در یک شبانهروز سه زن در ولایتهای تخار، ارزگان و دایکندی دست به خودکشی زدهاند. ظاهراً خشونتهای خانوادهگی دلیل این خودکشیها عنوان شده است؛ اما به نظر میرسد که بنبست اصلی و گره کور کار در جای دیگری است. فقر استخوانسوز، محرومیت از آموزش و بیکاری دوامدار، آنان را به خط آخر زندهگی وصل کرده است. نبود نهادهای قانونی، نبود دادگاههای رسیدهگی به خشونتهای خانوادهگی و سلطه طالبان باعث افزایش خشونت و خودکشی در میان زنان شده است. خودکشی سه زن در ۲۴ ساعت، زنگ خطر را در جامعه به صدا درآورده است و روایتگر یک فاجعه عمیق انسانی میتواند تلقی شود. به باور شماری از فعالان حقوق زن، برخی از زنان برای ختم خشونت و فرار از سلطه طالبان، دست به خودکشی میزنند و به نوعی نسبت به وضعیت حاکم با مرگ خویش اعتراض میکنند. طالبان نزدیک به یک سال پیش دروازه مکتبهای دخترانه را بستند و تاکنون به رغم وعدههای پیهم و فشارهای جهانی، حاضر به بازگشایی این مکتبها نشدهاند. سخنان تازه منسوب به رهبر طالبان نیز نشان داد که آنان برای بازگشایی مکتبهای دخترانه و به رسمیت شناختن حق زنان، گامی برنخواهند داشت. از سوی دیگر، اکثر دختران و زنان مدتها است که از درس و حضور اجتماعی در زیر حاکمیت طالبانی دل کندهاند.
منابع محلی به روزنامه ۸صبح از خودکشی یک دختر جوان در ولسوالی کلفگان ولایت تخار خبر دادهاند. آنان دلیل خودکشی این دختر را خشونتهای خانوادهگی دانستهاند. براساس گزارشها، او نامزد داشته و قرار بوده در روزهای نزدیک ازدواج کند.
در همین حال یک دختر جوان دیگر در ولسوالی دهراوود ولایت ارزگان نیز در ۲۴ ساعت گذشته دست به خودکشی زده است. دلیل خودکشی او را ممانعت خانوادهاش از ازدواج او با پسر مورد علاقهاش عنوان کردهاند. گفته میشود این دختر با خوردن تریاک، به زندهگیاش پایان داده است.
همزمان با خودکشی این دو دختر جوان، یک دختر دیگر در ولسوالی کیتی ولایت دایکندی خودکشی کرده است. براساس گزارشها، او در روستای نوگنبد ولسوالی کیتی با سلاح شکاری (چرهای) دست به خودکشی زده است. نزدیکان این دختر دلیل خودکشی او را فرار از خانه پدر با نامزدش دانستهاند. به نظر میرسد او زیر فشار روحی خانوادهاش قرار داشته است.
فعالان حقوق زن یکی از دلایل افزایش خودکشی زنان را بیکاری زنان و مردان جامعه عنوان میکنند و میگویند که جامعه بیکار، بیمار است و بیکاری بستر خشونت و پوچی زندهگی را فراهم میسازد.
ویدا ساغری، فعال حقوق زن، دلیل خودکشی زنان در افغانستان را سلطه حاکمیت طالبان، بیکاری و نبود قانون و نهادهای حمایتکننده میداند. از نظر ساغری، در گذشته نیز خشونتهای خانوادهگی وجود داشت، اما سازمانها و مراجع قانونی بودند که از حقوق زنان دفاع میکردند و مانع خودکشی آنان میشدند. به گفته او، سارنوالان منع خشونت علیه زنان، نهادهای حقوق بشری، فعالان حقوق بشر و جامعه مدنی نقشی ارزنده در کاهش خشونت و جلوگیری از خودکشی و قتل زنان داشتهاند. او معتقد است که در گذشته وزارت امور زنان به رغم کمکاریهایی، در جهت بازتاب صدای زنان تلاش میکرد. همچنان رسانهها در کشف و نشر خشونتها نقش ایفا میکردند و به هر نحوی دادخوی صورت میگرفت. به گفته خانم ساغری اکنون نهتنها این نهادها وجود ندارد، بلکه همه سازوکارهای حمایت از زنان از بین رفته است. از نظر این فعال حقوق زن، بازتاب خشونتها برای مردان «چشم ترس» ایجاد میکند. به گفته او، در صورت نبود حمایت لازم از قربانیان خشونت، عاملان آن جسورتر میشوند.
این فعال حقوق زن میافزاید که در حال حاضر مردان و زنان بیکارند و در خانه پشت بهانه میگردند و پرخاشگری میکنند و این وضعیت زمینه زندهگی آرام را تنگ میسازد. به گفته او، هیچ زنی، مرد بیکار را دوست ندارد و در چنین وضعیتی، با هم دعوا میکنند یا دست به خودکشی میزنند. به گفته ساغری، وقتی در جامعه کار وجود داشته باشد، همه به دنبال کار میروند و دلیلی برای بدخویی و خلقتنگی در خانه پیدا نمیشود.
شکیلا (مستعار) فعال حقوق زن که به دلیل هراس از طالبان نمیخواهد نامش در گزارش ذکر شود، خودکشی سه دختر جوان در ۲۴ ساعت را فاجعهبار میخواند و میافزاید که بیکاری و فقر دلیل عمده خشونتهای خانوادهگی است. به گفته او، ریشه خشونتها در فقر نهفته است که باعث ایجاد دعوا و بروز مشکلات خانوادهگی میشود.
از نظر این فعال حقوق زن، اکثر خانوادهها در افغانستان به انتخاب دخترانشان حرمت نمیگذارند، چون از نظر آنان دختر حق ندارد به پسری که از لحاظ اقتصادی ضعیف است، عشق بورزد و او را دوست داشته باشد. به باور او، دختران جوانی که در دایکندی، ارزگان و تخار دست به خودکشی زدهاند، دلیل اصلی خودکشی آنها فقر و تنگدستی نامزدهای آنان بوده که زندهگی را برای این دختران در خانوادههایشان تنگ کرده و نتوانستهاند خواستهای خانوادههای این دختران را برآورده کنند. از نظر او، بیشتر خانوادهها دخترانشان را در تنگنا قرار میدهند تا به نامزدانشان بگویند که از هر طریق ممکن، پول پیدا کنند و رسمورواج آنان را برآورده سازند.
شبانه مهرورز از بالا رفتن آمار خودکشی در کشور ابراز نگرانی میکند. او تصریح میکند که خودکشی در بین زنان دلیل تغییر حوزه فرهنگی نیز میتواند تلقی شود. از نظر مهرورز، تسلط طالبان باعث بیکاری جمعی و محرومیت دستهجمعی زنان شده است. به گفته او، بیکاری دوامدار نشان از تغییر در حوزه فرهنگی نیز است. از نظر مهرورز، در این تغییر، نگرش مردان به زنان و حقوق آنان دگرگون شده است. او متعقد است که بیکاری و ضعف اقتصادی خانوادهها باعث میشود که سلطه مردانه در خانوادهها افزایش یابد و زنان بدون مزد، حق صدا و اعتراض را از دست بدهند. به گفته بانو مهرورز، بیصدایی و محرومیت از حق اعتراض و سخن زدن، همه دریچههای زندهگی را برای زنان میبندد و امید آنان از دنیا قطع میشود. از نظر او، در بحران فقر و گرسنهگی وضعیت مشابه در اکثریت خانوادههای شهروندان حکمفرما است.
در همین حال شکیبا بهروز، یک تن از دانشجویان دختر، نفرت و انزجار خویش را نسبت به وضعیت حاکم و سلطه طالبان ابراز میکند. او با آهی سرد و لبریز از اندوه، در پاسخ به پرسشی که طالبان از نظر او چه پدیدهاند، میگوید: «طالبان بلا استن بلا! مصیبت استن، فاجعه استن.» بانو بهروز تاکید میکند: «طالبان آزادی ما را گرفتهاند، آرزوهای ما را با خاک یکسان کردهاند. تمام روز محدودیت وضع میکنند و زندهگی را برای ما در دانشگاه و اجتماع به جهنم تبدیل کردهاند.» از نظر این دانشجو، زنان در وضعیت بسیار ناگوار به سر میبرند و در صورت عدم تغییر وضعیت، زنان زیادی دست به خودکشی خواهند زد. او میافزاید که زنان با سلطه طالبان از همه حقوق انسانیشان محروم شدهاند و در حال حاضر حتا حق حیات ندارند و همه بدیها و مصیبتهای عالم نصیب آنان شده است.
این در حالی است که در سخنان منسوب به رهبر طالبان در تالار لویهجرگه به وضاحت گفته شد که «اقتصاد را خود خداوند خوب میکند.» او هیچ اشارهای به برنامه و راهکاری برای بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش فقر و بیکاری و تحول وضعیت حقوق شهروندی ارایه نکرد. سخنرانی او مثل همیشه در غیبت زنان بیان شد، در حالی که شماری از مردم و عدهای از مقامهای رژیم طالبان انتظار داشتند که در سخنرانی منتسب به هبتالله آخوندزاده به حق آموزش و کار زنان پرداخته خواهد شد.