پرزه‌های «صلح و اعتدال» لیلام می‌شود – طنز

موسی ظفر

موتر «صلح و اعتدال» که در اثر تصادف درونی دچار عوارض شده بود، به‌زودی تبدیل به پرزه شده در بازار لیلام خواهد شد. کارشناسان می‌گویند حادثه تیم صلح جدی بوده و امیدی به ترمیم آن نیست. مستری عبدالحلیم اشترینگ می‌گوید که پرزه‌های این تیم از اول هم‌خوانی نداشتند و چنین شکستی از همان اول قابل‌ پیش‌بینی بود. وی می‌گوید، «ماشین دوازده سلند مبلایل‌خور و تایر تراکتور را که در بادی کرولا نصب کنی همی‌طو می‌شه دیگه خلیفیم» مستری غفور سیاه اما نظر دیگر دارد. وی می‌گوید، «چیز اس. ما زیاف موتر داریم که پرزه‌هایش ازی کده هم جلترنگ اس، خو مگم ای مردم د یک موتر دو ماشین بالا کدن. اونه دیدی که هیچ چالان نشد؟»

خلیفه بلبل که متخصص پرزه‌های موتر است و شانزده سال در قوای مرکز مردم را بازی داده راجع به پرزه‌های «صلح و اعتدال»، کارکرد آن‌ها و قیمت‌‌های احتمالی آنان در بازار لیلام این‌گونه دُرافشانی می‌کند،

 

ماشین

«بیادرک! ماشین دوازده سلندش مگم اصل است. یک زمان بسیار کش داشت. ده-دوازده سال پیش همی ماشین د کل بازار گیر نمی‌آمد. یک رقم سرش بیروبار بود که هر وزارت طرف خود کش می‌کد. چند سال پیش وزارت انکشاف دهات بود، باز وزارت معارف گرفتش، باز وزارت داخله برد، خو مگم همونجه خرابش کد. پولیس‌ها را خو می‌فهمی که چه رقم موتر می‌دوانن. موتر تا که روی به دل نمانه ایلایش نمی‌ته. باز خدا مستری اشرفه خیر بته که سرش کار کد و دوباره سر پای شد. مگم بیادر راستشه بگویم، د همی چار سال یک رقم مبلایل‌خور شده بود. کلگی از پیشش شکایت داشت که مصرفش بالاست و زیاد دود می‌کنه. تکر مکر هم داشت. کتی چندین نفر زده بود. که باز د صلح و اعتدال نصبش کدن، آدم می‌گفت برو یک چند سال دیگه هم می‌چله. ولی زیاد دستک زدن. حالی دیگه خلاص اس بااجازیت. که مفت بتی کسی نمی‌گیره. از لیلام خلاص اس. فقط یک چاره داره که پاکستان رایی‌اش کنیم، همونجه د مستری‌خانه راولپندی سلندهایشه پاک کنن. باز اگه کار داد، می‌شه د جان کدام نفر زد. خدا میربان اس.»

 

تایر

«تایرهایش یک ذره کلان اس، خو مگم مردم ای روزها تایر کلان خوش می‌کنن. تایرهای جهادچلیده که باز بیخی خریدار دارن. اگه یادت باشه، پنج سال پیش یک رقم موترکا ره «همگرایی» میگن، از همی تایر زده بود. نزدیک بود مسابقه ره ببره. کم‌بخت موتر کتی یک گوسفند تکر کد، د مسابقه دوم شد. پسان کتی مردم تکر کد و تایر مایر بیخی پنچر شد. حالی پینه انداخته، باز اونه کار میته. بیادرک! نظر بنده ایطو اس که اگه اینمی تایره لیلام کنن، د نصف قیمت هر کس می‌خره. د موتر خو دیگه انداخته نمی‌شه‌، مگم د مرادخانی کتش بیست-سی تا دولی‌گک، چند دانه چپلکای حمام و یک عالم گوتکه جور می‌شه. هر کس د نصف قیمت بخره تاوان نمی‌کنه. اینه اول خریدارش مه‌ستم.»

 

بادی

«بادی کرولا ره خو می‌فهمی که د وطن ما و شما همیشه خریدار داره. باز ای بادی که د «صلح و اعتدال» نصب شده بود با هر رقم ماشین جور می‌ایه. یک زمان که د پارلمان بود زیاد پالش می‌شد. خو مگم همی چند وقت یک ذره بیکار بود و زیر باران ماند. مردم میگه زنگ زدیش، ولی راستشه بگویم ایطو بادی هیچ وقت خراب نمی‌شه. که دو قلم رنگ سرش کش کنی، فکس کمپنی جل‌وبل می‌کنه. باز اگه بیخی شوقی بودی، دو-سه جایشه سوراخ کو ازی چراغکای دیپلوماتیک پَرتو، از موتر کمپنی کده خوبیش می‌شه. مگم مه خبر شدیم که کُل بادی خریدار نداره. می‌گن دو تا دروازه شه یک نفر خریدارس، بمپرشه یک نفر بنام احمد ولی بیخی بیعانه داده و بانت‌شه یک نفر دیگه خوش کده. خدا می‌فامه که دیگه جایایشه کس می‌خره یا نه. حیف شد یک ذره.»

 

ماشین دومی

«لالا جان! اگه بگویم همی ماشین دومی «صلح و اعتدال» بیخی معجزه واریست، خودت شاید باور نکنی. ایطو اس که ماشین دو روپه نمی‌ارزه. وایرنگ‌هایش صاف سوخته. خود ماشین هوا کش کده. اول خو باید خوب هواکشی شوه. باز میزان تیل‌تاش یک ذره اجست شوه. باز که بیخی صد فی‌صد جور شد، شاید کدام بایسکله کش بتانه. مگم اصل گپ دیگه جای اس. مه خبر شدیم که مردم د پاکستان از همی ماشین کولر می‌سازن. میگن د تابستان شش-هفت خانه ره باد می‌ته. باز خدا گردن مه نگیره، می‌گن رادهای داخلش طلایی اس. دیگه مه خودم هم نمی‌فهمم. اگه کدام کس بخره، می‌شه که یک دفعه داخلشه چک کنه، طلایشه بکشه و خودشه کولر بسازه. قمار اس دیگه. کسی که قماری باشه حتماً می‌خریش.»

دکمه بازگشت به بالا