نقش شورای مشهد در حفظ روابط امارت طالبان با دولت ایران

سپین‌گل

در تنش‌های اخیر طالبان و دولت ایران که در یک مرحله گمان می‌رفت منجر به درگیری مسلحانه شود، حقابه دریای هلمند بهانه بود. این تنش‌ها به مسایلی فراتر از آب، از جمله سفر صدراعظم قطر به قندهار ریشه داشت. رژیم آخوندی ایران و امارت هبت‌اللهی طالبان هر دو توانستند توجه ملت‌های دو کشور را به تبلیغات کاذب ملی‌گرایانه جلب کنند، احساسات مردم را تحریک کرده و حداقل برای مدتی کوتاه حمایت برخی اقشار جامعه را در یک اقدام تبلیغاتی به دست آورند. یکی از نکاتی که به آن کمتر پرداخته شده، نقش فراکسیون‌های مورد حمایت ایران در امارت ایتلافی طالبان است.

مقام‌های ایرانی و مسوولان طالب هر دو اعتراف کرده‌اند که دولت ایران در جریان جنگ طالبان علیه نظام جمهوری در افغانستان، از آن گروه حمایت همه‌جانبه می‌کرد. بعد از تسلیمی قدرت به طالبان، ایران و گروه طالبان آشکارا از همکاری‌های گذشته و حال‌شان سخن می‌گویند، اما در آن سال‌ها هر دو همیشه اعتراضات مسوولان حکومتی و سخنان تحلیل‌گران در ارتباط به حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و استخباراتی ایران از گروه تروریستی طالبان را رد می‌کردند. معلومات استخباراتی در سال‌های پایانی نظام غیرطالبانی حکایت از آن داشت که نیروهای استخباراتی ایران تلاش داشتند برای تصاحب بخشی از طالبان، شورای هلمند را به مشهد انتقال داده و نام آن را نیز به شورای مشهد تغییر دهند.

شورای هلمند از سوی ملا اختر‌محمد منصور، دومین رهبر طالبان، ساخته شده بود و فعالیت‌هایش بیشتر بر منطقه جنوب‌غرب افغانستان متمرکز بود. آن شورا و خود ملا منصور، در تامین منابع مالی جنگ طالبان نقش عمده داشتند. بخش اصلی عواید آنان از منبع تولید و قاچاق مواد مخدر به دست می‌آمد. دولت ایران نیز با اختر منصور و شورایش در این «فعالیت مالی» همکار بود.

روابط ویژه ملا اختر منصور با ایران در سال ۲۰۱۶، زمانی که او در راه برگشت از سفر ایران در خاک پاکستان کشته شد، بیشتر از پیش برملا گردید. ملا منصور که از قاچاق‌بران مشهور مواد مخدر در منطقه بود و لقب «پیدروپابلوی» افغانستان را کمایی کرده بود، به کشورهای مختلف از جمله امارات متحده عربی و ایران رفت‌و‌آمد داشت و روابط پیچیده با حلقات استخباراتی، تولیدکننده‌گان مواد مخدر، قاچاق‌بران و شبکه‌های تروریستی منطقه ایجاد کرده بود. او را طیاره بی‌سرنشین امریکا کشت. در آن زمان، روابط پاکستان نیز با ملا منصور به دلیل تماس‌های او با ایران، سرد شده بود. این امر در حذف او نقش داشت. در واقع امریکا با همکاری پاکستان او را از بین برد.

اکنون که طالبان دوباره به قدرت برگشته‌اند، کشورهای زیادی در منطقه و جهان به دلیل حمایت‌های گذشته و نفوذی که بر بخش‌هایی از گروه طالبان دارند، اکنون سهام‌داران این گروه شده‌اند. در این میان، شورای هلمند یا آن‌چه برخی‌ شورای مشهد می‌خوانند، نیز در امارت طالبان نقش قابل توجه دارد. طالبان هم به دلیل حمایت‌هایی که در گذشته از ایران دریافت کرده و هم به خاطر اشتراک منافع و همکاری‌های آینده، ادامه روابطش را با ایران به سود خود می‌دانند.

شورای هلمند با رهبر کنونی طالبان، ملا هبت‌الله، نیز روابط نزدیک دارد. این شورا به دلیل آن‌که پایگاه استخباراتی‌اش با فراکسیون‌های ملا برادر، ملا یعقوب و شبکه حقانی تفاوت دارد، شانس چندانی برای همکاری با آنان در اختیار ندارد. این شورا و ملا هدایت‌الله بدری، یکی از افراد صاحب نفوذش بر منابع اقتصادی طالبان، کنترل بسیار دارد. ملا بدری، مسوول امور مالی ملا عمر و از افراد بسیار نزدیک به او بود. در عین حال، تعدادی از قوماندانان مهم جنگی طالبان، چون ملا عبدالقیوم ذاکر و صدر ابراهیم، از رهبران شورای هلمند/مشهدند. ملا هدایت‌الله بدری مدتی وزیر مالیه طالبان بود و اکنون رییس بانک مرکزی شده است. قیوم ذاکر در ظاهر معاون ملا یعقوب و زیر دست او است، اما در واقع او در مقامی است که هرگاه ملا هبت‌الله و ایران دستور دهند، می‌تواند دستان ملا یعقوب را از پشت بسته کند. در عین حال، صدر ابراهیم در وزارت داخله، معاون ارشد امنیتی سراج‌الدین حقانی است. او به حکم ملا هبت‌الله رییس کمیسیون تصفیه صفوف طالبان نیز تعیین شده است و از آن مقام می‌تواند افراد مورد اعتماد سراج‌الدین حقانی و ملا یعقوب را از موقف‌های مهم جنگی کنار بزند و به ‌جای آنان افراد مورد اعتماد خود را تعیین کند.

طوری که در بالا گفته شد، رهبران شورای هلمند یا همان شورای مشهد، نسبت به فراکسیون‌های دیگر طالبان به ملا هبت‌الله نزدیک‌ترند. آنان می‌توانند ملا هبت‌الله، رهبر طالبان را به پذیرش خواسته‌های خود یعنی ادامه روابط حسنه با ایران قانع سازند و در صورت نیاز با اتکا بر نیروی نظامی که در اختیار دارند، به حریفان خود بفهمانند که همان‌طوری که ملا برادر و ملا یعقوب خلاف ایران با امریکا و برخی کشورهای عربی دست یکی کرده‌اند، آنان نیز به همان دلایل استخباراتی و مالی به خود حق می‌دهند تا از منافع ایران در افغانستان دفاع کنند.

این‌که طالبان به هشدارهای پیهم ایران واکنش نرم نشان دادند و یا در مواردی سکوت پیشه ‌کردند، نتیجه نفوذ شورای مشهد بود. رهبران آن شورا تا جایی که مقدور باشد، در تطبیق موافقه‌های استخباراتی که با ایران دارند، تلاش خواهند ورزید. البته با توجه به وجود فراکسیون‌های مختلف و وابسته‌گی‌های گوناگون طالبان، هیچ تضمینی وجود ندارد که تنش‌ها بین طالبان و دولت ایران به مراحل بسیار حساس برسد و شورای هلمند نیز کاری برای ادامه روابط دوستانه امارت طالبان با ایران نتواند؛ اما فعلاً به نظر می‌رسد که نفوذی‌های ایران می‌توانند توازن قوا را در درون طالبان به شکلی نگه‌ دارند که از یک ‌سو توافقات نهایی طالبان با امریکا و متحدانش به تاخیر افتد و از سویی روابط طالبان با ایران فرو نپاشد.

در پایان گفتن این نکته ضروری است که با توجه به روابط چندگانه طالبان با منابع مختلف استخباراتی جهان و منطقه، تداوم موازنه بین این روابط و راضی نگه‌داشتن دولت‌های متخاصم ممکن نیست. در امارت به‌ظاهر یک‌دست طالبان چندین فراکسیون مشغول دادوستد با کشورهای گوناگون هستند و این امر باعث تضاد منافع و تنش‌های دوام‌دار میان طالبان شده است. احتمال دارد که این تناقض‌ها و اختلافات ناشی از روابط زورمندان طالبان با حکومت‌های متخاصم، یکی از عوامل اصلی فروپاشی امارت آنان گردد.

دکمه بازگشت به بالا