهای حکومتی، جلسههای شورای امنیت و گزارشگیری از وضعیت کابل، به دلیل کمپین انتخاباتی مختل شود.
جامعهی جهانی و قدرتهای بزرگ هم باید درک کنند که در صورت ادامهی کشتار مردم افغانستان حمایت عمومی از حل سیاسی و مذاکرهی میانافغانی شکل نمیگیرد. آرزوی مردم افغانستان برای توقف خشونت باید به یک واقعیت ملموس بدل شود تا حمایت عمومی برای حل سیاسی شکل بگیرد.