انتخابات ترکیه؛ شکست سکولارها، پیروزی سکولاریسم

انتخابات ترکیه از جهات مختلف مورد توجه بود و علاوه بر ناظران خارجی، بسیاری از شهروندان افغانستان نیز آن را با شور و هیجان دنبال میکردند و هر کس به تبع دیدگاهها و پیشفرضهایش در آن باره قضاوتی داشت. چنین رویدادهایی را میتوان از چشماندازهای گوناگون به بحث گرفت و بر ابعاد و جنبههای خاصی از آن تاکید و تمرکز کرد، چه از حیث پیامدهای جیوپلیتیک، چه از حیث جیواکانومیک و چه از حیث ایدیولوژیک.
یکی از ابعاد مهم این رویداد که برای مردم ما بسیار آموزنده است، شکل گرفتن معادلهای به ظاهر متناقضنما بود، با شکست سکولارها و پیروزی سکولاریسم. چگونه؟ انتخابات مدرن و پناه بردن به آرای مردم بهحیث تنها مرجع مشروعیتبخش برای نظام سیاسی یک کشور، هرچند با ارزشهای اسلامی ناسازگار نیست، ولی در ذات خود پدیدهای سکولار است؛ زیرا اصل را بر این میگذارد که تکتک شهروندان با هر گرایش و اعتقادی در عرصه عمومی مساوی هستند و در تعیین سرنوشت نظام سیاسی جایگاه یکسان دارند. هنگامی که فرقی میان مسلمان و مسیحی و سنی و علوی نباشد و رای همه دارای یک میزان اعتبار باشد و مشروعیت نظام سیاسی از آنجا بیاید، این همان گوهر سکولاریسم است. این چیزی است که برای طالبان و همفکرانشان در افغانستان به هیچ روی قابل تحمل نیست، اما در ترکیه نهادینه شده و عامل ثبات این کشور شده است.
افزون بر این، نظام سیاسی ترکیه رسما نظامی سکولار است و این را رجب طیب اردوغان نیز به اخوانیهای مصر گفت و توصیه کرد که اگر میخواهند آیندهای داشته باشند، از آن الگو بگیرند. در ترکیه گروههای مذهبی پذیرفتهاند که در چارچوب همین قواعد با نیروهای غیرمذهبی رقابت کنند. طبق این قواعد، همانگونه که کسی نمیتواند به حکم اعتقادات و گرایشهای مذهبیاش از امتیازی ویژه در عرصه عمومی برخوردار و رای وی مهمتر از رای دیگران باشد، همچنان مبنای داوری و رای شهروندان به احزاب و گروهها، طرحها و برنامههای دنیوی آنها است، نه وعدههای اخرویشان. یعنی هیچ حزبی بر این اساس از مردم رای نمیگیرد که آنان را به بهشت میبرد، بلکه بر این اساس رای میگیرد که چه بهبودی در وضعیت زندهگی این دنیایشان میآورد و چه کمکی به رفاه و ترقیشان میکند. در اینجا، بحث ثواب و گناه اخروی به عرصه خصوصی رانده میشود و در امور اینجهانی جای خود را به محاسبات عقلانی میدهد و این همان سکولاریسم است.
به همین ترتیب، چرخش مسالمتآمیز قدرت در میان نیروهای سیاسی و تن دادن به قواعد این بازی، بخش مهم دیگری از سکولاریسم است. در این منطق، اعلام جهاد علیه شهروندان دگراندیش جایی ندارد و کسی به این نمیاندیشد که اگر گروههای مذهبی قدرت را باختند، باید به جنگ مسلحانه متوسل شوند و دیگران را با قهر و خشم از صحنه حذف کنند؛ کاری که طالبان با حکومت پیشین افغانستان و سایر گروههای سیاسی کردند. وقتی سکولاریسم واقعی در جامعهای نهادینه شود، دیندار و نادیندار میتوانند به شیوه مسالمتآمیز به رقابت بپردازند و در پایان به زیست صلحآمیز و ثبات سرتاسری برسند. افغانستان دقیقا به چنین نظامی نیاز دارد تا همه گروهها، به شمول طالبان، بتوانند در چارچوبی کاملا مسالمتآمیز و دموکراتیک به رقابت یکدیگر بروند و رای شهروندان، بدون هیچگونه تبعیض دینی، قومی و زبانی، مبنای مشروعیت نظام باشد. گروههای اسلام سیاسی در افغانستان باید نظام ترکیه را الگوی خود قرار بدهند تا کشور به ثبات و رفاه برسد.