توهم صلحخواهی طالبان
حملههای زنجیرهای طالبان به کندز، پلخمری و تخار نشان میدهد که آنان سخت در تلاشاند تا دولت افغانستان را در آستانهی مذاکرات اسلو زیر فشار شدید قرار دهند. آنان میخواهند دستآورد نظامی داشته باشند تا از موضع قدرت وارد مذاکره شوند. ولی نحوهی جنگ آنان نشان میدهد که به مذاکره نگاه راهبردی ندارند. طالبان شاید بر مبنای یکی از سناریوها تلاش کنند که مذاکره را طولانی بسازند و بعد اعلام کنند که گفتوگو به نتیجه نمیرسد. رهبران این گروه شاید قصد دارند که با تشدید جنگ و طولانیسازی مذاکره، زمینه را برای تشدید بیشتر جنگ فراهم سازند. اگر طالبان قصد ختم جنگ را میداشتند، خشونت را تشدید نمیکردند.
سفیر خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا برای پایان جنگ افغانستان، در یادداشتی نوشته است که از طالبان درخواست کرده است که خشونتهای مثل حمله به کندز را متوقف کنند. مذاکرهکنندهگان طالبان همیشه بر این نکته تأکید میکنند که با امریکا روی بسیاری از موارد اختلافی به توافق رسیدهاند. امریکا روی خروج نظامیان امریکایی و چگونهگی مبارزه با القاعده در نبود این نیروها، مذاکره میکند. وقتی آنان در مورد مسایل اختلافی به توافق رسیده باشند، معنایش این است که ایالات متحده حاضر است در صورت تحقق شرایط لازم، نیروهای خود را در افغانستان به تدریج کاهش دهد. اگر هدف طالبان از جنگ، وادارسازی نیروهای امریکایی به خروج است، این هدف در مذاکرهی این گروه با سفیر خلیلزاد به دست آمده است، ولی آنان هنوز هم به جنگ ادامه میدهند.
دوام جنگ در شمالشرق، نشاندهندهی آن است که طالبان میخواهند با تشدید جنگ به صورت تاکتیکی وارد مذاکره شوند، ولی دوباره به میدان جنگ برگردند. آنان شاید نمیخواهند که جنگ به پایان برسد. قراین نشان میدهد که طالبان طرفدار اشغال سراسر افغانستان از طریق جنگ هستند. اگر آنان جنگطلب نمیبودند، باید سطح خشونتها کاهش مییافت و زمینه برای مذاکره فراهم میشد. در حال حاضر نه تنها در میزان خشونتها کاهشی نیامده، بلکه خونریزی افزایش یافته است. افزایش خونریزی دلالت بر این دارد که طالبان بیش از آنکه در فکر حل سیاسی جنگ باشند، به اشغال سراسر افغانستان فکر میکنند.
در چنین شرایطی باید دولت و نیروهای امنیتی افغانستان آماده باشند. نیروهای امنیتی و حتا نیروهای سیاسی کشور هم باید متوجه باشند نیرویی که خودش را پیروز میدان نبرد بداند، به سادهگی برای ختم جنگ مذاکره نمیکند. آن نیرو اگر مذاکره هم کند، برای درخواست تسلیمی از طرف مقابل وارد مذاکره میشود و شرایط قبول تسلیمی را توضیح میدهد. به نظر میرسد که طالبان خودشان را در همان موقف میبینند و چندان پروای صلح و پرداخت بها برای ختم جنگ را ندارند. آنان نمیخواهند برای صلح بها بپردازند. در چنین وضعیتی، همه باید با خوشبینیهای خود وداع کنند و برای بدترین وضعیت آمادهگی بگیرند. حکومت، نیروهای سیاسی و نیروهای امنیتی کشور باید برای بدترین سناریو آمادهگی بگیرند.
طالبان منتظر اند تا موافقتنامهای با امریکا امضا کنند که براساس آن تضمین خروج را بگیرند و بعد بر دوام جنگ با نیروهای امنیتی افغانستان تأکید کنند. آنان زمانی فکر دوام جنگ را از سر دور میکنند که به این نتیجه برسند که در جنگ برنده نیستند. به نظر میرسد که آنان در حال حاضر به این نتیجه نرسیدهاند. آنان فکر میکنند که سود جنگ برایشان بیشتر از مذاکره است. وقتی فکر مسلط در میان آنان این باشد، باید منتظر شدیدتر شدن جنگ بود. طالبان از تاریخ نیاموختهاند که داغ کردن زمین زیر پای نیروهای خارجی برای یک نیروی چریکی در افغانستان زیاد سخت نیست، اما تسخیر سراسر قلمرو افغانستان و از بین بردن همهی نیروهای نظامی و سیاسی ممکن نیست. آنان فکر میکنند که به هدف تسخیر کل کشور نایل میآیند. بنابراین باید همهی آمادهگیها گرفته شود و کسی دچار توهم صلحپذیری طالبان نشود.