بی‌سرنوشتی مکتب‌های دخترانه؛ طالبان تیشه به ریشه دانش می‌زنند

از مسدود شدن مکتب‌های دخترانه حدود ۱۱ ماه می‌گذرد. طالبان در ماه اسد سال گذشته با تسلط بر افغانستان اعلام کردند که تا اطلاع ثانوی این مکتب‌ها مسدود است. اکنون ۱۱ ماه از «اطلاع ثانوی» طالبان می‌گذرد و خبری از بازگشایی مکتب‌ها نیست. دختران در کنج‌ خانه‌ها در بی‌سرنوشتی و با تلخ‌کامی وقت می‌گذرانند. اکثر آنان دچار افسرده‌گی و مشکلات روحی شده‌اند. شماری از زنان انتظار داشتند که این گروه به مناسبت روزهای عید قربان، مژده گشودن دروازه‌های مکتب‌های دختران را بدهد، اما دومین عید طالبان نیز با غیابت کامل زنان گذشت و لبخندی بر لب‌های ناامید زنان هدیه نکردند. زنان در طول پنج ماه به‌شکل مستمر برای بازگشایی مکتب‌های دخترانه و تأمین حقوق‌شان دست به اعتراض‌های خیابانی زدند، اما با شکنجه، بازداشت و اعتراف اجباری سرکوب شدند. امروز آنان نیز ناامیده‌اند و انتظار ندارند که دروازه مکتب‌ها در حاکمیت طالبان به روی دختران باز شود. پیش از این، از اختلاف و دودسته‌گی در مورد حق آموزش زنان در میان رهبری این گروه گزارش شده بود. در سخنرانی اخیر منسوب به رهبر طالبان در نشست شورای علمای این گروه، نیز اشاره‌ای به این اختلافات صورت گرفت. او در این سخنرانی به‌شکل کنایی به اعضای این گروه هشدار داد که اذهان عمومی را مشوش نسازند و برای او تعیین تکلیف نکنند. این در حالی است که حق آموزش و تحصیل از حقوق فطری و اساسی انسان محسوب می‌شود و در ارزش‌های دینی نیز بر این حق تأکید شده است. از این ‌رو، هر جریانی که ادعای حاکمیت می‌کند، باید این حق را برای زنان به رسمیت بشناسد و امکانات و تسهیلات مناسب را در این زمینه فراهم کند. تسهیل امر آموزش برای زنان در تمام جنبه‌های زنده‌گی آنان، از ضروری‌ترین ضرورت‌های جامعه امروزی است و کتمان این حق، تیشه بر ریشه معارف و توسعه انسانی است.

زلال احمدی، از فعالان حقوق زن، طالبان را گروهی ارتجاعی و ضد ارزش‌های انسانی می‌داند. به گفته خانم احمدی طالبان برای حذف زنان از جامعه، خون‌های بی‌شمار ریخته‌اند و به این ساده‌گی حاضر نخواهند شد که حق آموزش و کار زنان را به رسمیت بشناسند. این فعال حقوق زن می‌پرسد: هرگاه اطلاع ثانوی طالبان به آخر برسد، نظام آموزشی که در مکتب‌های دخترانه پیاده می‌شود، بر چه معیار و مبنایی استوار خواهد بود؟ به گفته او، در صورتی که بازگشایی مکتب‌های دخترانه به بهای آموزش ارزش‌های طالبانی بینجامد، بسته بودن آن بهتر از باز بودنش است.

خانم احمدی تصریح می‌کند که با توجه به سخنان اخیر منسوب به رهبر این گروه، هیچ امیدی برای تأمین حقوق زنان در افغانستان باقی نمانده و بهتر است زنان برای مبارزه طولانی‌تر آماده‌گی بگیرند. به گفته او تضاد درون‌گروهی و میان صفوف نظامی طالبان نسبت به حقوق زنان روز‌به‌روز شدیدتر و گسترده‌تر می‌شود. او باورمند به بازشدن مکتب‌های دخترانه در حاکمیت کنونی رژیم طالبان نیست و از دختران می‌خواهد که به اندازه امکان سعی کنند به آموزش‌های خانه‌گی و مطالعه رو بیاورند.

این فعال حقوق زن با اشاره به رفتارهای طالبان در ولسوالی بلخاب ولایت سرپل و سایر مناطق جنگی می‌افزاید که طالبان یک ‌بار دیگر نشان دادند که جنون شهوت و میل به تجاوز در این گروه همچنان فوران می‌کند و زنان برای آنان از زمره برده‌گان جنسی و غنمیت جنگی به شمار می‌روند. او تأکید می‌کند که زنان باید در این مقطع، بیش از هر وقت دیگر با ابزارهای ممکن برای اعاده حقوق زنان در افغانستان در سراسر جهان بسیج شوند.

بهاره امید، از دانش‌آموزانی است که از خانه‌نشینی به ستوه آمده است. این دانش‌آموز با گلویی پربغض و قلبی سرشار از اندوه می‌گوید: «خداوند خانه طالبا ره خراب کنه. ما را تباه کدن. یک‌ سال اس که روی مکتب و درس ره ندیدیم.» او می‌افزاید: «بسیار جگرخون هستم. پشت درس و صنفم دق آوردیم. پشت خواهرخوانده‌هایم دق آوردیم. خانه برایم قفس شده. کاش طالبا زودتر گم شون که ما به مکتب خود برویم و آزادانه درس بخوانیم.» بهاره در بهار گذشته انتظار بهار و باز شدن مکتب را می‌کشید؛ اما پس از برگشت از دروازه مکتب ناامید شد و اکنون امیدوار است که با خانواده‌اش بتواند افغانستان را ترک کند. او تصریح می‌کند: «حال لحظه‌شماری می‌کنم که کاش زودتر از افغانستان برآییم. دگه از طالب انتظار نداریم؛ این‌ها نشان دادن که به زن اجازه هیچ کاره نمی‌تن. زنان پیش طالبا هیچ حق ندارن.»

لیلا که درد حذف و محرومیت را با پوست و استخوانش احساس کرده، با صدای لرزان و قلب شکسته می‌گوید: «وقتی به مکتب و صنفی‌هایم نگاه می‌کنم، به نظرم خواب می‌بینم که ما در مکتب بودیم و بی‌خیال از سیاست و طالب، درس می‌خواندیم و با خاطره‌های خوش به خانه برمی‌گشتیم.» او دانش‌آموز صنف ۱۱ است، شوق و علاقه به پزشکی دارد و تأکید می‌کند که اگر طالبان مکتب‌های آنان را نمی‌بستند، اکنون در آستانه‌ فراغت قرار داشت. حال رخوت و بی‌حالی بر لیلا چیره شده و سرخورده و مأیوس به دنیای پیرامونش می‌نگرد.

سیمین عزیزی (مستعار) یکی از آموزگاران مکتب‌های دخترانه است که ۱۱ ماه خانه‌نشینی و دوری از شاگردانش، طاقت و صبرش را لبریز ساخته است. او می‌گوید که در این مدت روزهای سخت و طاقت‌فرسایی را گذرانده و دیگر تاب خانه‌نشینی برایش نمانده است. این آموزگار می‌افزاید: «به شاگردایم مثل فرزندانم می‌بینم. شما فکر کنید مادری ۱۱ ماه بچه‌اش را نبیند، چه درد و رنجی را می‌کشد. ۱۱ ماه است که جگرگوشه‌هایم بی‌سرنوشت شده‌اند، هیچ امید برای آینده ندارند و سرنوشت‌شان هنوز معلوم نیست که چه می‌شود.»

خانم عزیزی بی‌سرنوشتی جمعی زنان و بسته بودن مکتب‌های دخترانه را فاجعه امروز و فردای کشور می‌داند و می‌گوید ستمی که در حاکمیت کنونی طالبان بر زنان کشور رفته است، باید به‌عنوان سیاه‌ترین دوره تاریخ بشریت ثبت گردد. او می‌افزاید در قرنی که جهان به تسخیر سیاره‌های دیگر می‌اندیشد، طالبان در مورد این فکر می‌کنند که زنان افغانستان را چگونه سیاه‌پوش و از حقوق اولیه‌شان محروم کنند. به گفته او، در عصر جهانی شدن و نزدیکی ملت‌ها، زنان جهان نیز باید هم‌صدا با زنان افغانستان صدا بلند کنند.

در همین حال شماری دیگر از فعالان حقوق زنان نیز در رسانه‌های اجتماعی با راه‌اندازی فراخوانی تحت نام‌های «طالبان، ناقض حق زنان» و «من حقم را به طالبان نمی‌بخشم» خواهان فشار بیشتر جامعه جهانی بر طالبان شده‌اند. این معترضان زن از مردم افغانستان و جامعه جهانی می‌خواهند که در برابر حقوق زنان سکوت و با ناقضان حقوق آنان مدارا نکنند.

طالبان در ۲۴ اسد سال گذشته با تسلط بر کابل، نظام جمهوری را سقوط دادند و اعلام کردند که مکتب‌های دخترانه تا اطلاع ثانوی مسدود می‌ماند. پس از آن نیز دست به وضع محدویت‌های گسترده‌تر علیه زنان زده‌اند، به‌گونه‌ای که زنان را به‌کلی از حوزه عمومی حذف کرده‌اند.

دکمه بازگشت به بالا