خروج باید مشروط و مسوولانه باشد

خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، باید مسوولانه و مشروط باشد. ایالات متحده در افغانستان برای قوام واقعیتی به نام دولت افغانستان هزینه‌های کلان مالی و انسانی کرده است. اگر این هزینه‌های انسانی برای واشنگتن ارزش دارد، باید خروج نیروهایش به صورت مشروط و مسوولانه باشد. خروج مسوولانه طوری است که ایالات متحده ارتش افغانستان را آن طوری که لازم است، برای فعالیت‌های مستقل آماده سازد. ارتش افغانستان در واقع ده ساله است. ارتش صدساله‌ی افغانستان با فروپاشی دولت‌ داکتر نجیب‌الله، از بین رفت. روی ارتش کنونی افغانستان از سال ۲۰۰۹ سرمایه‌گذاری جدی شروع شد. یک ارتش ده ساله از نظر توانایی‌ها و قابلیت‌های حرفه‌ای در حدی نیست که بتواند مستقلانه وظایف خودش را انجام دهد. ارتش افغانستان به نیروی هوایی مجهز و دیگر قابلیت‌ها ضرورت دارد. ایالات متحده و متحدانش باید این قابلیت‌ها را برای ارتش افغانستان فراهم کنند و تعهد درازمدت برای این ارتش داشته باشند. خروج کامل باید زمانی انجام شود که ارتش افغانستان بتواند از پس وظایفش برآید.

هیچ کسی در افغانستان نمی‌خواهد که امریکا تا ابد در این سرزمین حضور نظامی داشته باشد و در نقش نیروی نجات عمل کند؛ اما خروج باید مسوولانه و مشروط باشد. ایالات متحده در بدل خاموشی تفنگ‌ها، تضمین مبارزه با ترور و گفت‌وگوها برای شکل‌دهی آینده‌ی سیاسی افغانستان به صورت مسالمت‌آمیز قصد دارد که به تدریج نیروهای خود را از افغانستان بیرون کند. اما اگر طالبان به تعهداتی که داده‌اند، ‌عمل نکنند، باید خروج متوقف شود. از همین حالا باید روشن باشد که روند خروج مشروط است. اگر روند خروج مشروط نباشد، ‌هیچ نیرویی علاقه‌مندی ندارد که به خواست‌های مشروع جامعه‌ی تمکین کند. اگر ایالات متحده صرف به خروج نیروهای خودش از افغانستان فکر کند و در پی توافق خروج باشد،‌ دست‌آوردی به نام دولت افغانستان و نهادهای دولتی در این سرزمین باقی نمی‌ماند.

طالبان و هر نیروی دیگر وقتی حس کنند که دیگر جهان افغانستان را رها کرده است، ‌ضرورتی برای مصالحه و راه انداختن روند حل سیاسی نمی‌بینند. آنان وقتی بینند که جهان تعهد ندارد، به شهرهای بزرگ لشکرکشی می‌کنند و وضعیت را به سال ۱۹۹۶ برمی‌گردانند. مواردی مثل تضمین مبارزه با تروریسم، هم زمانی عملی است که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان مشروط و مقید شود. باید قید گذاشته شود که اگر روند حل سیاسی به صورت معقول راه بیفتد و نتیجه‌ی آن مثبت باشد، ‌خروج نیروهای امریکایی ادامه خواهد یافت؛ ‌در غیر آن، متوقف خواهد شد. روس‌ها هم در آخر سال ۱۹۹۱ و شروع سال ۱۹۹۲ تلاش می‌کردند که از نیروهای مخالف‌شان تضمین امنیتی بگیرند، به حمایت از حکومت وقت پایان دهند و با کشورهای حامی مخالفان نظام طرف‌دار مسکو، معامله کنند؛ اما آن‌ها به هدف‌شان نرسیدند. با سقوط حکومت داکتر نجیب‌الله،‌ جنگ به مرزهای جمهوری فدراتیف روسیه رسید و در زمان حکومت طالبان، مسکو این گروه را تهدید به حمله‌ی نظامی به دلیل حضور شورشیان چچنی کرد. در سال‌های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ هم هواپیماهای روسی مناطقی را در شمال افغانستان بمباردمان می‌کردند که گمان می‌رفت ‌نیروهای مسلح مخالف جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته‌ی آسیای میانه در آن حضور داشته باشند. اگر غرب هم دست به معامله با طالبان و کشورهای حامی آنان بزند و افغانستان را رها کند، ‌بداند که نتیجه نمی‌گیرد. خروج نیروهای امریکایی باید بخشی از روند ثبات‌سازی و حل سیاسی جنگ باشد. با کامیاب شدن این روند، باید خروج نیروهای امریکایی از افغانستان هم کامل شود. ولی اگر این خروج غیر‌مسوولانه باشد، ‌برای امریکا، ‌افغانستان و منطقه پیامدهای ناگوار دارد.

مردم افغانستان مدیون کمک‌های بی‌دریغ ایالات متحده در همه‌ی زمینه‌ها در دو دهه‌ی اخیر هستند. بدون کمک‌های ایالات متحده هیچ نهاد دولتی افغانستان ساخته نمی‌شد. این ایالات متحده بود که کمک‌های متحدان خودش را هم برای افغانستان جلب کرد. ولی اگر ایالات متحده به صورت غیر‌مسوولانه نیروهای خود را بیرون کند، مردم افغانستان آن را اقدامی خصمانه تلقی خواهند کرد، نه یک رفتار دوستانه.

دکمه بازگشت به بالا