آزادی در همه ابعاد آن در افغانستان از بین رفته است. منتقد و معترض سیاستهای طالبان بهشدت سرکوب، بازداشت و کشته میشود. روشنگری، دگراندیشی و خردباوری در قلمرو حاکمیت این گروه بهمثابه دشمنی با جان انسان فهمیده میشود. نخبهگان و نحلههای مختلف فکری مخالف، چه در جبهه چپ و چه در گروه راست اجتماعی، برای طالبان پذیرفتنی نیستند و این گروه در سرکوب اندیشه و صدای آنان از هیچ اقدام کشندهای دریغ نمیورزد. هر جا صدایی از جنس دانایی، آگاهی و برابری بلند شود، چکش دگماندیشی، ساطور جهل و شمشیر مذهب طالبانیسم بر فرقش فرود میآید و مجال برای نفس کشیدن نمییابد. در چنین وضعیتی، روح آزادهگی و توان ایستادهگی برای بیداری و روشنگری و عصیانگری از درون میمیرد و نیاز به انرژی و امیدی است که بتواند شمشیرآزادی را از غلاف برون آرد و گردن سیاهی و تباهی را ببرد.
طالبان در یک سال و هفت ماه گذشته، افغانستان را به قربانگاه کثرتاندیشی و جولانگاه افراطگرایی مبدل کرده، آزادی را به بند کشیده، تروریسم را فربهتر ساخته و کشور را به جهنمی برای زیستن در ناسازه تبدیل کردهاند. در این مدت جبهههای مختلف سیاسی و نظامی علیه رفتارهای غیرانسانی این گروه موضع گرفته و قیام کردهاند. زنان تنها پرچمداران اعتراضهای گسترده، همیشهگی و سراسری بودهاند که با ندای عدل به مصاف جنگجویان تشنهبهخون آدم طالبان به خیابان رفته و صدای اعتراض و برابریطلبیشان را فریاد کشیدهاند. اما آنچه در همه این اعتراضها و مقاومتهای مسلحانه و غیرمسلحانهای که علیه طالبان نادیده گرفته شده، ادبیات حماسی و مقاومت بوده است. ادبیاتی که بتواند بهعنوان یگانه سلاح برنده و تلطیفکننده عواطف و خرد جمعی در مقابل طالبان ایستادهگی و پایداری خلق کند، مورد توجه چندانی قرار نگرفته است. در این مدت هیچ اثر ادبی و هنریای که بتواند موضع مقاومت زنان و مردان سرزمین را علیه طالب تقویت کند، شور بر دل و امید بر جانهای خسته بدمد، خلق نشده و ادبیات همچنان در سایه ترس و سکوت جمعی، بساط عزلت و گوشهنشینی پهن کرده است. در حالیکه ادبیات مقاومت بهمثابه ادبیات پویا و سیال، همیشه از مباحث عمده مبارزات آزادیخواهانه و استقلالطلبانه بوده و همپای بشر برای آزادی قدم گذاشته و رزمیده است؛ چون ادبیات مقاومت با محور قراردادن آزادهگی و برانگیختن روحیه امید، نقش برجستهای را ایفا میکند. ادبیات مقاومت از مهمترین سنگرهای فرهنگی علیه بیدادگران، متجاوزان و غارتگران است که صدای مخالفت را با زبان هنری و ادبی بیان میکند، مقاومت و ایستادهگی را به امید، احساس و عاطفه مبدل میکند و مقاومت را از سنگرهای داغ نبرد بیرون و به خانهها انتقال میدهد.
در درازنای زمان، ادبیات مقاومت همیشه در برابر ظلم، استبداد، به بردهگرفتن و نابودی عواطف و احساسات جمعی، قد علم کرده، به دفاع انسان پرداخته است. ادبیات پیوسته پناهگاه و آغوش برای خلوت خیالها و آرزوهایی بوده است که در عالم واقعی، کمتر میتوان در شرایط نابهسامان به آن امید بست، اما با شنیدن یک پارچه موسیقی، دیدن یک نقاشی، خواندن یک غزلـمثنوی حماسی و سایر ژانرهای ادبی علیه دشمن جان دوباره گرفت و لباس رزم و رهایی بر تن کرد. این ادبیات مقاومت است که پیوسته مشعل بیداری را برای ترغیب مردم علیه ستمپیشهگان برمیانگیزاند، شور میآفریند، تسلیمناپذیر میکند و در هر بیدادی، جانب داد را میگیرد و روایتگر دردها، رنجها، مویهها، داغها و پیروزیها میشود وگدازههای درون را که با هیچ قالب دیگر قابل بیان نیست، وصف میکند. بنابراین، ادبیات مقاومت در شرایط موجود از ضروریترین ضرورتهای مقاومت فرهنگی علیه طالبان است؛ چون زندهگی، شرافت، کرامت و هویت انسانی با خطر مواجه شده است. وضعیت موجود حکم میکند که انگیزه برای دفاع از انسان و ارزشهای انسانی در برابر این نیروهای مهاجم به میان آید و روایتی روحی و روانی جمعی در مقابل سیاهترین و شرمآورترین دوره تاریخی به تصویر کشیده شود.
ادبیات مقاومت در این مقطع زمانی تنها رسالت انگیزندهگی و شورندهگی عواطف جمعی در مقابل طالبان را ندارد، بلکه این ادبیات رسالت جهانی دارد و برای ایجاد نوع مقابله فراگیر جهانی در برابر ظلم و ستم موجود، همسویی مردمان جهان را میطلبد که جدا از موضعگیریهای سیاسی رهبران و تصمیمگیرندهگان مملکتی خویش در کنار مردم قرار بگیرند. برای همسویی این احساسات و همگرایی ملل، بهترین قالب و شیوه خلق ادبیات مقاومت، شامل همه ژانرهای ادبی است که باید جدی گرفته شود، همه نیروهای مخالف طالبان به این امر مهم توجه داشته باشند و نقش وتاثیر ادبیات بر روح و روانی جمعی را مهم بشمارند؛ چون جهان از قدیم تا ندیم در مصافها و آوردگاهها سراغ ادبیات رفته و از آن مدد جسته است. ادبیات مقاومت در کنار کارکردهای ابزاریاش، تاریخ واقعی را نیز روایت میکند. تاریخی را که در ورقهای سرد و بیجان تاریخ که معمولاً روایت دستگاه حاکم در یک مقطع زمانی را روایت اصلی میشمارد، به چالش میکشد.