سیلابها، زلزله و خشکسالی امسال در مقایسه با سالهای پیشین، دردناکتر و هزینههایش کمرشکنتر شده است؛ زیرا در آدمتکانی سال اخیر، کشور از دستهای کمکرسان، شوراها و نهادهای صاحب تدبیر خالی شده است. آنانی که بر کشور حاکماند، به عوامل طبیعی نگاه رویازده دارند و تدبیرهای انسانی را کارساز نمیدانند. آنان حوادث طبیعی را به اعمال آدمها و اراده آسمانها پیوند میدهند و در نتیجه، به جای بسیج اراده و امکانات داخلی مانع تحرک میشوند و قضا و قدرگرایی را چون مسکن تجویز میکنند.
مردم در سراسر کشور با مزارع تشنه، کندوهای خالی، باغهای آفتزده و کیسههای بیپول، مثل سدههای پیش از صنعت، بدون حمایت دولتی و تدبیرهای علمی با خشم طبیعت دستوگریباناند.
این وضعیت باید ما را بیشتر متقاعد سازد که کشور در سالهای پیشرو نیازمند حکومتی مترقی است که به اهمیت دانش و ضرورت تکنولوژی باور داشته باشد. حکومتی که با ساکنان کشور تماس ارگانیک و متقابل داشته و از نیازها و ظرفیتهای مردم باخبر باشد، به ساختن راه و مدیریت آب و تربیه نیروی بشری اولویت قایل شود و نیروی بشری را به سوی آبادی و همزیستی مسالمتآمیز هدایت کند، نه به سوی خصومت، دشمنتراشی و جهادگرایی. در نتیجه شهروندان نیز نهتنها از مکتب و دانشگاه محروم نباشند، بلکه با تمرکز بیشتر به جبران عقبماندهگیهای خود بکوشند و دانشهای اکادمیک و حرفهای را با تجارب بومی درآمیخته، به رام کردن محیط و استفاده مناسب از طبیعت همت کنند.
محیط متنوع افغانستان برای مردم محروم از اداره، تکنولوژی و علم خشن است، اما همین تنوع و پیچیدهگی جغرافیا اگر در اختیار آدمهای باتدبیر و آشنا با راز و رمز طبیعت قرار گیرد، بسیار مهربان و زیبا میشود. کوهستانهایش با هوای گوارا و قلههای برفگیر منبع حیات میگردد؛ دشتهایش با آفتاب درخشان منبع انرژی میشود و حتا سیلابهایش نیز به آبگیرها و بندها هدایت شده مایه سرسبزی و فراوانی نعمات مادی میگردد. در جهان کشورهای آبادی داریم که مثل وطن ما زلزلهخیز و سیلابزا هستند و با بحرانهای طبیعی دیگری چون سونامی و آتشفشان نیز روبهرو میباشند. آنها از بحرانها با آسیبهای کمتر عبور میکنند و در برابر زلزلهها، سیلابها، خشکسالیها و توفانهای معمول هیچ کمر خم نمیکنند. آنان به دلیل برخورد غیرتقدیرگرا با طبیعت و جامعه، توانستهاند آمادهتر شوند و ما که مثل آدمهای باستان حاکمان رویازده داریم، از علم دور و از تکنولوژی محروم هستیم، هربار که زمین کمی میلرزد، بیخانمان میشویم و اگر چندساعتی باران تند ببارد، زحمات تمام سال ما نابود گشته، گرسنه میمانیم.
افغانستان نباید برای مدت طولانی در این وضعیت معلق بماند. نیروهایی که میدانند در سالهای پیشرو بحرانهای محیطزیستی همزمان با رشد جمعیت، کشور را به تنور سوزان گرسنهگی و بیخانمانی بدل خواهد کرد، باید برای ساختن دولت دموکراتیک و مسوول متحد شوند و منتظر تقدیر و اصلاح طالب نمانند. برای کاهش آسیبهای سیل، زلزله و خشکسالی راهی جز پناه بردن به علم و تجهیز کشور با تکنولوژی نداریم. زیر بیرق نیرویی که علم را دشمن میداند و تکنولوژی را تنها برای حفظ قدرت میخواهد، از خشم طبیعت رها نخواهیم شد.