تاریخ ادبی افغانستان مشحون از ادبیات مردانه است. زنان افغانستان به دلیل فراهم نبودن زمینهها و موجودیت باورها و رسمهای ناپسند در زمینه غنامندی ادبیات، شعر و نویسندهگی همواره در انزوا بودند و هرگز نتوانستند احساسات، عواطف و دلواپسیهای خود را در نوشتههای خود بیان کنند. به همین دلیل، تا اوایل قرن بیستم بیشتر نوشتههای نویسندهگان زن رنگوبوی مردانه داشت.
موجودیت جامعه مردسالار، محدویتهای خانوادهگی، جامعهای به شدت سنتی و طبیعت خشن افغانستان ادبیات کشور را متأثر ساخته و زنان نویسنده و شاعر را حق نداده است که از خود بگویند، درباره خود بنویسند و درد و رنج خود و همنوعان خود را فریاد بزنند. همچنان عوامل دیگری نیز بوده که ادبیات افغانستان را مردسالار ساخته است. در افغانستان نویسندهگان مرد هرگونه که قلم کشیدند، مورد تشویق قرار گرفتند. زنان افغانستان مجبور شدند که با روش ادبیات مردسالارانه و با پنهانکاری هویت خود و استفاده از نام مستعار به گونه مردمحورانه بنویسند. این کار یک آفت کلان در ادبیات افغانستان است.
اما وقتی تاریخ ادبیات کشور را ورق بزنیم، میبینیم که شمار زیادی از زنان هنرمند، شاعر و نویسندهگان مستعدی در دل این خاک بودند که نظر به فراهم نبودن زمینهها، هرگز نتوانستند، از خود و زنانهگی خود بنویسند.
چنانچه مخفی بدخشی، نخستین شاعر زن در تاریخ کشور از ترس برادرش هرگز شعرهای خود را در محضر عام نخواند و همیشه اشعارش را مخفی نگه میداشت، از همین سبب تخلص مخفی را بالای خود گذاشت. وی در یکی از شعرهایش، نابسامانیها و درد و رنج روزگار خودش را اینگونه فریاد زده است:
فرياد که از جهان پر آرمان رفتم
يک گل نگرفته زين گلستان رفتم
نکشاده لبی به خنده از جور فلک
با داغ دل و ديـــــــده گريان رفتم
افغانستان به عنوان کشوری با ملیتهای مختلف و فرهنگهای متفاوت، بستر خوبی برای رشد و تکامل زبانها و گوایشهای زبانی است. در این کشور بیش از سی زبان موجود است که هرکدام این زبانها قدمت تاریخی دارد و بر شکوفایی ادبیات کشور افزوده است. در این میان، ادبیات پشتو از جمله قدیمیترین ادبیات و زبان پشتو نیز در میان زبانهای کشور یکی از قدیمی ترین زبانها است. تاریخ ادبیات پشتو زیبایی و غنامندی منحصر به خود را دارد. ادبیات پشتو شاعران و نویسندهگانی چون خوشحالخان ختک، غنیخان، حلیمه ختک، نصیراحمد احمدی و سلیمان لایق را در بستر خود پروارنده که هرکدام برای بارورشدن ادبیات پشتو خدمات بیشایبهای را انجام داده است. به نقل از پوهاند عبدالحی حبیبی، تاریخ ادبیات پشتو از قرن دوم هجری با شعر حماسی امیر کرور آغاز شده است. همچنان پتهخزانه (گنجینه پنهان) اثری از محمد بن داوودخان هوتک که شرح احوال شاعران پشتو است، نیز در غنامندی ادبیات پشتو موثر واقع شده است. در این کتاب، شرح و احوال شاعران پشتون به سهبخش تقسیم شده است.
بخش اول، در احوال و اشعار شاعران قدیم از سنه ۱۰۰ تا هزار هجری و بخش دوم، شرح حال و اشعار معاصر و بخش سوم، درباره زنان شاعر پشتون است که پنجاه شاعر زن را این کتاب به معرفی گرفته است.
قبل از پیدایش و انتشار این کتاب، نویسندهگان پشتون به این نظر بودند که تاریخ ادبیات پشتو از بایزید روشان، خوشحالخان ختک و رحمان بابا آغاز میشود؛ اما این کتاب ثابت کرد که زبان پشتو از شاخههای زبان آریایی است که قرابت نزدیک با زبان فارسی دارد و داری ادبیات باستانی و قدیم است. پتهخرانه از سال ۱۰۰ هجری قمری تا سال ۱۱۰۰ هجری قمری فرهنگ و ادبیات پشتونهای قدیم را منعکس ساخته است. قدیمیترین شعر این کتاب مربوط به امیر کرور است. این شعر، شعر فخریه است که شاعر در وصف خودش سروده است که رنگوبوی مردانه دارد، قدرت و توانایی خود را به نمایش کشیده است و چنان برداشت میشود که در کهنترین و نخستین شعر پشتو تأثیری از ادبیات مردانه به چشم میخورد و به این صورت، به باور بعضی نویسندهگان پشتون ادبیات پشتو تا بیش از پنج دهه میلادی به همین منوال پیش رفته است. اشعار شاعران این زبان بیشتر حماسی، فخریه و تصوفی بوده و سرشار از واژههای مانند تور (شمشیر)، جګړه (جنگ)، اتل (قهرمان)، زمری (شیر)، یرغل (حمله)، ووژل ( کشتن) و همچنان واژههای تصوفی مانند سالک، زاهد، پیرو، پیر و طریقت بوده است. بایزید روشان از مشهورترین شاعران تصوفی ادبیات پشتو است که خود بنیانگذار مکتب عرفانی به نام «طریقه روشانی» است. اما این زبان در وقت زمامداری احمدشاه بابا پیشرفت قابل توجه کرد. در عصر احمدشاه بابا، پشتو در افغانستان زبان دربار شاهان بود و اولین کتاب درسی آن را در عصر احمدشاهی پیرمحمد کاکر به نام «معرفةالافغانی» به رشته تحریر درآورد. همچنان در سال ۱۹۲۰ پشتو مرکه (انجمن ادبی پشتو) در کابل تأسیس شد و این انجمن با نشر کتابهای پشتو در رشد زبان پشتو و ایجاد ادبیات نوین، نقش مهمی را در راستای بارورشدن ادبیات پشتو بازی کرد.
هویت زنان در ادبیات پشتو
نخستین شاعر زن در ادبیات پشتو، میرمن رابعه است. از این شاعر فقط یک دوبیتی به دست آمده است که آن هم رنگوبوی عرفانی دارد. سوال اینجا است که آیا ادبیات و جامعه پشتو به زنان حق داده بود تا از خود بنویسند و اسم خود را در پای نوشتههای خود درج کنند؟
به باور برخی نویسندهگان پشتون، هویت زنان در ادبیات پشتو تا قرن بیستم پنهان بود. اگر سر به نوشتههای شاعران این زبان بزنیم، بیشترین شاعران و نویسندهگان این زبان موضوع اشعارشان حماسی و یا هم عرفانی بود. چنانچه در هیچ بخشی از اشعار و کتابهای شاعران قدیم پشتو از زن یاد نشده است. اگر جایی هم از زن اسم برده شده، تنها به عنوان معشوقه یاد شده است، این هم متأثر از همان حس برتریطلبی مردانه است. بیشترین موضوع اشعار شاعران و نویسندهگان پشتو به همین منوال است. همچنان این شعر خوشحالخان نیز دلیلی بر اثبات این مسأله است:
د افغان په ننګ می وتړله توره
ننګیالی د زمانی خوشحال خټک یم
در جای دیگری گفته است:
لا تر اوسه یې ماغزه په قرار نه دي
چا چې ما سره وهلی سر په سنګ دی
لا په خوب کې په لرزه پریوزي له کټه
چې د چا تر غوږ زما د تورې شرنګ دی
این اشعار خود بیانگر این است که تا آغاز قرن بیستم، هویت زنان در ادبیات پشتو مشخص نبود؛ اما آغاز قرن بیستم را میتوان یک دوره روشن در ادبیات پشتو حساب کرد. در این دوره، زنان بدون هراس حرف زدند و نوشتند و در راستای غنامندی ادبیات قلمفرسایی کردند.
در این قرن، شاعران و نویسندهگان زن پشتو با سرودن شعر در بیداری و پیشرفت زنان پشتون نقش برجسته ایفا کردند. اثرهای آنان بیانگر هویت زنانی بوده است که برای ساختن یک جامعه بدون تبعیض و دسترسی به حقوق خود تلاش کردند.
نتیجهگیری
ادبیات پل مشترک میان دولتها شناخته میشود که به واسطه آن با فرهنگ، عنعنات و رسم و رواج یک کشور آشنایی پیدا میکنند. زبان پشتو که گویندهگان بیشماری در کشور دارد، ادبیات منحصر به خود را دارد که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. پنج دهه اخیر در ادبیات پشتو دوره طلایی شمرده میشود؛ اما اوایل قرن بیستم زمان شکوفایی و تغییر ادبیات پشتو است. در این دوره، اشعار و موضوعات این زبان به طور کلی تغییر کرد و اشعار افتخاری و حماسی جایش را به موضوعات بکر و تازه داد. زنان در این دوره برای حفظ هویت خود دست به نوشتن کتابها زدند و برای دستیابی به یک جامعه بدون تبعیض تلاش کردند. زنان پشتون فرصت یافتند که در آخر نوشتههایشان نام خود را درج کنند؛ کاری که چندین دهه پیش، مایه ننگ برای پشتونها بود. همینگونه، در ولایتهای پکتیا، قندهار و خوست شاعران و زنان فعال وارد میدان شدند و برای تحقق یک جامعه سالم مبارزه کردند. در این میان، نقش شفیقه خپلواک، شاعر نامدار زبان پشتو را نمیتوان نادیده گرفت. وی یکی از زنانی است که برای برابری، صلح و ایجاد محیط سالم برای زنان پشتون در قالبهای متفاوت شعری صدا بلند کرده است.