هرچند کشورهای جهان توجه ویژهای به آرامگاه شخصیتهای سرشناس مبذول میدارند، اما مقبره ابوریحان البیرونی با نهایت خفت در گوشه یک باغ در ولایت غزنی به فراموشی سپرده شده است. این باغ در منطقه باغهای بهلول در شمالشرق قلعه تاریخی غزنی موقعیت دارد. آرامگاه این شخصیت سرشناس و یکی از نابغههای منطقه، با وجود وعدههای پیهم مسوولان در حکومتهای گذشته هنوز هم ساخته نشده است.
ابوریحان البیرونی حدود یک هزار سال پیش در ولایت غزنی درگذشت، اما آرامگاه او هنوز هم ویرانهای بیش نیست. براساس یافتههای روزنامه ۸صبح، در جریان دو دهه گذشته چندین بار وعده ساخت این آرامگاه داده شده و باری هم کار عملی ساختوسازش از سوی مرکز فرهنگی بیرونیشناسی آغاز شد، اما به علتهای ناروشن به پایه اکمال نرسید.
فخرالدین ۷۰ ساله که از هنگام جوانی تاکنون از ساحه باغ البیرونی و آرامگاه او محافظت میکند، از حکومتهای چندین دهه پسین در کشور گلایه دارد. او که دیگر توان کار و محافظت از این آرامگاه برایش باقی نمانده است، در صحبت با روزنامه ۸صبح میگوید: «یک بار در زمان حکومت شاهی یک پژوهشگر خارجی از کشور ایتالیا به غزنی آمد و پس از بازگشایی مرقد این دانشمند که بهشکل دو مرقد بههمپیوسته بود، آن را پس از کار و تحقیقات چندینروزه از روی استخوانهای زن و مرد شناخت و از هم جدا ساخت.» پیرمرد میافزاید: «در نتیجه تحقیقات ثابت شد که یکی از این قبرها مربوط به ابوریحان البیرونی و دیگری از خانمش است و دوباره بهشکل دو گور و نزدیک به هم ساخته شد، اما پس از آن کسی برای ساختوساز این آرامگاه به این باغ نیامده است.»
فخرالدین توضیح میدهد که برای بازدید از مرقد این دانشمند گردشگران زیادی در سالهای گذشته از ایران و کشورهای آسیای میانه میآمدند. او که بیشتر از بیتوجهی دولتها به بازسازی این آرامگاه شکایت دارد، اضافه میکند: «در همین چند سال گذشته هم یک بار یک پروژه آمد و چهاردیواری تکمیل شد، باز اینجا گفتند که کتابخانه و یک جای فرهنگی جور میکنیم. قبر را هم از اینجا به داخل گنبد انتقال میدهیم. باز نیمکاره ماندند و رفتند.»
منابع محلی تایید میکنند که پس از نامگذاری غزنی به «مرکز فرهنگی جهان اسلام» توجه حکومت پیشین به این ولایت جلب شد و ساخت مقبره البیرونی به یکی از پروژههایی مبدل شد که باید در مدت یک سال تکمیل میشد. قرار معلومات به دست آمده، قرار بود ضمن ساختن مقبره بهصورت پخته و اساسی، یک مرکز بزرگ البیرونیشناسی نیز در این ولایت ساخته شود. برای تکمیل این پروژه حدود ۲۲ میلیون افغانی از بودجه حکومت پیشین منظور شد و کار ساختمانی آن آغاز یافت، اما شرکت پیمانکار این پروژه را بهصورت نیمهتمام رها کرد و پول آن حیفومیل گردید.
افزون بر این، در سال 1395 خورشیدی هیأتی باصلاحیت به نمایندهگی از حکومت اوزبیکستان به شمول سفیر و نماینده ویژه رییس جمهور این کشور در بخش فرهنگی، برای ساختوساز مرقد این دانشمند آستین بالا زد و به غزنی آمد. اعضای این هیأت نیز کارهای مقدماتی را برای ساخت مرکز تحقیقاتی البیرونیشناسی آغاز کردند و وعده دادند که این پروژه را تکمیل خواهند کرد؛ اما حالا که شش سال از آن زمان میگذرد، هنوز هم هیچ خبری از آغاز کار در این ساحه نیست.
فرهنگیان در غزنی با انتقاد از نهادهای مسوول بهویژه وزارت اطلاعات و فرهنگ، میگویند که میبایست مرقد این شخصیت برازنده، سالها قبل ساخته میشد. فردوس عالمی که در عرصههای فرهنگی و آبدههای تاریخی کشور تحقیق کرده است، میگوید: «حکومتهای پیشین غفلت کردند. واقعاً جای شرم است وقتی ما این مکان مخروبه را به یک سیاح خارجی نشان بدهیم که اینجا کسی به نام البیرونی خفته است.» او از طالبان میخواهد تا طرحهای قبلی این آبده مهم را که در وزارت شهرسازی و وزارت اطلاعات و فرهنگ موجود است، عملی کنند.
گفتنی است که در آخرین مورد، در ماههای پایانی عمر حکومت پیشین، موضوع ساختوساز مقبره ابوریحان البیرونی یک بار دیگر سر زبانها آمد و طرحی که از سوی وزارت شهرسازی آماده شده بود، قرار بود با همکاری وزارت اطلاعات و فرهنگ در ساحه تطبیق شود، اما به علت اوجگیری ناامنیها و سقوط حکومت پیشین، این طرح نیز مانند طرحهای قبلی روی کاغذ باقی ماند و تطبیق نشد. باغ البیرونی در حومه شهر غزنی موقعیت دارد و حدود پنج جریب زمین را احاطه کرده است.
ابوریحان محمد بن احمد البیرونی، مشهور به ابوریحان البیرونی، در سال ۳۵۲ هجری قمری در روستای بیرون از توابع شهر خوارزم زاده شد. او بهعنوان پدر علم انسانشناسی، زمینسنجی، ستارهشناسی، ریاضیدان و تاریخدان شناخته میشود. این نابغه بیش از ۱۴۰ اثر علمی در عرصههای مختلف از خود برجا گذاشته است.
براساس روایتهای تاریخی، ابوریحان البیرونی در سن ۱۷ سالهگی به پژوهش آغاز کرد و در سن ۲۵ سالهگی در منطقه شهرت ویژهای یافت. هنگامی که سلطان محمود غزنوی در نخستین سالهای قرن پنجم، خوارزم را تصرف کرد، شماری از دانشمندان محل به شمول ابوریحان را دعوت کرد تا به غزنه بیایند. ابوریحان این دعوت را پذیرفت و به مرکز فرمانروایی غزنویان آمد و تا پایان عمرش در همینجا زندهگی کرد. او در بیشتر لشکرکشیها به سمت هند، سلطان محمود غزنوی را همراهی میکرد. دلیل این همراهی، پژوهش درباره فرهنگ و زبان مردم هند عنوان شده است. سرانجام این نابغه سرشناس در سال ۴۲۷ قمری به عمر ۷۵ سالهگی در ولایت غزنی درگذشت و در همین شهر به خاک سپرده شد.