زنده‌گی و کارنامه‌‌ روشنفکری باقر پرهام، پژوهشگر و مترجم ایرانی

 ش. بخشی

باقر پرهام، مولف، مترجم و یکی از بنیان‌گذاران کانون نویسنده‌گان ایران، شامگاه یک‌شنبه، ۷ جوزای ۱۴۰۲، در شهر ساکرامِنْتُو (Sacramento) ایالت کالیفرنیای امریکا به علت عارضه مغزی، در سن ۸۸ ساله‌گی، دیده از جهان فرو بست. خبر درگذشت این پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی و فلسفه را رامین پرهام، فرزند او، در صفحه توییترش نشر کرد و نوشت: «بابا کتاب داد. بابا رفت.»

در کارنامه‌ روشنفکری این مترجم فارسی‌زبان، ترجمه و تالیف آثار متعددی در زمینه فلسفه و جامعه‌شناسی وجود دارد که برخی از این ترجمه‌ها، از جمله ترجمه‌ آثاری از فریدرش هگل، کارل مارکس و امیل دورکیم با گذشت چند دهه از جمله کتاب‌ها و منابع مهم حوزه فلسفه و جامعه‌شناسی به‌شمار می‌روند.

پرهام در پاسخ به این پرسش که چرا به‌ سمت ترجمه در حوزه علوم ‌انسانی رفته است، گفته بود: «به چند دلیل: نخست به ‌دلیل کمبود کتاب‌های مرجع جهت مطالعه، به‌‌ویژه برای دانشجویان رشته‌های فلسفه و علوم‌ انسانی و اجتماعی. من خودم در دوران تحصیل در دانشسرای عالی، طعم تلخ این کمبود را چشیده بودم و نمی‌خواستم نسل‌های بعدی نیز همین مشکل را داشته باشند. دلیل دوم، ضرورت شناساندن روش علمی و فلسفی جهان پیشرفته غرب در کار تالیف و گزارش مطلب در قالب کتاب و نوشته به فارسی‌زبانان و کوشش در جهت تغییر ماهوی نثر فارسی که این ‌کار هم از راه ارایه نمونه‌های برجسته آثار غربیان از طریق ترجمه به فارسی میسر بود. اگر نثر فارسی امروزین ما قابل‌قیاس با حتا نثر بزرگانی چون بهار یا محمد قزوینی یا دکتر قاسم غنی نیست و بسیار از نظر روشمندبودن و دقت – در عین ‌ساده‌گی – پیشرفته‌تر است، به‌ نظر من نتیجه کوشش‌های ارجمند چند نسل از مترجمان شایسته ماست و سرانجام، اهمیت آثار فلسفی و علمی غربیان در زمینه علوم ‌انسانی و اجتماعی است که به اعتلای فرهنگی جامعه ما کمک خواهد کرد.»

زنده‌گی‌نامه

باقر پرهام در ۹ سرطان ۱۳۱۴، در شهر رودبار – یکی از شهرهای شمالی ایران و مرکز شهرستان رودبار گیلان – در خانواده‌ تنگدستی دیده به جهان گشود. پدرش دهقانی بود بی‌زمین که بعداً کارمند شرکت نفت شد و به رشت نقل مکان کرد. او نیز با خانواده به این شهر رفت و پایه ششم را ابتدا در مدرسه مژدهی آغاز کرد؛ اما چون به ادبیات دلبسته‌گی داشت به دبیرستان نوربخش نام‌نویسی کرد. ششم ادبی را در سال ۱۳۳۵ به پایان رساند و به تهران رفت تا برای شرکت در امتحان ورودی دانشسرای عالی (دارالمعلمین) آماده شود و در امتحان ورودی در دو رشته قبول شد: زبان فرانسه و فلسفه، که دومی را برگزید.

در سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸ در دانشسرای عالی به دانش‌جویی پرداخت که پس از دریافت سند کارشناسی در رشته‌ فلسفه و علوم تربیتی به کاشان رفت و در دبیرستان‌های آن شهر مشغول به درس‌گفتن شد.

در سال ۱۳۴۶ بورس تحصیلی دولت فرانسه را دریافت کرد. اوایل پاییز سال ۱۹۶۷ به پاریس رفت و در حومه‌ این شهر به دانشگاه نانتر (Université Paris Nanterre) رفت و در رشته‌ جامعه‌شناسی برای دوره‌ دکترا نام‌نویسی کرد. اما پس از مدتی بورسیه و دانشگاه را رها کرد و به ایران بازگشت.

در آغاز سال تحصیلی ۱۳۵۰ با بورس تحصیلی دیگری دوباره به پاریس رفت و در مدرسه عالی مطالعات علوم اجتماعی (École des hautes études en sciences sociales)  زیر نظر آلن تورن (Alain Touraine)، جامعه‌شناس و مدیر پژوهشی این مدرسه آغاز به نوشتن رساله‌ دکترایش تحت عنوان «بازسازی مناطق زلزله‌زده فردوس» کرد. پس از گذشت دو سال و دو ماه، در زمستان ۱۳۵۲ از دکترایش در برابر هیات داوران دانشگاه پاریس – دکارت (Université Paris-Descartes) دفاع کرد و با کسب درجه «بسیار خوب» به ایران برگشت.

کارنامه‌ روشنفکری

باقر پرهام، هم به‌‌خاطر ترجمه‌های مهمش، از جمله ترجمه آثاری از بزرگان فلسفه و علوم اجتماعی و هم به ‌دلیل فعالیت‌هایش، در زمره روشنفکران تاثیرگذار ایران از دهه چهل به این‌سو بود. فرج سرکوهی، منتقد ادبی و روزنامه‌نگار چپ‌گرای ایرانی، در واکنش به خبر درگذشت این پژوهنده فارسی‌زبان از او به‌عنوان یکی از «خوش‌فکرترین و خلاق‌ترین روشنفکران ایران»، «از چهره‌های موثر کانون نویسنده‌گان» و «از بهترین مترجم‌های متون دشوار و مهم به زبان فارسی» یاد کرده است. ماشاالله آجودانی، نویسنده و منتقد، فرشین کاظمی‌نیا، پژوهشگر، و محسن یلفانی، نمایشنامه‌نویس و عضو هیات دبیران کانون نویسنده‌گان ایران، نیز او را «شجاع و سالم»، «روشنفکر تمام‌عیار» و «توانا و هوشیار» خوانده‌اند.

باقر پرهام کتاب‌هایی چون «استقرار شریعت در مذهب مسیح»، «پیشگفتار پدیدارشناسی جان» و «پدیدارشناسی جان» از فریدریش هگل را به فارسی ترجمه کرده و به گفته‌ رامین پرهام، به نقل از یوسف اسحاق‌پور درباره ترجمه پدرش از هگل، «باقر با هگل در افتاد و ضربه ‌فنی شد.» منظور یوسف اسحاق‌پور، متخصص برجسته حوزه هنر و سینما، از «ضربه ‌فنی» شدن، فروپاشی مغزی باقر پرهام در پی در افتادنش با «پدیدارشناسی» غول آلمانی فلسفه بود.

«پدیدارشناسی جان» (Phénoménologie de l’esprit)، «پدیدارشناسی روح» یا «پدیدارشناسی ذهن» یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین آثار فلسفی هگل است. ارزش این کتاب در آن است که اولاً می‌توان آن را اولین کتاب «هگلی هگل» نامید که در آن وی از چهارچوب اندیشه‌های پیشینیانش، به‌ویژه از ایمانوئل کانت و شلینگ، رهایی یافته و خود را به‌عنوان فیلسوف صاحب‌ سبک نشان داده است.

ثانیاً این کتاب واجد چنان نظام فلسفی عمیقی است که حتا اگر هگل غیر از آن هیچ کتاب دیگری نمی‌نوشت، این کتاب به تنهایی این قابلیت را داشت که هگل را به فیلسوف بزرگ بدل سازد.[۱]

هگل در یادداشت کوتاهی که در روزنامه‌‌ای در شهر بامبرگ (Bamberg) آلمان در ۲۸ جون ۱۸۰۷ نشر شد، درباره این اثر نوشته است: «پدیدارشناسی روح دانشِ پدیدارشونده را عرضه می‌کند و می‌بایست جاگزین تبیین‌های روان‌شناسانه یا همچنین مباحث انتزاعی‌تر درباره‌ بنیان‌گذاری دانش شود. این اثر تمهید برای علم را از نظرگاهی مورد ملاحظه قرار می‌دهد که به‌وسیله‌ آنْ این تمهیدْ نوعی فلسفه‌ تازه، جالب توجه و نخستین علم فلسفه است. این اثر قالب‌های مختلف روح را در مقام منزلگاه‌های یک راه در بر می‌گیرد، راهی که از طریق آنْ این روح به دانش محض یا روحِ مطلق بدل می‌شود. ازاین‌رو، در بخش‌بندی‌های اصلی این علم، بخش‌هایی که دوباره به چندین بخش تقسیم می‌شوند، آگاهی، خودآگاهی، عقل مشاهده‌گر و کنش‌گر، خود روح، به‌منزله‌ روحِ اخلاقی عرفی، فرهیخته و اخلاقی، و نهایتاً به‌منزله‌ روحِ دینی در صور مختلفش، مورد ملاحظه قرار می‌گیرند. غنای نمودهای روح، غنایی که در نظر اول آشوبناک به نظر می‌رسد، در این اثر به قالب نظم علمی در می‌آید که این نمودها را برحسب ضرورت‌شان نمایش می‌دهد. امور ناکامل خود را در این نظم علمی منحل می‌کنند و به امور والاتری بر می‌گذرند که حقیقت قریب‌شان‌ هستند. آن‌ها حقیقت فرجامین‌شان را ابتدا در دین و سپس در علم، به‌مثابه‌ نتیجه‌ کل این فرایند، می‌یابند»[۲].

پرهام به ترجمه برخی از آثار کارل مارکس نیز همت گماشته است. او «نبردهای طبقاتی در فرانسه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰» (Les Luttes de classes en France)، مجموعه مقالاتی که مارکس برای «جریده جدید راین» (Nouvelle Gazette rhénane) در سال ۱۸۵۰ نوشته ‌و این مقالات توسط فردریش انگلس، فیلسوف، مورخ و نزدیک‌ترین همکار مارکس گردآوری و در سال ۱۸۵۹بار دگر نشر شده، را ترجمه کرده است.

افزون بر آن، پرهام «هجدهم برومر لوئی بناپارت» (Le 18 Brumaire de Louis Bonaparte) کتاب دیگری از مارکس را که نخستین بار در سال ۱۸۵۸ چاپ شد و تا کنون به ده‌ها زبان زنده دنیا ترجمه شده‌، به فارسی برگردان کرده است.

موضوع این کتاب کودتای ۲ دسامبر ۱۸۵۱ لوئی بناپارت در فرانسه است. این کودتا به حیات جمهوری دوم فرانسه پایان بخشید. لوئی بناپارت در دوم دسامبر ۱۸۵۱ مجلس مقننه و شورای دولتی را با کودتا منحل کرد. از آن‌جایی که ناپلئون اول در روز هجدهم برومر (۹ نوامبر ۱۷۹۹) – از ماه‌های نام‌گذاری شده پس از انقلاب کبیر فرانسه – علیه انقلاب بورژوازی کودتا کرد و برادرزاده وی نیز در ایام نزدیک به سالروز آن دست به کودتا زد، مارکس واژه «هجدهم برومر» را به‌جای کلمه «کودتا» در این اثر تحلیلی به کار برده ‌است.

به‌طور خلاصه، مارکس در «هجدهم برومر لوئی بناپارت» شیوه تمرکز قدرت سیاسی در دست قوه اجرایی را به زیان طبقه مسلط بررسی می‌کند و از دولت بناپارت به‌عنوان «زائده انگل‌گونه بر پیکر جامعه مدنی و منبع مستقل عمل سیاسی» نام می‌برد. این کتاب، منبع یکی از مشهورترین گفتاوردهای مارکس است که بیان می‌کند: «هگل در جایی اظهار می‌کند که تمام وقایع بزرگ و شخصیت‌های جهان تاریخی دو بار ظاهر می‌شوند. او فراموش می‌کند اضافه کند، بار اول به‌عنوان تراژدی و سپس نمایش کمدی»، که بخش نخست آن به ناپلئون اول و بخش دوم به برادرزاده‌اش، لویی ناپلئون (ناپلئون سوم) اشاره دارد.

کتاب دیگری که باقر پرهام از کارل مارکس ترجمه کرده، «گروندریسه: مبانی نقد اقتصاد سیاسی»

(Critique de l’économie politique) است. این کتاب که بین سال‌های ۱۸۵۷ و ۱۸۵۸ میلادی نوشته شده، نخستین طرح مقدماتی مارکس در نقد اقتصاد سیاسی و بنابراین، هسته اصلی نقد او از اقتصاد سیاسی برپایه نظریه انتقادی و طرح اولیه کار بر روی کتاب کاپیتال (سرمایه) است. در این کتاب مارکس ضمن اشاره به این مطلب که تولید، توزیع، مبادله و مصرف اعضای مختلف یک کلّیت هستند، به تجزیه و تحلیل مسایل اقتصادی می‌پردازد.

از ترجمه‌های دیگر آقای پرهام می‌توان به کتاب‌های «صور بنیانی حیات دینی»

(Les Formes élémentaires de la vie religieuse) و «درباره تقسیم کار اجتماعی»

(De la division du travail social)، امیل دورکیم، جامعه‌شناس بزرگ فرانسه‌ای، نیز اشاره کرد.

دورکیم در کتاب «صور بنیانی حیات دینی» به جنبه‌ اجتماعی دین توجه می‌کند و این جنبه را اساس دین به‌حساب می‌آورد. به باور او، اگر دین همچنان که دیوید هیوم و دیگر دین‌پژوهان نخستین می‌گفتند، تنها مبتنی بر شناخت نادرست و حتا احمقانه از طبیعت بود، خیلی زود از بین می‌رفت. از نظر نویسنده در این اثر، دین جنبه‌ حقیقی دارد که به‌رغم خطاهای شناختی، آن را طی تاریخ طولانی‌اش حفظ کرده و این همان جنبه‌ اجتماعی دین است. این وجه اجتماعی دین تنها امر انتزاعی نیست، بلکه حقیقتاً در جمع‌های دینی، افراد حالت روانشناختی خاصی تجربه می‌کنند که در فعالیت دینی منفرد تجربه نمی‌کنند. خلسه‌ها و احساس وحدت با جمع و گذشتن از فردیت خود و غرق شدن در شور جمع، تجربه‌های واقعی روانی است که افراد در این اجتماعات تجربه می‌کنند.

اما دورکیم در کتاب «درباره تقسیم کار اجتماعی»، که رساله دکترایش بود، بیان می‌کند که در جامعه ابتدایی، همبسته‌گی مکانیکی، رفتار و تفکر یکسان مردم و وجدان جمعی مشترک، چیزی است که اجازه می‌دهد نظم اجتماعی حفظ شود. در چنین جامعه‌ای، اگرچه او جرم را یک واقعیت اجتماعی بهنجار می‌داند ولی جرم را عملی تلقی می‌کند که حالات قوی و مشخص وجدان جمعی را مورد اهانت قرار می‌دهد و از آن جا که روابط اجتماعی در جامعه مکانیکی نسبتاً همگن و کم است، قانون باید سرکوبگر و تنبیهی برای متخلفان از وجدان جمعی باشد.

در جامعه پیشرفته صنعتی سرمایه‌داری، نظام پیچیده تقسیم کار به این معناست که افراد براساس شایسته‌گی در جامعه به کار گرفته شده و بر همان اساس پاداش دریافت می‌کنند: در صورت وجود عدالت در جامعه، نابرابری اجتماعی بیانگر نابرابری طبیعی است. دورکیم استدلال می کرد که برای حفظ نظم (یا همبسته‌گی ارگانیکی) در جامعه، مقررات اخلاقی و همچنین مقررات اقتصادی مورد نیاز است. در واقع این مقررات به‌طور طبیعی در پاسخ به تقسیم کار شکل می‌گیرد و به مردم اجازه می‌دهد اختلافات خود را به صورت مسالمت‌آمیز حل کنند.[۳] در این نوع جامعه، قانون بیشتر ترمیمی است تا تنبیهی؛ یعنی به‌جای تنبیه شدید دنبال ترمیم است. او تصور می‌کرد که گذار یک جامعه از ابتدایی به پیشرفته ممکن است اختلال، بحران و آنومی[۴] را به همراه داشته باشد. با این حال، هنگامی که جامعه به مرحله «پیشرفته» رسید، بسیار قوی‌تر می‌شود و توسعه می‌یابد.

برخلاف کارل مارکس، دورکیم هیچ جامعه متفاوتی را که ناشی از تقسیم کار سرمایه‌داری صنعتی باشد، پیش‌بینی نکرده بود. وی تعارض، هرج‌ومرج و بی‌نظمی را پدیده‌های آسیب‌شناختی جامعه مدرن می‌دانست، در حالی که مارکس تضاد طبقاتی را برجسته می‌کرد.

گذشته از جامعه‌شناسی و فلسفه، باقر پرهام، کتاب «هانری کُربن؛ آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی» (Henry Corbin: La topographie spirituelle de l’islam iranien) نوشته‌ داریوش شایگان را از فرانسه‌ای به فارسی نیز ترجمه کرده است. این اثر فشرده‌ای از سیر و سلوک معنوی هانری کربن، فیلسوف، ایران‌شناس و اسلام‌شناس معروف فرانسه‌ای است. شایگان در این کتاب به‌دنبال شرح حال مختصر، بخش کوتاهی را به ارتباط بین تفکر هایدگری و خِرد ایرانی اختصاص می‌دهد و در پی اثبات این است که کربن بعد از اصول بنیادینی که هایدگر در فلسفه مطرح می‌کند – همچون تفسیر ساختارهای سازنده‌ اگزیستانس (هستی) و نیز «در جهان بودن» – کلید درک و واکاوی عرفان ایرانی که قسمت اعظم تلاش‌هایش در این باب بوده را پیدا می‌کند.

کتاب «نظم گفتار»، میشل فوکو (Michel Foucault)، فیلسوف و متفکر فرانسه‌ای، یکی دیگر از ترجمه‌های باقر پرهام است. این کتاب، سخنرانی میشل فوکو در افتتاحیه درس‌گفتارهای وی در کلژدو فرانس (Collège de France) است.

صحبت‌های فوکو در این سخنرانی در جهت آشنایی حضار و علاقه‌مندان درس‌گفتار‌های وی در سال‌های آتی و همچنین توضیح کلی از پایه و بن افکار وی و نیز تنظیم مفاد درسی برای سال‌های پیش‌رو است.

باقر پرهام بیش از بیست عنوان کتاب به فارسی ترجمه کرده است که افزون بر کتاب‌های بالا می‌توان به «مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه‌شناسی»

(Les Étapes de la pensée sociologique) از رمون آرون (Raymond Aron)، فیلسوف فرانسه‌ای، «اقتدار» (Autorité) از  ریچارد سنت (Richard Sennett)، «مطالعاتی در آثار جامعه‌شناسان کلاسیک» (Études sur les sociologues classiques) از ریمون بودون (Raymond Boudon)، «مقدمه بر فلسفه تاریخ هگل» (Introduction à la philosophie de l’histoire de Hegel) نوشته ژان ایپولیت (Jean Hyppolite)، «تاریخ فلسفه در قرن بیستم» (Histoire de la philosophie au XXe siècle) نوشته کریستیان دولاکامپانی (Christian Delacampagne)، «ماجرای اقامت پنهانی میگل لیتین در شیلی» (L’Aventure de Miguel Littín, clandestin au Chili) نوشته گابریل گارسیا مارکز (Gabriel García Márquez)، «حقوق طبیعی و تاریخ» (Droit naturel et histoire)  از لئو اشتراوس (Leo Strauss)، «مبانی جامعه‌شناسی» (Éléments de sociologie générale) نوشته هانری ماندراس (Henri Mendras) و «در شناخت اندیشه هگل» (La pensée de Hegel) از روژه گارودی (Roger Garaudy) اشاره کرد.

باقر پرهام چند اثر در مقام مولف نیز دارد که «جامعه و دولت»، «باهم‌نگری و یکتانگری: مجموعه‌ مقالات» و «با نگاه فردوسی (مبانی نقد خرد سیاسی در ایران)» از آن جمله است.

این مترجم پرکار که تمام زنده‌گانی‌اش را با نویسنده‌گی، پژوهنده‌گی و فعالیت‌های روشنفکرانه به‌سر رساند، سال‌های اخیر عمرش را به‌ دلیل بیماری در خاموشی و گوشه‌نشینی گذراند و سرانجام او که «پدیدارشناسی جان» ترجمه می‌کرد، با آن‌ که از صفحه‌ زنده‌گی پنهان شد، اما نام خود را با ترجمه‌‌، به‌مثابه تولید تفکر، کنش روشنفکرانه و بازاندیشی اندیشه‌های اندیشمندان بزرگ غرب، و با تسلط بر زبان مبدا و مقصد، و برخورداری از چیره‌گی و خبره‌گی ماندگار کرد، هرچند همچون هر اثر دیگر، نقدهایی نیز بر این ترجمه‌ها وارد است.

[۱] اردبیلی، محمد. (۱۳۹۰). «آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح هگل». تهران: نشر روزبهان.

[۲] حسینی، سیدمسعود و اردبیلی، محمدمهدی. (۱۳۹۹). پدیدارشناسی روح. تهران: نشر نی.

[۳] راک، پل. (۲۰۰۲). نظریه‌های جامعه‌شناسی جرم در مگوایر، مایک، رود مورگان، و رابرت راینر، «راهنمای جرم‌شناسی آکسفورد». انتشارات دانشگاه آکسفورد.

[۴]یک وضعیت در جامعه است که با ریشه‌کن کردن یا شکست هر ارزش اخلاقی، استاندارد یا راهنمایی برای افراد تعریف می‌شود. این اصطلاح همچنین به فقدان هنجار یا بی‌هنجاری اطلاق می‌شود.

دکمه بازگشت به بالا